سپاه و برخورد دوگانه با هلال شیعی

سخنان محمد علی جعفری در کنگره سه هزار شهید استان سمنان بازتاب زیادی در داخل و خارج از کشور پیدا کرد. او برای نخستین بار بر شکل‌گیری هلال شیعی تاکید کرده و از اتحاد شیعی محور بین ملت‌های ایران، عراق، یمن، بحرین، لبنان و سوریه به صورت رسمی دفاع نمود. در سخنان منتسب به وی آمده است: «ایجاد هلال شیعی با همدلی بین مسلمانان کشورهای منطقه، الگو قرار گرفتن انقلاب ایران برای دیگر مردم جهان و ایستادگی در مقابل ظلم و زور غاصبان، نشانه بیداری اسلامی و تحقق اهداف انقلاب ایران است».

CDC2DD26-DDDD-4124-9ADA-23A85C69E2F0_w640_r1_s

اما بعد از بازتاب منفی این اظهارات رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه، به میدان آمد و با تکذیب به کار بردن «هلال شیعی» توسط جعفری اظهار داشت: «طرح تشکیل هلال شیعی، سناریوی تبیلغاتی شکست‌خورده صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران است.»

او همچنین گفت: «انتساب این جمله به سخنان فرمانده کل سپاه یک برداشت ناقص و تحریف همراه با شیطنت از تحلیل ایشان از وضعیت و تحولات منطقه و اهداف و نقشه‌های آمریکا و قدرت‌های استکباری علیه انقلاب اسلامی و امت اسلامی بوده است.»

اما بررسی سخنان عزیز جعفری روشن می‌سازد که وی این حرف‌ها را بر زبان آورده و اینک بازتاب منفی باعث شده تا به تکذیب بپردازد. بخشی از سخنان وی که مورد تکذیب قرار نگرفته است سمت و سویی مشابه محتوی هلال شیعی دارد. او در بخشی از سخنانش تشکیل حکومت اکثریت شیعی در عراق را امتیاز بزرگی در بیداری اسلامی معرفی می‌نماید اگرچه می‌گوید اهل تسنن هم در این دولت سهیم هستند. اما آشکار تشکیل دولت شیعی در عراق را برجسته می‌سازد. در بخش دیگر سخنانش نیز پیروزی مردم شیعه در یمن را مطرح می‌سازد و عملا جنبه فرقه‌گرایانه منازعه در یمن را تایید می‌نماید.

در بخش دیگری از سخنانش الگوگیری ملت‌های مسلمان منطقه از انقلاب اسلامی ایران را گسترش بیداری اسلامی توصیف کرده که مقدمه ظهور امام زمان و رهبری جهان اسلام است. از آنجاییکه اعتقاد به امام زمان دیدگاه خاص شیعیان است، لذا سخنان جعفری اگر حتی واژه هلال شیعی را استفاده نکرده باشد، به لحاظ محتوایی با آن تطبیق می‌کند.

هلال شیعی که اولین بار در ابراز نگرانی ملک عبدالله، پادشاه اردن، از گسترش قدرت منطقه‌ای ایران طرح شد، از سوی مقامات جمهوری اسلامی همیشه رد شده و به عنوان اسم رمز ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی نام یافته است. برای نخستین بار در سخنان منسوب به جعفری رسما از آن دفاع شده بود. اما تکذیب مساله با توجه به مجموعه سخنان وی جدی به نظر نمی‌رسد.

جمهوری اسلامی عملا در رفتاری دوگانه، اراده جدی برای جلو بردن این پروژه دارد. تبدیل بنیادگرایی شیعه‌محور در قالب نظریه ولایت فقیه به حرکتی جهانی از‌‌ همان ابتدا در دستور کار حکومت و دکترین سیاست خارجی آن قرار گرفت. این سیاست فراز و نشیب داشته است اما شرایط ملتهب منطقه باعث شده تا حکومت ظرفیت‌های بیشتری برای پیشبرد حرکت خود داشته باشد. در عین حال مقاومت‌ها و حساسیت‌ها در کشور‌های سنی نیز افزایش یافته و با بزرگنمایی خطرات هلال شیعه و بازسازی ایران صفوی درصدد مهار توسعه‌طلبی منطقه‌ای حکومت هستند.

سیاست دوگانه حکومت تاکید بر بنیادگرایی اسلامی در ظاهر اما تقویت جریان‌های همسو با پذیرش محوریت ولی فقیه در بیداری اسلامی است. از این رو در کشور‌هایی که شیعیان یا اکثریت هستند و یا اقلیت بزرگی هستند حرکت‌هایی هسمو با حکومت به راه افتاده است. تنها پاکستان که جمعیت شیعه قابل اعتنایی دارد از این وضع مستثنی هست. در هیچ کشوری که سنی‌ها اکثریت قاطع دارند، جمهوری اسلامی پایگاه جدی ندارد و نتوانسته اهرم فشاری برای تعقیب سیاست‌های خود ایجاد نماید.

اما طرح بزرگ حکومت راه‌اندازی حرکت اسلام‌گرایی افراطی در جهان و بازسازی جغرافیای کشور‌های اسلامی در قالب امت واحد اسلامی است. از این رو با تمامی گرایش‌های اسلامی تندرو که ضدغرب هستند و حاکمیت احکام اسلام بر مبنای سنت‌گرایی ایدئولوژیک را دنبال می‌کنند، حاضر به همکاری است. منتها در درون این طرح می‌کوشد تا شیعیان موقعیت هژمونیک پیدا کنند. تکیه‌گاه اصلی این هژمونی ایجاد موقعیت رهبری برای ولی فقیه شیعه است. این مساله باعث می‌شود که ائتلاف اسلامی مطلوب حاکمیت اگر چه محدود به شیعیان نیست اما رهبری از آن شیعیان است.

به عنوان نمونه جعفری در سخنانش می‌گوید جنگ داخلی سوریه باعث شده است تا ارتش مردمی صد هزار نفره در این کشور بوجود بیاید که هوادار جمهوری اسلامی است.

دولت‌های سنی با درک این مساله و بر اساس شکاف تاریخی ایران- عرب و شیعه و سنی می‌خواهند با برجسته‌سازی هلال شیعی به بسیج سنی‌ها بپردازند. بنابراین اصل هلال شیعی به عنوان طرح بخش مسلط جمهوری اسلامی یک واقعیت است ولی دولت‌های عربی بر شاخ و برگ آن می‌افزایند تا سیاست‌های بازدارنده خود را جلو ببرند.

اما تکذیب این خبر نشان می‌دهد که طرح رسمی هلال شیعی راهبرد منطقه‌ای حکومت را آسیب‌پذیر می‌سازد و و اختفای آن را ضرورت می‌بخشد. همچنین ادعای رهبری بر جهان اسلام که حداقل ۸۰ درصد آن سنی هستند، نمی‌تواند در ظاهر متکی بر شیعه گرایی باشد بنابراین اتخاذ راهبرد دوگانه برای اصرار بر حفظ داعیه تصدی «ولی امر مسلمانان جهان» و الگوگیری جنبش‌های اسلامی از مدل انقلاب اسلامی اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

تفاوت بارز رویکرد جمهوری اسلامی و استقبال شیعیان با رویه مراجع سنتی در گذشته تلاش برای کسب قدرت سیاسی و کنار گذاشتن الکوی تفکیک ولایت سیاسی و فقاهتی است. امروز جریان‌های شیعی فعال در کشور‌های بحرین، یمن و عراق به دنبال تشکیل دولت شیعی و یا حکمرانی با هژمونی شیعیان هستند. در حالی که رویه مراجع سنتی چون آیت‌الله سیستانی تنها بر رعایت حقوق شیعیان و آزادی عمل برای اعمال مذهبی متمرکز است. مراجع سنتی در گذشته و حال با توجه به اقلیت بودن شیعه در جهان اسلام و مصلحت‌اندیشی از ماجراجویی و تحریک سنی‌ها اجتناب کرده و رویکرد حداقلی دفاعی در دوره غیبت را تجویز کرده‌اند.

اما به نظر می‌رسد تکذیب دفاع از هلال شیعی از سوی فرمانده سپاه کارساز واقع نشده و این واقعیت نقش مهمی در شکل‌گیری مرز‌های سیاسی و ژئوپلتیک جدید در خاورمیانه ایفا خواهد کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.