انتخابات ریاست جمهوری مصر و ناکامی السیسی در مشروعیت آفرینی

انتخابات ریاست جمهوری مصر به مدت سه روز در روز های ۶ تا ۸ فروردین برگزار شد. همانطور که پیشبینی  می شد عبدالفتاح السیسی دیکتاتور نظامی مصر توانست با کسب ۹۷ د رصد رای های ریخته شده در صندوق های برای دومین دوره رئیس جمهور مصر شود. السیسی نزدیک به ۲۱ میلیون و ۹۰۰ هزار رای بدست آورد. رقیبش موسی مصطفی موسی دبیر کل حزب القائد تقریبا ۶۷۰۰۰۰ رای و نزدیک به یک میلیون و هشت صد هزار رای نیز آراء باطله محسوب شدند که بر روی اکثر آنها نام محمد صلاح فوتبالیست معروف مصری و عضو باشگاه لیورپول نوشته شده بود.

16B4AFEB-199A-44DC-8F3F-675219E8E05B_w1023_r1_s

اگرچه در صحت ارقام رسمی اعلام شده مشابه دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری تردید وجود دارد، اما با احتساب آمار رسمی، السیسی در مقایسه با دور اول ریاست جمهوری رای هایش  بیش از ۲ میلیون ریزش داشته است.

انتخابات برگزار شده به لحاظ انحراف از موازین انتخابات آزاد و منصفانه کم نظیر بود و نشان دهنده تثبیت سرمشق توسعه آمرانه، بازسازی کامل حاکمیت نظامیان در مصر و جمهوری اقتداگرای سکولار است.

این انتخابات نه آزاد بود نه رقابتی و حالت نمایشی و تزئینی داشت. تنها رقیب السیسی مصطفی موسی بود که خودش پیش از انتخابات از  السیسی حمایت کرده بود. منتقدان و مخالفان دولت مصر وی را کاندیدای پوششی و نمایشی می دانستند تا طرح السیسی برای جلوگیری از حضور رقبای قدرتمند تحقق یابد.

السیسی که مجریان و ناظران انتخابات کاملا از وی حمایت می کردند، متهم است با ایجاد ارعاب و فضا سازی های سیاسی و اعمال نفوذ در دادگستری مصر رقبای جدی را وادار به انصراف کرده است. خالد علی وکیل مدافع حقوق بشر اولین کسی بود  که اعلام کاندیداتوری کرد، اما وی بعدا در اعتراض به نبود روال دمکراتیک و عدم بی طرفی متصدیان انتخابات از صحنه رقابت ها دو ماه پیش از انتخابات کنار کشید.

سامی عنان رئیس ستاد مشترک ارتش کاندیدای دیگری بود که به دلیل نقض قوانین نظامی بازداشت شد و مجال حضور در رقابت انتخاباتی را نیافت.احمد شفیق نخست وزیر سابق علی رغم تمایل اولیه در محل زندگی خود در امارات متحده عربی بعد از حضور در قاهره اعلام کرد که تصمیمی برای کاندیدا شدن ندارد. کلنل احمد کونسوا  از افسران نیروی مسلح مصر بعد از اعلام کاندیداتوری به دلیل نقض قوانین نظامی مصر بلافاصله بازداشت و بسرعت محاکمه شده و حکم شش سال حبس را دریافت کرد.منصور مرتضی نماینده مجلس مصر آخرین فردی بود که بعد از  ابراز تمایل به کانداتوری بدون ذکر دلیل انصراف داد.

فضای پلیسی و عدم سلامت انتخابات به دلیل  همسویی مجریان و ناظران  و نبود نظارت موثر از سوی نیرو‌های مستقل و بی‌طرف در کنار  فقدان آزادی و رقابتی بودن انتخابات دلایل محکمی هستند که انتخابات اخیر مصر مشابه دور قبل واقعی و مشروع نبود.

اما در این دوره السیسی کوشید با تدابیر مختلف نرخ مشارکت در انتخابات را بالا ببرد. در کنار فضا سازی های تبلیغاتی گسترده ، هراس افکنی در جامعه   و القای  افزایش ناامنی در صورت عدم تداوم حکمرانی رئیس جمهور مستقر، بر اساس ماده ۴۳ قانون شماره ۲۲ انتخابات ریاست جمهوری مصر مصوب سال ۲۰۱۴ رای ندادن را مشمول جریمه نقدی ۵۰۰ پوند مصری( معادل ۲۸ دلار) ساخت.  اما علی رغم اینکه هزینه تحریم و عدم شرکت در انتخابات بالا بود، در نهایت نرخ رسمی مشارکت در انتخابات ۴۱ درصد اعلام شد.

برای درک ناکامی السیسی در مشروعیت آفرینی به شیوه مصنوعی و تحمیلی باید نگاهی به سیر مشارکت در انتخابات های پسا بهار عربی در مصر داشت. نرخ مشارکت در اولین انتخابات پارلمانی مصر بعد از بهار عربی و انقلاب مصر در حدود ۶۲ درصد بود. در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بعد از مبارک میزان مشارکت به ۵۲ درصد کاهش یافت. در انتخابات ریاست جمهوری که السیسی برنده شد و با انحرافات آشکار و گسترده از موازین انتخابات آزاد، سالم و منصفانه همراه بود و در اصل به بیعت با ژنرال پاگذاشته به میدان سیاست شباهت داشت، نرخ رسمی مشارکت در انتخابات ۴۵ درصد اعلام شد. السیسی پیش از انتخابات یاد شده از مردم مصر خواسته بود با حضور گسترده نرخ مشارکت ۸۰ درصدی را رقم بزنند. در انتخابات پارلمانی مصر در دوره ریاست جمهوری السیسی نرخ مشارکت ۲۷ درصد بود.

بدیترتیب السیسی علی رغم اتخاذ همه روش های آزادی ستیزانه و اقتدار طلبانه و انحصار منابع قدرت نه تنها نتوانست نرخ مشارکت رسمی را افزایش دهد بلکه این امار کاهش یافت. باز تاکید می شود در هر دو دوره ناظران و کارشناسان مدعی هستند که این آمار ها درست نیست و یا دستکم تردید وجود دارد که در فرایندی طبیعی حاصل شده باشند. به عنوان نمونه موسسه دیدبان حقوق و آزادی‌ها در کشورهای عربی  درصد مشارکت واقعی در انتخابات  ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ مصر را با ارائه گزارشاتی  نزدیک به ۱۲ درصد اعلام کرده بود.

البته با توجه به ویژگی اقتدار گرای السیسی که آخرین میخ را به تابوت دمکراسی در مصر پساعربی زد، بعید است این عدم موفقیت تغییری در سیاست های وی پدید آورد، اما با توجه به بحران مزمن اقتصادی مصر و ناتوانی دولت این کشور در انجام اصلاحات اقتصادی پایدار و همچنین تداوم  عملیات های تروریستی و  منتفی نشدن کامل  ناامنی ها ممکن است این ناکامی آغاز دوران افول السیسی در مصر و دور جدیدی از تحرکات برای تغییرات سیاسی شود.

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.