پوتین، شراب کهنه در بطری های تازه

تصمیم دولت روسیه در افزایش حضور نظامی در سوریه مستقل از تاثیر آن در جنگ داخلی کشور یاد شده معادلات ژئوپلتیک و سیاسی خاور میانه را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. اینک پوتین بعد از اوکراین توجهش را به سوریه جلب کرده است. وی در سخنانی که در تاشکند ابراز داشت به صراحت از گسترش ارسال کمک های نظامی و مسشتاری به بشار اسد دفاع کرد و این کار را لازمه موفقیت در مبارزه با تروریسم در سوریه دانست. کارشناسان نظامی تغییر و تحولات در رویکرد روسیه و تاسیس مراکز نظامی جدید را مقدمه ای برای عملیات هوایی نیرو های روسی علیه داعش ارزیابی می کنند. در عین حال امکان مشارکت محدود سربازان روسی در عملیات زمینی نیز وجود دارد. بر اساس برخی گزارش های مستشاران روسی در آموزش نیرو های نظامی سوری برای استفاده از تسلیحات جدید و تکنیک های جنگی فعال هستند.

634981004026948430

راهبرد جدید روسیه بعد از کانالی که از سال گذشته در مذاکرات با برخی از طیف های مخالفان سوری، دولت آمریکا و نیرو های منطقه ای درگیر در بحران سوریه ایجاد کرد، به سمت تلاش بیشتر برای جا انداختن بشار اسد به عنوان حاکم مشروع وتمرکز فعالیت های نظامی علیه داعش و دیگر گروه های افراطی تغییر یافته است. پوتین تصور می کند سیاست های منفعلانه وکج دار و مریز دولت غربی نشانگر عبور عملی آنها از شرط کناره گیری بشار اسد از قدرت برای تشکیل دولت انتقالی است. ازاینرو با توجه به این زمینه مساعد می کوشد آنها را قانع کند که حداقل برای مدتی بشار اسد را در دولت انتقالی بپذیرند که از دید روسیه با همه مشکلاتش بهتر از اسلام گرایان جهادی است و برای بازگشت ثبات به سوریه گریزی از همکاری با وی نیست. افزایش حضور نظامی روسیه می تواند به عامل تغییر دهنده در موازنه قوای کنونی در جنگ داخلی سوریه تبدیل شود. این تغییر تابعی از میزان و محدوده برنامه جدید نظامی روسیه در سوریه خواهد بود که پیش بینی می شود در سخنرانی پوتین در مجمع عمومی سازمان ملل از آن پرده برداری شود.

البته دولت سوریه دست به یک قمار سیاسی نیز زده است. بعد از اشغال نظامی افغانستان این نخستین بار است که روسیه دوباره به عملیات نظامی در خاور میانه روی می آورد. حمایت از بشار اسد و جلوگیری از تداوم شکست های اخیر وی باعث می شود تا عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر وترکیه در مقابل روسیه قرار بگیرند. این اتفاق در تعارض با سیاست های اخیر روسیه در نزدیک شدن به دول عربی دارد از این رو بعید به نظر می رسد تصمیم گیران کاخ کرملین نسبت به این پیامد چالش برانگیز بی اعتنا باشند. بنابراین انتظار می رود آنها به رایزنی با بشار اسد و حزب بعث سوریه بپردازند تا تغییرات نه چندان پردامنه در ساختار سیاسی سوریه در آینده بوجود آید. از اینرو پوتین تصریح کرد بشار اسد آماده توزیع قدرت با مخالفان سالم است. البته بعد از توافق بر سر متوقف کردن جنگ با ارتش سوریه و متمرکز کردن فعالیت های نظامی بر روی تقابل صرف با داعش وتررویسم. وی مشخص نکرد منظور بشار اسد از نیرو های سالم چیست ولی می توان گمانه زنی کرد مراد گرایش های محافظه کاری هستند که تا کنون خواستار برکناری بشار اسد نشده اند.

اما پوتین علاوه بر اینکه می خواهد نقش فعال تری در سوریه ایفا کرده و برنامه اش را بر غرب و نیرو های منطقه ای همسو تحمیل کند، اهداف فراتر و بزرگ تری در سر دارد. او به عنوان نماد تلاش برای بازسازی اقتدار دوران امپراطوری تزار ها در بین رهبران کنونی روسیه می خواهد وارد خاور میانه شده و حوزه نفوذ و عمق استراتژیک روسیه را گسترش دهد.

تمایل روسیه بعد از دوره حکمرانی پطر کبیر گسترش قلمرو و حوزه نفوذ تا خلیج فارس و آب های جنوب بود. حاکمان بعدی روسیه اگر چه توانستند محدوده ارضی روسیه را تا درجاتی به سمت جنوب گسترش دهند، اما به دلیل مقاومت امپراطوری بریتانیا و معادلات منطقه نتوانستند به این هدف برسند. اما موفق شدند تا جای پای محکمی در سیاست ایران برای خود دست و پا کنند و در قلمرو امپراطوری عثمانی نیز نفوذ خود را گسترش دهند. جنگ جهانی اول به حیات امپراطوری روسیه تزاری پایان داد اما حکومت کمونیستی جایگزین خیلی زود راهبرد گسترش نفوذ و اعمال سلطه را پی گرفت. اما به جای شیوه های استعماری کهن و الگوی کلاسیک امپراطوری، روش های تازه ای را قالب ریزی کرد. ویژگی مهاجم ایدئولوژی شوروی سابق فضا را برای جلو رفتن پیشاپیش هموار کرده بود، اما به جای کشور گشایی و در پی گرفتن سیاست های انضمامی سرزمینی، تشکیل حکومت های همسوی ایدئولوژیک در نقاط همجوار و تقویت احزاب کمونیست در کشور ها در دستور کار قرار گرفت. تمایل شوروی کمونیستی به سیطره بر خاور میانه کمتر از روسیه تزاری نبود اما شرایط منقطه تغییر کرده بود ومناسبات جنگ سرد چنین اجازه ای به آنها نداد. ولی جا پا های محکمی در دولت های سوریه و عراق و در مقطعی در مصر و یمن بدست آوردند. سیاست اشغال نظامی افغانستان هم نقطه اوج تلاش های روسیه برای هژمونی طلبی در خاور میانه بود وهم نقطه آغاز انحطاط نفوذ آن شد که بعد از فروپاشی منجر به جمع آوری پایگاه های نظامی و بسنده کردن به تنها مرکز باقی مانده در بندر طرطوس سوریه شد. اما اینک پوتین درصدد احیای نفوذ روسیه در خاورمیانه است.

برگ برنده روسیه فروش تسلیحات و حمایت نظامی است. این مسئله برای کشور های سوریه وعراق ارزش کلیدی دارد. استفاده از این مزیت به پوتین کمک می کند تا با تحکیم و گسترش پایگاه های نظامی در سوریه و افزایش مبادلات نظامی با عراق نفوذ روسیه را گسترش دهد. روابط استراتژیک با جمهوری اسلامی تاثیر دوگانه بر سیاست بازسازی اقتدار روسیه در خاور میانه دارد. از یک سو اشتراک منافع و نگرش ها تقویت کننده سیاست فوق است اما از سویی دیگر تعارض این سیاست با برتری طلبی منطقه ای ایران باعث چالش در روابط می شود. جمهوری اسلامی ترجیح می دهد روسیه در کشور های منطقه نقوذ مستقیم نداشته باشد و در عوض از طریق ایران اهدافش را عملی سازد. افزایش قدرت روسیه در خاورمیانه تهدیداتی برای ایران نیز دارد و بخش هایی از حکومت متوجه این نگرانی هستند. سیاست نگاه به شرق و موازنه سازی در برابر غرب السیسی رئیس جمهور مصر نیز به افزایش نفوذ روسیه در منطقه کمک می کند. دیگر نقطه قوت دولت روسیه میراث شوروی سابق در کاربست الگوی مناطق خودمختار مبتنی بر قومیت است که بالقوه کرد ها ودیگر گروه های اتنیکی ناراضی در منطقه را به آنها پیوند می دهد. دولت روسیه این شیوه را در خصوص شرق اوکراین مورد حمایت قرار داده و با هدایت پشت پرده جلو می برد.

اما سیاست افزایش نفوذ در خاورمیانه با موانع جدی نیز مواجه است. نخست اگر حمایت دولت سوریه از بقای بشار اسد در قدرت مقطعی نباشد، آنگاه شکاف با بخشی از بازیگران منطقه ای فعال می شود. همچنین نیرو های اسلام گرای جهادی نیز مشابه دوران اشغال افغانستان به سمت مقابله بیشتر با روسیه سوق پیدا می کنند و ناآرامی ها بخصوص در مناطق چچن و داغستان افزایش می یابد. ممکن است روسیه این هزینه را پرداخت کند اما از آنجاییکه بازسازی اقتدار روس ها در خاور میانه با سیاست غرب تصادم دارد از این رو غرب به سمت استفاده بیشتر از ابزار تحریم برای مهار روسیه می رود که با توجه به اقتصاد شکننده این کشور مشکلاتی را ایجاد می کند و معلوم نیست روسیه بتواند این فشار ها را تحمل کند.

البته پوتین در بحران اوکراین نشان داد که با رویکرد پیش روی صعودی و توام با شکیبایی و سرعت کم سیاست هایش را بگونه ای جلو می برد که هزینه های زیادی پرداخت نکند. تجربه اوکراین پوتین را تشویق کرده است تا مبارزه جوئی با غرب را گسترش دهد وجایگاه روسیه در معادلات جهانی را به روز های قبل از فروپاشی نزدیک گرداند. در وهله نخست دولت روسیه ترجیح می دهد متحدانش در خاور میانه را حفظ کند و سپس به سمت گسترش قلمرو نفوذ حرکت نماید. در این راهبرد ابتدا تاکید بر دفع تهدید های امنیتی و اجازه ندادن برای پیشروی بیشتر غرب به سمت حوزه نفوذ روسیه است. سپس تلاش می شود دستکم کشور های آسیای میانه وخاور نزدیک از همسویی با غرب خارج شده و شرایط به گونه ای سامان یابد که نیرو های ضد غرب رشد کنند.

در مجموع گسترش حضور نظامی روسیه در سوریه و افزایش جانبداری از بشار اسد پیامد های جهانی و منطقه ای قابل توجهی دارد. اقدامات بعدی پوتین و واکنش غرب و کشور های منطقه نشان می دهد دامنه و برد این تاثیرات چقدر خواهد بود. اما رقابت روسیه و غرب در شکل مناسبات شبه جنگ سردی بار دیگر عاملی قابل اعتنا در معادلات خاور منطقه شده است. در این راستا دولت روسیه می کوشد در روند در حال شکل گیری خاور میانه سهم بیشتری را از آن خود کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.