توافق هسته‌ای و امنیت منطقه

حصول توافق هسته ای ایران و ۱+۵ اتفاقی مهم در عرصه جهانی بود و از اینرو بحث های جدی در عرصه جهانی و منطقه ای پیرامون آن در گرفته است. اکنون تصور غالب آن است که توافق عملی خواهد شد اما هنوز وارد فرایند اجرایی نشده و موافقان و مخالفان تلاش های شان را معطوف به فاز نهایی کرده اند که باید از کریدور تصویب نهاد های قانونگذاری ایران و آمریکا بگذرد.

همچنین دولت اسرائیل تقریبا همراه با اکثریت نیرو های سیاسی این کشور تلاش می کنند تا از فرصت بررسی دو ماهه کنگره آمریکا برای ایجاد اختلال در اجرای توافق جامع هسته ای استفاده نمایند.

مذاکرات - پرچم ایران و شش کشور

یکی از محور های مهم بحث که داوری پیرامون مثبت و یا منفی بودن توافق را روشن می سازد تاثیر آن بر امنیت خاورمیانه است. مدافعان توافق و در راس آنها سران دولت های آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا استدلال می کنند نهایی شدن توافق و اجرای آن به امن تر شدن خاورمیانه و منتفی شدن جنگی دیگر با تبعات پیشبینی ناپذیر منجر می شود. در مقابل مخالفان و بخصوص دولت اسرائیل مدعی هستند این توافق به بی ثباتی بیشتر منطقه و تهدید امنیت جهانی در ابعادی بزرگ تر از سوی جمهوری اسلامی منجر می شود.

اما در کشاکش این جنگ روانی و سیاسی که فرجام آغاز اجرای توافق را روشن می سازد و آن را از حالت صرفا چند کاغذ بیرون می آورد، این سئوال مطرح می شود که کدام طرف درست می گوید؟ البته منظور از درستی خواست و یا نیت دو طرف و مواضع سیاسی شان نیست بلکه تاثیرات عملی توافق هسته ای بر امنیت منطقه مد نظر است.

به نظر می رسد پاسخ صحیح در جایی بین نظرات پیش توصیف شده قرار دارد. اگر سخنان اوباما و جان کری را در نظر بگیریم استدلال آنها در خصوص امن تر شدن خاور میانه تنها در زمان اجرای توافق میسر خواهد بود و لزوما امری همیشگی نیست. به عبارت دیگر خطراتی که آنها از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتم ویا نزدیک شدن به آستانه قابلیت فنی و تکنیکی آن توصیف می کنند، طبق این توافق تنها ده سال عقب می افتد . همچنین پیش فرض دیگر آن است که توافق بدون مشکل اجرا شده و در میانه راه به هم نخورد. اگر توافق در حین اجرا نقض گردد با توجه به ضعیف شدن چشمگیر اهرم های فشار و ساز و کار بازدارنده غرب، تهدید های ادعایی در خصوص بازگشت فعالیت های هسته ای حکومت به نقطه پیش از توافق موقت ژنو جدی تر از قبل خواهد شد.

اما حتی در صورتی که توافق به خوبی جلو رفته و مرحله انتقالی را با موفقیت پشت سر بگذارد باز نیز لزوما نهایی شدن توافق به بهتر شدن وضعیت منطقه و صلح در دنیا منجر نمی شود. این موضوع بستگی زیادی به تاثیر توافق هسته ای در رفتار کلان سیاست خارجی حکومت دارد. همچنین باید توجه داشت منشا ناامنی در منطقه فقط از ناحیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی نیست بلکه از مبانی سیاست خارجی و دیدگاه بخش مسلط قدرت آن نشات می گیرد. همچنین تنها جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی در خاور میانه نیست بلکه بازیگران دیگری از جمله هژمونی طلبی عربستان سعودی و ترکیه، بلند پروازی قطر، تنش اسرائیل و فلسطین، سلفی های افراطی جهاد گرا، القاعده و شیعیان بنیاد گرا نیز تاثیرگذار هستند. صورتبندی درست مسئله این است که تاثیرات بی ثبات ساز جمهوری اسلامی از ناحیه تشدید ماجراجویی هسته ای فعلا مهار شده است. اما تضمینی وجود ندارد این ماجراجویی دوباره فعال نشود و همچنین جمهوری اسلامی در حوزه های دیگر شروع به بحران آفرینی ننماید.

اما استدلال دولت اسرائیل نیز با واقعیت ها تطبیق نکرده و با بزرگنمایی در خصوص تاثیرات توافق تصویر سازی کژتابانه ای را ارائه می کند. این توافق حداقل تا مدت زمان اجرا منجر به افزایش ناامنی نمی شود و بی ثباتی را در منطقه افزایش نمی دهد. سیاست تنش زدایی دولت اوباما این پتانسیل را دارد که اقتدار گرایان و بخش های تندروی حکومت تا پایان دوران ریاست جمهوری وی الزامات تنش زدایی را رعایت کنند. همچنین مذاکرات در حوزه مناقشه های منطقه ای ادامه پیدا کند. البته قطعیتی وجود ندارد که حکومت به سمت کاهش تنش با دول درگیر در منطقه پیش برود. اما فعلا تهدیدی در کار نیست و با توافق هسته ای به طور نسبی می توان انتظار داشت فضا به سمت تنش بیشتر نمی رود. در فضای گسترش رویارویی هسته ای و عدم توافق مهار داعش و کاهش بی ثباتی در منطقه به مراتب کار دشوار تری است.

سخنان خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر برگ تایید دیگری بود که راهبرد خصومت محور سیاست خارجی حکومت تغییر پیدا نمی کند. همچنین حرف های وی این واقعیت را گوشزد ساخت که با توجه فاصله زیاد و متعارض اهداف منطقه ای ایران و غرب، دیپلماسی ظرفیت اندکی برای پیدا کردن راه حل دارد. اما پذیرش توافق هسته ای و اجرایی شدن آن تا حدی تاثیر کاهنده بر تنش ها دستکم در کوتاه مدت دارد. البته نه جمهوری اسلامی انتظارات غرب در خصوص رفتار در نظام جهانی را برآوده خواهد ساخت و نه غرب به سمتی که مد نظر حکومت است عقب نشینی می کند. اما می توان انتظار داشت مناسبات ایران و اروپا گرم تر شده و ایران و آمریکا از خصومت رو به تزاید به کاهش مقطعی حوزه های تنش و رویکرد نه صلح و نه جنگ پیش برود. البته لازمه تحقق این گمانه زنی حفظ فشار بر جمهوری اسلامی برای مهار رفتار های غیر سازنده و در عین حال کنترل ماجراجویی های دولت های عربستان سعودی و ترکیه است که کار دشواری است.

از نظر رهبری و سپاه که بخش مسلط قدرت را در دست دارند، هدف آمریکا و اروپا از توافق هسته ای حل مشکلات خودشان و مهار پیشروی نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است. از این رو می کوشند تا در فضای پسا توافق سیاست های منطقه ای بگونه تنظیم و اجرا شود که توان بازدارنده غرب خنثی شده و بخصوص فضا برای اسرائیل امن تر نگردد. در این فضا قدرت سپاه در منطقه بعد از اجرای توافق افزایش می یاید. دولت آمریکا با پیشبینی این مسئله درصدد است با افزایش توان تسلیحاتی کشور های عربی و توسعه همکاری های امنیتی و نظامی با اسرائیل پاره سنگی در ترازوی جدید معادلات منطقه ای گذاشته و پیشروی جمهوری اسلامی را مهار نماید. در واقع گسترش داد وستد های امنیتی و نظامی با بلوک مخالف جمهوری اسلامی در منطقه و در عین حال امید بستن به جناح میانه رو در حکومت دو محور اصلی راهبرد آمریکا است تا موازنه قوای منطقه در عصر پسا توافق حالت متوازن پیدا کرده و تهدیدات افزایش نیابند.

اما این سیاست و بخصوص افزایش توان دفاعی کشور های عربی و رشد زراد خانه های آنها ضمن تقویت رقابت تسلیحاتی و تشویق روسیه و چین به تشدید رقابت با غرب خود به عامل بی ثبات کننده تبدیل می شود.

دیگر چالش توافق جامع مسئله غنی سازی اورانیوم است. دستیابی ایران به برخورداری قانونی و موجه در سطج جهانی از چرحه کامل تولید سوخت هسته ای باعث می شود عربستان سعودی، ترکیه، امارات وقطر نیز به سمت داشتن قابلیت های اتمی مشابه منمایل گردند که بر مبنای برخی از گزارش های معتبر عملا این اتفاق چندی است که افتاده است. کاربرد دوگانه غنی سازی اورانیوم عملا این ادعا که توافق جامع هسته ای رقابت تسلیحات اتمی در منطقه را منتفی می سازد، بخصوص در دراز مدت با چالش مواجه می سازد.

بنابراین با توجه به نکاتی که شرح داده شدند می توان نتیجه گیری کرد که موفقیت در اجرای کامل و بدون مشکل توافق هسته ای لزوما به امن تر شدن خاور میانه و بهبود صلح پایدار در جهان نمی انجامد. اما حداقل می شود گفت تهدیدات ناشی از ماجراجویی اتمی حکومت برای یک دوره ده ساله متوقف شده است. در عین حال نظام می تواند تقابل را در حوزه های دیگر ادامه دهد. توافق جامع هسته ای نقش تعیین کننده در کاهش درگیری های منطقه ای حکومت ندارد اما پتانسیل بالقوه ای برای کاهش مقطعی تنش با غرب را تولید می کند.

اما با درجه اطمینان بالا می توان گفت این توافق در صورت اجرای کامل بی ثباتی و ناامنی در منطقه را افزایش نمی دهد و تاثیری مثبت در تمرکز فعالیت ها به دیگر حوزه های تنش دارد. در واقع یکی از حوزه های مهم تنش را حداقل برای یک دوره ده ساله از مدار خارج می سازد. البته اگر توافق در میانه راه متوقف شود ممکن است بحران در سطح شدیدتری بازسازی شود. در عین حال باید توجه داشت که بدترین حالت از منظر بی ثباتی و نا امنی در منطقه در شرایط کنونی، ابطال توافق جامع در کنگره آمریکا و خنثی سازی حق وتوی اوباما است. در این حالت بعید است جامعه جهانی با هیات حاکمه آمریکا همراهی کند. نظام تحریم ها فرو می پاشد و جمهوری اسلامی نیز الزامی برای اعمال محدودیت در برنامه هسته ای خود نخواهد داشت. توسل آمریکا به گزینه نظامی نیز ریسک های زیادی دارد که وضعیت بی ثباتی در منطقه را تشدید می نماید. ازاینرو از منظر امنیت منطقه ای اجرای توافق جامع اتمی به شرط ارزیابی واقع بینانه از آن و محدود کردن انتظارات به خود این پدیده و عدم تعمیم آن به همه حوزه های منازعه توجیه داشته و ارزش ریسک کردن را دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.