استانی شدن انتخابات، افزایش کارامدی مجلس و چالش تشدید بی‌ثباتی

کلیا۱۰۶۸۳۶۱۹_۶۹۹۱۷۶۴۸۳۴۹۰۴۶۵_۴۰۷۱۳۹۲۱۲۱۰۷۰۸۶۹۹۰۵_oت طرح استانی شدن انتخابات مجلس به تصویب رسید و برای اصلاح جزئیات به کمیسیون شوراهای مجلس بازگردانده شد. اکثریت نمایندگان مجلس، علی رغم نظر مخالف دولت به این طرح رای دادند. البته مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهور تاکید کرده است که دولت با اصل طرح مخالفتی ندارد اما معتقد است برخی از بخش‌های آن باید تغییر پیدا کند.
در صورت اصلاح طرح و موافقت شورای نگهبان این احتمال وجود دارد که قانون جدید انتخابات مجلس پیش از دی ماه نهایی و ترکیب مجلس دهم بر اساس گزینش استانی رای دهندگان مانند مجلس خبرگان تعیین شود.

majles-300x193
استانی شدن نیز به مانند هر موضوع دیگری نقاط قوت وضعف دارد. ارزیابی از اینکه کدام سویه در درازمدت غلبه پیدا می‌کند کار راحتی نیست. در نگاه اول، این اقدام باعث می‌شود کارامدی و مهارت نمایندگان افزایش یابد و دیدگاه‌های ملی و کلان نگر با موضوعات محلی و طایفه‌ای در حداقل، نیمی از کرسی‌های مجلس جایگزین شود. انتخابات مجلس، مشابه ریاست جمهوری سیاسی شده و درعمل تبدیل به آوردگاه جریان‌های سیاسی مختلف برای کسب کرسی‌های بیشتر می‌شود. این روند، همسو با راهبردهای انتخابات پارلمانی در کشورهای دمکراتیک و توسعه یافته است. در کشورهای یادشده موضوعات محلی در شورا‌ها یا مجالس بومی مورد بررسی قرار می‌گیرد و پارلمان محل بحث‌های ملی و کلان کشور است و رقابت‌های محلی و طائفه‌ای در آن بروز نمی‌یابد.
در حال حاضر دغدغه اصلی نمایندگان شهرهای کوچک، پرداختن به مسائل و مشکلات حوزه انتخابی است وعملاً بخشی از مسئولیت‌هایی که دولتمردان استانی و منطقه‌ای به لحاظ ذاتی متکفل آن هستند بر دوش مجلس می‌افتد. این مسئله عملاً ظرفیت کار‌شناسی وفرصت مطالعه عمیق و مناسب طرح‌ها و لوایح را از بخش مهمی از نمایندگان سلب می‌کند. آن‌ها بیشتر دغدغه ورود به معادلات سیاسی شهر‌ها و چگونگی مدیریت مسائل اجرایی در حوزه انتخابیه‌شان را دارند. ازاین رو استانی شدن بر توانایی فنی و حقوقی مجلس به نحو ملموسی می‌افزاید و همچنین باعث می‌شود تا بر وظایف اصلی خود در زمینه نظارت و تدوین قوانین کارآمد متمرکز شود. با افزایش بعد سیاسی انتخابات و گسترده شدن سبد انتخاباتی رای دهندگان سطح کیفی نمایندگان و شایسته سالاری در مجلس نیز ارتقاء می‌یابد. راه برای خرید رای در شهر‌های کوچک و روستا‌ها نیز سخت‌تر شده و کنترل هزینه‌های انتخاباتی نیز به طور نسبی ساده‌تر می‌گردد.
منتها باید توجه داشت که استانی شدن به صورت کامل مسئله خرید رای را منتفی نمی‌کند. جریان‌های سیاسی در سطح استانی می‌توانند برای کسب رای از جامعه مخاطب معین وارد داد و ستد مالی بشوند ولی چون سطح رقابت، گسترده‌تر است و وزن جامعه مخاطب مورد نظر نیز در سبد کل آراء کمتر می‌شود، لذا دیگر تاثیرگذاری سابق را ندارد. اما کماکان در نبود ساز و کار بازدارنده، قوانین موثر و تبعیض نهادینه شده در ساختار قدرت، استانی شدن نمی‌تواند مانع جلوگیری کامل از سرریز شدن پول‌های کثیف به انتخابات باشد.
همچنین با توجه به اینکه برگزاری استانی انتخابات باعث افزایش سطح فعالیت‌های تبلیغاتی می‌شود لاجرم هزینه‌های انتخاباتی نیز افزایش می‌یابد. این مسئله، فضا را برای تاثیرگذاری بالقوه صاحبان پول کثیف و منابع مالی نامشروع، مساعد می‌سازد. همچنین احزاب و جریان‌های سیاسی که قدرت وثروت بیشتر دارند در موقعیت بهتری برای اثرگذاری قرار می‌گیرند. منفرد‌ها که به صورت فردی کاندید می‌شوند برای پیروزی در برابر فهرست‌های انتخاباتی احزاب بزرگ و سراسری شانس کمتری خواهند داشت. در شرایطی که انتخابات، آزاد نباشد، عملا حکومت امکان بهتری برای کنترل مجلس و بیرون آوردن افراد مورد نظر از صندوق‌ها پیدا می‌کند.
سیاسی شدن انتخابات مجلس و ورود نمایندگانی که بیشتر دغدغه ملی و موضوعات کلان را دارند به طور نسبی دست نیرو‌های معترض به وضع موجود اعم از اصلاح طلب‌ها و تحول خواه‌ها را باز‌تر می‌کند. موضوعات طائفه‌ای و قبیله‌ای یکی از چالش‌های اصلی نیرو‌های سیاسی خواهان تغییر‌های کلان سیاسی و مبنا قرار گرفتن منافع ملی و مصلحت همگانی در برونداد مجلس در ایران بوده است. از این رو این اتفاق می‌تواند برای گذار به دمکراسی سودمند باشد. البته در عین حال باید توجه داشت استانی شدن به طورکامل موضوعات محلی وتضاد‌ها و تقابل‌های ناشی از آن را منتفی نمی‌کند بلکه سطح آن را با ارتقاء به مرتبه استان کمتر می‌سازد. موضوعاتی که باعث توجه نمایندگان به خواسته‌های شهری خود می‌شد این بار می‌تواند در سطح استان بازسازی شود. اما به طور نسبی ورود مجلس به مسائل اجرایی استان‌ها و مناطق کمتر می‌شود.
از این رو در نگاه اول استانی شدن انتخابات مجلس امر مفیدی به نظر می‌رسد. ولی کنکاش در عمق مسئله، تردید‌هایی ایجاد می‌کند و یا دستکم نشان می‌دهد فرجام مثبت این طرح با چالش‌های جدی مواجه است و می‌تواند خود منجر به بروز تنش‌هایی جدید شود. برای درک این مساله باید به ساختار اجرائی متمرکز کنونی کشور توجه داشت که استاندار‌ها غیرانتخابی ومنصوب دولت مرکزی هستند. همچنین ساختار جغرافیایی تقسیم بندی کنونی استان‌های کشور نیز مورد قبول همه زیر مجموعه‌ها نیست و گسل‌های فعالی در درون هر استان وجود دارد. وجود مناقشه‌های تاریخی بین شهرهای مجاور دیگر وجه پیچیدگی تقسیم بندی‌های جغرافیایی در ایران امروز است.
استانی شدن انتخابات، باعث تقویت مراکز استان‌ها می‌شود و وزن آن‌ها در نمایندگان استان افزایش می‌یابد. در واقع کاندیداهایی که از شهرهای پرجمعیت هستند امکان بیشتری برای موفقیت خواهند داشت. این مساله می‌تواند باعث ناامیدی شهرهای کوچک یا نقاط درگیر با مرکز استان شود. کاهش نرخ مشارکت، افزایش درگیری‌های درون استانی، تشدید مناقشه‌های قومیتی و مذهبی و بالا رفتن تقاضا برای تشکیل استان‌های جدید از تبعات پردامنه استانی شدن انتخابات در ساختار کنونی تقسیم بندی سیاسی و اقتصادی کشور است.
تمرکززدایی از قدرت، ارتقای شوراهای موجود به مجالس محلی و انتخابی شدن مستقیم استاندار‌ها مولفه‌هایی هستند که می‌توانند تبعات یاد شده را مهار سازند. در غیر این صورت استانی شدن صرف انتخابات مجلس، بخصوص در استان‌هایی که ترکیب قومی و زبانی متنوعی دارند به واگرایی و بی‌ثباتی دامن زده و می‌تواند مشکلات امنیتی ایجاد کند. همچنین شکاف مرکز- پیرامون را تشدید کند. استانی شدن انتخابات زمانی مفید می‌شود که در قالب طرحی جامع با اصلاحاتی در ساختار سیاسی کشور و گسترش تمرکززدایی از قدرت اجرایی دنبال شود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.