دولت سوریه در موقعیت دفاعی است و امکان پیشروی به مناطق تحت کنترل مخالفان را از دست داده است. البته معلوم نیست تغییر موازنه قوا به نفع مخالفان بتواند حالت پایدار پیدا کرده و منجر به پیشروی مستمر مخالفان مسلح شود. امکان نوسان و سینوسی شدن تحولات در سوریه نیز وجود دارد.
بر خلاف پیش بینیها در سال ۲۰۱۴ بشار اسد همراه با حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی نتوانستند کنترل تمامی نقاط سوریه را در دست بگیرد. حتی حملات هوایی ائتلاف ضد داعش و کاهش درگیری آمریکا با دولت سوریه نیز نتوانست باعث شکست مخالفان شود. آنها حملات سنگین ارتش سوریه و متحدان خارجیاش را دفع کردند.
اما اتفاقاتی باعث شده است تا جنبش اعتراضی سوریه در سال۲۰۱۵ در موقعیت مناسب و رشد قرار بگیرد. فضای روانی در حال حاضر به نفع مخالفان است و ارتش سوریه در واکشن به گسترش خشونت و بمباران بشکهای و گسترش کشتار غیر نظامیان و بخصوص کودکان و زنان روی آورده است. دو اتفاق که به موازات هم پیش میروند و در عین حال، تفاوتهای ملموسی دارند بر قدرت مخالفان مسلح سوری افزوده است. نخست عربستان، ترکیه، قطر و اردن ائتلافی را شکل دادهاند که به آموزش نظامی و تجهیز سلاح به مخالفان مسلح سوری میپردازد. تا پیش از این بین عربستان وترکیه در خصوص موقعیت جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه اختلاف نظر وجود داشت ولی سرانجام نظر ترکها غالب شد که جبهه النصره را در داخل سوریه قابل کنترل ارزیابی میکنند. اما دولت آمریکا در مسیری جداگانه به تجهیز و آموزش مخالفان مسلح سکولار با کمک دولت اردن مشغول است تا توامان، بر علیه داعش و بشار اسد بجنگند.
حمایتهای نظامی، آموزشی و مالی فوق، تاثیر انکارناپذیری در تقویت مهارت و سازمان دهی نظامی در مخالفان مسلح و افزایش هماهنگی بین بخشهای مختلف آن داشته است. در حال حاضر غیر از درگیری با داعش، نبرد داخلی بین مخالفان حکومت بشار اسد وجود ندارد و حساسیتی نسبت به پیشروی هیچ یک از گروهها از سوی دیگران وجود ندارد.
رویکرد آمریکا با دیدگاه عربستان و ترکیه متفاوت است و حساسیت به مراتب بیشتری نسبت به تحرکات سلفیهای افراطی و جهادی دارد. دولتهای ترکیه و عربستان با نیروهای فوق، مخالفت دارند اما اولویت را به سقوط بشار اسد میدهند و آرایش نیروها در مخالفان سوری و جنبش اعتراضی در این کشور را به گونهای میدانند که فرصت تحرک زیاد به اسلام گرایان افراطی نمیدهد. در شرایط بغرنج کنونی سوریه و همچنین تحرکات داعش ارزیابی ترکیه و عربستان سعودی در بهترین حالت خوش بینانه بوده و ریسک زیادی در بر دارد. مردم سوریه نیز نسبت به اهداف القاعده مظنون هستند. اما در عین حال، هم پوشانی بین رویکردهای آمریکا با عربستان و ترکیه وجود دارد و آنها در صف واحدی قرار دارند.
اما در آن سوی میدان، حمایتهای خارجی از دولت سوریه به قوت سابق نیست. دولت روسیه با برگزاری نشستها و تحرکاتی در پی تشکیل ائتلافی با مشارکت بخشهای محافظه کار اپوزیسیون و بخشی از کارگزاران دولت سوریه است. این تلاشهای دیپلماتیک که تاکنون نتیجهای در بر نداشته است به معنای موافقت تلویحی روسها با کنار گذاشتن بشار اسد و تداوم بقای حکومت سوریه با اصلاحات و تعدیلهایی نه چندان پر دامنه است.
جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان نیز از مرزهای درگیری در شمال و شمال غرب سوریه غقب نشسته و بیشتر تمایل به مشارکت در دفع حملات به حومه دمشق را دارند. از سویی دیگر بین بخشی از مسئولان حزب بعث سوریه و مقامات سپاه قدس نیز اختلافاتی پیش آمده است. برخی از هیات حاکمه سوریه نسبت به قدرت گرفتن نظامیان ایرانی ابراز نگرانی کردهاند. چندی پیش محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران فاش ساخت که سپاه نزدیک به صد هزار نفر از مردم سوریه را در قالب گروههای شبه نظامی متشکل کرده است که هوادار جمهوری اسلامی هستند. این گروهها عمدتا با نمایش عکسهایی از خامنهای و بیان شعار به نفع وی باعث شدهاند تا این نگرانی در بخشی از کارگزاران دولتهای عراق و سوریه شکل بگیرد که وفاداری نهایی این گروهها به جمهوری اسلامی بوده و در قالب اهرم فشار آن عمل خواهند کرد.
طولانی شدن جنگ ارتش سوریه به عنوان یک نیروی نظامی کلاسیک را فرسوده ساخته است. اما به نظر میرسد ادعای مخالفان مسلح مبنی بر اعلام سقوط بشار اسد به عنوان هدف عملیاتهای فعلی واقع بینانه نیست و حداقل در آیندهای پیش بینی چنین اتفاقی محتمل نیست. اما بشار اسد به میزان ملموسی ضعیف شده است. او در جایگاه یک فرد مستبد که هیچ حد و مرزی در خشونت و قساوت قائل نیست، سالها است مشروعیتش را در عرصه جهانی از دست داده است. او یکی از بزرگترین و بیرحمانهترین جنایتهای تاریخ معاصر را با تلاش برای حفظ قدرت به بهای کشته شدن بیش از ۲۲۰ هزار نفر، آواره شدن میلیونها نفر و نابودی زیر ساختهای سوریه مرتکب شده است.
اکنون دولت سوریه یک دولت ورشکسته است که توانایی تامین مایحتاج اولیه مردم سوریه را ندارد. توانایی ایران در کمک مالی نیز محدود است. همچنین مذاکرات توافق جامع هستهای نیز محدودیتهایی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. منتها اگر توافق فوق انجام شود و دلارهای بلوکه شده ایران آزاد شود، آنگاه حکومت ایران بالقوه توان حمایت مالی چشمگیر را دارد. اما ممکن است شروطی برای مصرف این منابع از سوی غرب بیان شود که چنین احتمالی را منتفی سازد.
اگر وضعیت کنونی ادامه یابد و ائتلاف عربستان- ترکیه وقطر به سمت اقداماتی چون ایجاد منطقه پرواز ممنوعه در سوریه حرکت کنند، آنگاه وضعیت اسد بغرنج میشود. البته ایران ظرفیتهایی برای بازدارندگی در برابر این اقدام احتمالی دارد اما هزینه و ریسک درگیری مستقیم با ترکیه و عربستان در سوریه که اکنون حالت نیابتی دارد، بالا خواهد بود. چنین هزینهای فراتر از آستانه تحمل مصلحت اندیشی عملی بخش مسلط قدرت در جمهوری اسلامی است و چه بسا واکنشهای غیر تعجیلی و درازمدت در دستور کار قرار بگیرد.
متغیر مهم دیگر جایگاه اسلام گرایان تندرو در موقعیت کنونی مخالفان مسلح است. اگر آنها دست بالا را پیدا کنند آنگاه خطر گسترش تروریسم و افراطیگری تاثیر منفی بر جنبش اعتراضی سوریه داشته و مجدداً ممکن است روند افول در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ تکرار شود. ولی اگر هژمونی نیروهای میانه رو و معتدل در صفوف مخالفان مسلح محرز شود، آن وقت، بشار اسد بازی با کارت اختفای اراده اقتدارگرایانهاش در پوشش مبارزه با تروریسم را از دست میدهد.
با توجه به مومنتومی که مخالفان بشار اسد پیدا کردهاند اگر حس وحدت کنونی و همگرایی ایجاد شده با محوریت و موقعیت مسلط بخشهای معتدل و عقلانی ادامه یابد، بشار اسد دیگر شانسی برای بقا نخواهد داشت. البته این اتفاق هم نیفتد و وضعیت خاکستری کنونی ادامه یافته و قلمرو سوریه بین دولت و مخالفان توزیع شود، باز هم بشار اسد در درازمدت، بختی نخواهد داشت. غلط نیست اگر گفته شود دوران قدرت وی عملاً پایان یافته است و دیر یا زود باید کنار رود. البته چنین فرضی برای حکمرانی حزب بعث و علویها در سوریه حداقل در چارچوب موازنه قوای کنونی صدق نمیکند و آنها امکان بقا و بازسازی بدون بشار اسد را دارند.