تحریم سپاه، ناکامی دیگر یا پیش درآمد نرمش قهرمانانه موشکی

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در سیاست‌های اعلامی  خود در رابطه با ایران ، سپاه پاسداران را آماج حمله قرار داد.  سخنان ترامپ در ادامه راهبرد قبلی  کاهش قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایراد شد. ترامپ و استیو منوچین، وزیر خزانه داری آمریکا، سپاه را به دلیل گسترش شبکه تروریسم، فعالیت‌های بی ثبات کننده، حمایت از بشار اسد، حزب الله لبنان و حماس و هدف قرار دادن عربستان در یمن، آماج اقدامات تنبیهی تازه قرار دادند. آنها  همچنین تصریح کردند که سپاه اقتصاد ایران را به گروگان گرفته و منابع مالی نهاد‌های مذهبی را صرف گسترش تروریسم و بی ثباتی در خاور میانه می‌کند.

اگرچه تحریم یک جانبه کل نهاد سپاه پاسداران و زیر مجموعه‌های آن توسط خزانه داری آمریکا تحت الشعاع واکنش‌ها به سخنان ترامپ و سیاست اعلامی کاخ سفید در مورد ضرورت تغییر برجام قرار گرفته است، اما خود به تنهایی موضوع مهمی است  و با برجام نیز ارتباط پیدا می کند.

 

سابقه تحریم سپاه

با وجود اینکه تحریم کل سپاه پاسداران توسط مقام اول آمریکا برای نخستین بار در سخنان ۱۳ اکتبر ترامپ اعلام ‌شد، اما این به معنای دستوری تازه به وزارت خزانه داری آمریکا نبود. بیانیه جدید وزارت خزانه داری آمریکا تفاوت خاصی با مفاد “قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها” (Countering America’s Adversaries Through Sanctions Act – H.R. 3364) موسوم به قانون “کاتسا” نشان نمی‌دهد.

ازاینرو غلط نیست اگر گفته شود که اتفاق جدیدی در عمل نیفتاده است. سخنان ترامپ تنها حاوی تاکید بیشتر بر اجرای بخشی از قانون کاتسا است که بر اساس آن کل سپاه پاسداران و نهاد‌ها و افراد مرتبط با آن مشمول مجازات‌هایی چون “توقیف اموال و دارایی ها”، “محرومیت از ورود به خاک آمریکا” و” ممانعت اتباع و شرکت‌های آمریکایی از مبادلات مالی با آنها” قرار می‌گیرند.

همچنین شرکت‌ها و بانک‌های خارجی در صورت انجام فعالیت‌های مشترک اقتصادی و یا سرمایه گذاری و مبادلات مالی با سپاه و زیر مجموعه‌های آن از سوی دولت آمریکا مجازات و تنبیه می‌شوند. ازاینرو هدف قرار دادن سپاه به عنوان بخشی از سیاست جامع جدید دولت آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، اعمال قانون کاتسا در محدوده‌ای گسترده‌ است تا فشار آمریکا بر سپاه افزایش ‌یابد.

تاثیرات تحریم سپاه

دولت آمریکا  تصمیم گرفته است فعالیت‌های کنترلی و محدود کننده علیه سپاه پاسداران را تشدید کند. با افول قدرت داعش توجه مجموعه امنیتی و نظامی آمریکا از مهار سلفی‌های افراطی در حال تغییر جهت  به سمت برخورد با شیعیان تند رو و بخصوص سپاه پاسداران و شبکه گسترده اش در خاور میانه است. حداقل می‌توان گفت در کنار سنی‌های جهادی،  کنترل و مهار شیعیان نظامی گرا نیز در دستور کار  پنتاگون و سیا قرار دارد.

البته برخورد آمریکا با سپاه پاسداران پیچیدگی‌ها و مشکلات بیشتری در مقایسه با سلفی‌های افراطی دارد. سپاه با نظام سیاسی ایران در هم تنیده است و به عنوان بازوی نظامی، امنیتی و ایدئولوژیک نهاد ولایت فقیه بدنه دولت سایه را تشکیل می‌دهد. شاید به همین دلیل دولت ترامپ  طرح  پیشنهادی  قرار دادن سپاه در فهرست گروه‌های تروریستی را عملی نساخت.

 

انتظار دولت آمریکا از تحریم سپاه کاهش نفوذ منطقه‌ای و بازدارندگی در برابر پیشرفت در برنامه موشکی است. اما رصد کردن اوضاع نشان می‌دهد اساسا برنامه موشکی حکومت در شرایط تحریم شکل گرفته و جلو رفته است. اثرگذاری تحریم‌های جدید تا حدی بستگی به همراهی دیگر کشور‌های غربی دارد اما بعید به نظر می‌رسد در غیاب  تحریم‌های کمر شکن اقتصادی ، ثمری در بر داشته باشد.

بخش عمده منابعی که سپاه برای توسعه فناوری‌های نظامی استفاده می کند، داخلی است. همچنین باید توجه داشت  سپاه در حوزه همکاری های خارجی با کشور های روسیه، چین و کره شمالی مبادله دارد، از اینرو تحریم‌های آمریکا که با مخالفت این کشور‌ها همراه می‌شود، تاثیر بازدارنده بزرگی بر رشد توانمندی سخت افزاری سپاه نخواهد داشت.

در حوزه خاور میانه، فرادستی کنونی سپاه محصول معادلات میدانی است. حضور سپاه در عراق، لبنان و یمن و دیگر کشور‌ها نیابتی است. سپاه پاسداران در این مناطق نیروی میدانی و گسترده و حضور مستقیم ندارد. بلکه نیرو‌های همسو که از اتباع خود کشور‌های ذکر شده هستند بازوی عملیاتی و نظامی سپاه را تشکیل می‌دهند.

با توجه به این واقعیت موفقیت در عقب راندن سپاه  به داخل مرز های ایران،بستگی به مهار حزب الله لبنان، حشد الشعبی در عراق و حوثی‌ها در یمن دارد. باید موازنه قوا در این کشور‌ها تغییر پیدا کند تا این نیرو‌ها یا تغییر رفتار بدهند و یا توان اثرگذاری شان از بین برود. این اتفاق بستگی به متغیر های زیادی دارد و صرف اراده‌گرایی دولت آمریکا نمی تواند شرایط را تغییر دهد.

سپاه پاسداران تنها در سوریه حضور میدانی  ملموس و در اندازه بزرگ دارد. تلاش عملی دولت آمریکا برای مهار سپاه در سوریه بدون  درگیری نظامی در سوریه بخت موفقیت بالایی ندارد. ارتش آمریکا تا کنون به دلایل مختلف این گونه رویارویی را به مصلحت ندانسته است.

روسیه  نیز در درگیری احتمالی نظامی بین ایران و آمریکا فاکتور موثری است. قدرت نظامی آمریکا در دهه گذشته در مقایسه با دهه‌های نخست بعد از فروپاشی شوروی به طور نسبی کاهش یافته و بر عکس قدرت جهانی روسیه افزایش پیدا کرده است. در این چارچوب درگیری نظامی محدود یا نامحدود نظامیان آمریکا  با سپاه ریسک افزایش تنش با روسیه و چه بسا مواجهه نظامی را نیز در بر دارد. اتکا به ناتوی عربی نیز تاکنون نشان داده که ظرفیت موثری برای مقابله با توسعه طلبی سپاه نداشته است.

از سوی دیگر تزلزل در رفتار ترامپ و پیش‌بینی‌ناپذیر بودن تصمیم‌هایش کارامدی تحریم‌های جدید را با تردید ایجاد می سازد و به صورت قطعی مشخص نیست ترامپ تا کجا حاضر است در  مقابله با سپاه و جمهوری اسلامی جلو بیاید. ولی روشن است که به مراتب تمایل و اراده بیشتری نسبت به سلف خود باراک اوباما دارد. همچنین انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا باعث شده تا دیدگاهی در آمریکا که خواهان به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه  و کاربست رویکرد تعاملی است، به حاشیه ‌رود.

واکنش تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپا در خصوص تحریم سپاه نیز عامل مهمی است حمایت آنها میزان اثرگذاری اقدامات محدود کننده آمریکا را افزایش می‌دهد. مقامات دولت های فرانسه، بریتانیا و آلمان به صراحت از تدوین برنامه هایی برای  محدود کردن نفوذ جمهوری اسلامی در خاور میانه سخن به میان آورده اند. بنابراین با توجه به نکاتی که شرح داده شد می‌توان گفت به صورت نسبی در مقایسه با دوران اوباما سپاه برای حفظ و توسعه نفوذش  در منطقه خاور میانه  شرایط سخت تری دارد.

رابطه با برجام

تحریم کلیت سپاه با توجه  به حضور پر رنگ در اقتصاد کشور و نفوذ بالا در بخش‌های مختلف نظام و حضور  برجام را تحت الشعاع قرار می‌دهد اما آن را به موضوعی ثانوی تقلیل نمی دهد.

از این به بعد تحریم کلیت سپاه به معنای افزایش ملموس هزینه مبادلات تجاری ، مالی، صنعتی ودفاعی بین  بانک‌های ایرانی و دولت با سپاه خواهد بود.

فعالیت اقتصادی وتجاری با سپاه ریسک بالایی داشته و از این زاویه انتخاب سپاه به عنوان شریک اقتصادی برای بنگاه‌های تجاری و صنعتی دردسر ایجاد می‌کند. بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ جهانی حاضر نمی‌شوند ریسک کرده و درگیر فعالیت‌هایی در ایران شوند که سپاه در آنها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حضور دارد.

از سوی دیگر تحریم سپاه به دلیل تحریم جدید از سوی حکومت ایران نقض برجام محسوب می‌شود و بدینترتیب  آینده برجام متزلزل تر می شود.

واکنش‌ جمهوری اسلامی

رصد کردن موضع گیری ها بعد از سخنان ترامپ در روز ۱۳ اکتبر، نشان می دهد که مقامات ارشد جمهوری اسلامی وفرماندهان سپاه از اینکه این نهاد نظامی- عقیدتی در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار نگرفته خوشحال هستند و آن را نتیجه تهدید‌ها و هشدار‌های خود تلقی می‌کنند.  اما در عین حال تحریم سپاه را تهدیدی جدی تلقی می کنند. طبیعی است مقابله با نفوذ منطقه‌ای سپاه  در در ذهنیت کارگزاران نظام ولایی عملا به رویارویی با کلیت جمهوری اسلامی تفسیر شود . در این راستا حسن روحانی و جواد ظریف در واکنش به اظهارات ترامپ خاطر نشان ساختند که برنامه موشکی و فعالیت های سپاه در منطقه  خاور میانه ادامه خواهد یافت. دولت روحانی حتی در دورانی که انتقادات تندی نسبت به سپاه بیان می‌داشت، از راهبرد کلی سپاه قدس در منطقه حمایت می‌کرد، حال که شکاف دو جناح ترمیم شده و جواد ظریف و عزیز جعفری با حمایت متقابل از ضرورت وحدت سخن می‌گویند، دولت روحانی با تمام قوا خواهد کوشید تا تحریم سپاه بی اثر شده و راهبرد توسعه طلبی منطقه‌ای با تغیراتی تاکتیکی تداوم یابد.

با توجه به سابقه جمهوری اسلامی واهمیت قدرت نظامی سپاه در  تثبیت نهاد ولایت فقیه در عرصه داخلی و منطقه با ضریب اطمینان بالا می‌توان گفت  سپاه حداقل در کوتاه مدت سپاه توسعه قابلیت‌های نظامی و راهبردی اش را متوقف نخواهد ساخت و حداکثر ممکن است با مصلحت اندیشی از آهنگ شتاب آن بکاهد.

در نتیجه فرجام  سیاست فشار بر سپاه صرفا تابع اراده گرایی و مواضع کلامی دو طرف نیست بلکه باید دید واقعیت‌های میدانی چه سمت و سویی پیدا می‌کنند.

در این مقطع هر دو طرف به زور آزمائی می‌پردازند تا نتیجه آن روشن سازد که آیا تحریم جدید نیز مانند تحریم‌های قبلی در مهار نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی در منطقه ناکام می‌شود یا اینکه سنگینی فشار آمریکا و متحدانش و آسیب پذیری نظام را از سر اجبار و اکراه به سمت  اتخاذ دوباره نرمش قهرمانانه این بار  در عرصه موشکی و منطقه‌ای سوق می‌دهد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.