با نزدیک شدن به روز های پایانی مذاکرات و موعد مقرر توافق جامع در دهم تیر ماه، ,وضعیت در داخل حکومت مشخص نیست و پالس های متضادی صادر می شود. در هفته گذشته شکاف داخل حکومت در زمینه هسته ای گسترش یافت. اصول گرایان افراطی و نزدیکان رهبری بر فعالیت های شان در خصوص ضرورت ایستادگی در برابر زیاده خواهی های غرب و مخالفت با بازرسی از مراکز نظامی و ضرورت برداشته شدن یکجای تحریم ها به میزان ملموسی افزودند. اوج این روند در بهره برداری سیاسی کم سابقه از مراسم تشییع غواصان شهید بود. دولت نیز ضمن همراهی با مخالفت با بازرسی از مراکز نظامی اما به طور مبهمی از بازرسی های مدیریت شده در چارچوب قرار داد الحاقی دفاع کرد که در شرایطی می تواند به نظارت بر ز پادگان ها و تاسیسات اتمی منجر شود.
قریب به اتفاق مسئولان ارشد نظامی با بازدید های یاد شده به صورت مطلق مخالفت کردند. اما در روز های اخیر موج حمایتی از جواد ظریف و تقویت تیم مذاکره کننده راه افتاده است. قانون مجلس در خصوص الزامات توافق هسته ای نیز به صورتی تصویب شد که مانعی برای مذاکره کنندگان ایجاد نکند. اما تاکید بر برداشته شدن فوری و یکجای تحریم ها توافق را سخت تر می سازد. دولت روحانی آشکارا ناخرسندی اش از مصوبه مجلس را اعلام کرد. خامنه ای نیز صریح تر از قبل خطوط قرمز را تحکیم و گسترش داد.
ژرف کاوی تحولات اخیر روشن می سازد حمایت خامنه ای و چهره هایی چون امثال سید احمد خاتمی بیانگر سیاست نظام در تقویت قدرت چانه زنی ظریف در روز های پایانی مذاکرات است الگویی که در ادوار قبلی مذاکرات نیز کمابیش استفاده شده بود. اما با توجه به اینکه در هفته های قبلی حملات به ظریف در اردوگاه اصول گرایان تا جایی شدت یافت که وی به خیانت نیز متهم شد، لذا پایداری حمایت های فعلی معلوم نیست.
علاوه بر اختلاف بر سر تفسیر از خطوط قرمز و چگونگی تعریف از توافق خوب ، نگاه متفاوت به به تحریم نیز بر ابعاد درگیری ها در درون حکومت افزوده است. خامنه ای بار ها تاکید کرده برداشته شدن تحریم ها را مفید می داند اما با پیوند زدن توسعه و پیشرفت کشور و حل مشکلات با آنها مخالف است. همچنین او معتقد است تحریم ها ارزش ایستادگی و تحمل هزینه ها را دارد و در نهایت باعث می شود تا غرب در استفاده از این اهرم فشار ناامید گردد. وی در عین حال با نگرانی از وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور عقب نشینی کنترل شده ای را در برنامه هسته ای در پیش گرفته است ولی بر حفظ ساختار هسته ای و آمادگی بالقوه آن برای فعال کردن دوباره ماجرا جویی هسته ای در زمان مورد نظر تاکید دارد. این مساله گیر اصلی مذاکرات است و دستان روحانی و ظریف را تا حد بسته است که نگاه سهل گیرانه تری در مقایسه با رهبری و اصول گرایان افراطی برای جوش دادن مذاکرات دارند.
همچنین مصالحه اتمی به مراتب اهمیت بیشتری برای روحانی دارد و می کوشد در چارچوب ترسیم شده از سوی رهبری مانور های تاکتیکی برای عبور از موانع انجام دهد. از اینرو ضمن همراهی کامل در حوزه نظری اما در عمل رویکرد متقاوتی را دنبال می کند. منتها بدیهی است روحانی تا جایی جلو می رود که با مانع عملی از سوی رهبری مواجه نشود. سیاست دوگانه خامنه ای که در ظاهر بر تقابل آشتی ناپذیر با آمریکا و مقاومت تاکید می کند اما در پشت پرده به عقب نشینی های تاکتیکی برای کاستن از فشار های خارجی روی می آورد، نیز تا حدی برای روحانی ظرفیت ایجاد می کند تا کار را جلو ببرد. در اصل خامنه ای ترجیح می دهد تا مصالحه هسته ای به پای روحیه تسلیم گرانه روحانی گذاشته شود تا هم رهبری از مواضع ظاهری عدول نکرده باشد ، هم فرصت برای بازگشت از توافق نیز مهیا باشد و در نهایت نیز روحانی برنده توافق اتمی نشده و در موقعیت قهرمانی نیز قرار نگیرد.
از سوی دیگر خامنه ای با درک اصرار و تمایل زیاد کری و اوباما در توافق هسته ای با ایران و به جای گذاشتن میراث سیاسی بر یک سری مسائل پافشاری می کند و خواهان دریافت امتیاز بیشتر است. با توجه به عقب نشینی چندباره دولت اوباما از مواضع اعلام شده می توان نتیجه گرفت سیاست رهبری تا کنون موثر بوده است. اما خامه ای در نهایت توافق اتمی و برداشته شدن تحریم ها را زمانی مفید می داند که ساختار هسته ای و ماجراجویی بالقوه حفظ شود ونقطه بازگشت نیز کوتاه مدت باشد.
اما روحانی و رفسنجانی تحریم ها را برای توسعه کشور مضر و اخلال آور ارزیابی می کنند. البته موضع آنها بیشتر از آنکه اصولی باشد سیاسی است. اما در مقطع فعلی که آنها کنترل قوه مجریه را دردست دارند، تداوم تحریم ها را تهدیدی جدی بشمار می آورند. از این رو بین تمایل آنها در برداشته شدن تحریم ها و تهدید دانستن تداوم تحریم های مرتبط با مسئله هسته ای با منافع ملی و خواست اکثریت مردم ایران همسویی مقطعی وجود دارد. روحانی و رفسنجانی به صراحت کسانی را که مشکلی با تداوم تحریم ها ندارند و حاضر به پرداخت هزینه تحریم ها در چارچوب سیاست تقابلی ومقاومت در برابر هژمونی جهانی هستند، را متهم کردند که از جیب مردم بی خبر هستند. رفسنجانی به طعنه گفت : « برخی که تریبون ها را در کشور در دست دارند می گویند تحریم ها به نفع ما است چه نقعی ،تحریم ها پدر مردم را در آورده است، اکثر مردمی که مزدبگیر هستند. تحریمها استخوانهای آنها را خرد کرده است.»
بخش افراطی حکومت روحانی را متهم می سازد که با تاکید بر آسیب پذیری اقتصاد کشور از تحریم ها و ارجاع حل همه مشکلات به تحریم ها، در زمین غرب بازی کرده و نقطه ضعف نظام را آشکار می سازد. اما روحانی در پاسخ بر روی مزیت آشکار سازی تحریم های ظالمانه مانور می دهد تا فضا بای تداوم تحریم ها سخت گردد. گر چه تاکید روحانی بر تبعات مخرب تحریم ها و پافشاری بر سیاست تقابل هسته ای به دلیل بیان واقعیت ها و یکی از پایه های مشکلات اصلی کشور فایده مندی های انکار ناپذیری دارد اما وی در این زمینه وادی افراط پیموده و پیرامون تاثیرات تحریم ها و وزن آنها در مشکلات کشور بزرگنمایی می کند. این مساله با بالا بردن توقعات در صورت برداشته شدن تحریم ها چالشی برای دولت اعتدال ایجاد می نماید .
اما نگاه منفی روحانی و رفسنجانی و برخورد آنها با کسانی که تحریم ها را فرصت و کاغذ پاره می دانند و یا ضمن قائل بودن به تاثیرات منفی اما تحمل آنها را در ازای فواید دراز مدت مقاومت در برابر جامعه جهانی مقرون به صرفه ارزیابی می کنند، با دیدگاه های خامنه ای تعارض دارد. این تعارض در روز های پایانی مذاکرات، وضعیت را پیچیده تر ساخته است.
ژرف کاوی مسائل گمانه ای را تقویت می کند که این شکاف بیش از آنکه مربوط به مذاکرات وتوافق باشد، مربوط به دوره پسا مذاکرات و بعد از توافق هسته ای است که خامنه ای می کوشد فضا را به گونه ای مدیریت نماید تا راهبرد سیاست خارجی ستیزه جو تغییر پیدا نکند. البته خامنه ای بر روی رعایت خطوط قرمز تاکید دارد. روحانی نیز حداکثر در حوزه نظری مقاومت می کند ودر حوزه عمل تسلیم اراده رهبری است.
اگر چه بین انتظارات رهبری و مواضع اعلام شده غرب فاصله چشمگیری وجود دارد، اما عجله اوباما از یک طرف و شکاف بین مواضع راهبردی و مانور های تاکتیکی خامنه ای می توانند اختلافات موجود را از بین ببرند وتوافقی شکننده را شکل دهند. اما هنوز قطعیتی در کار نیست ووضعیت ۵۰-۵۰ است ضمن اینکه امکان توفاق جامع و پایدار نیز چشم انداز روشنی ندارد. ولی آنچه مشخص است شکاف موجود در قدرت حتی بعد از توافق هسته ای نیز ادامه پیدا می کند و دولت از حملات مصون نخواهد بود. برخورد توهین آمیز حدادیان مداح حکومتی به روحانی و رفسنجانی آغاز مشروعیت زدایی از روحانی و شکسستن حرمت وی در جایگاه رئیس جمهور است، کاری که با محمود احمدی نژاد بعد از قهر یازده روزه نیز صورت گرفت.