تهدید ترامپ و تنگنای خامنه ای در تداوم برخورد دوگانه با برجام

سخنان رهبری جمهوری اسلامی در واکنش به سیاست اعلامی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بار دیگر این واقعیت را برجسته ساخت که وی نظر موافق نسبت به تدوین  و اجرای برجام داشته و کماکان در موازنه هزینه- فایده ،سود تداوم  اقدام مشترک هسته ای بین ایران و کشور های ۵+۱ را از ضرر آن بیشتر ارزیابی می کند.  نرمش قهرمانانه که با شروع به کار حسن روحانی در نهاد ریاست جمهوری از آن پرده برداری شد و در ظرف قریب به دو سال و نیم منجر به انعقاد برجام گشت، یک دوره مخفی تقریبا ۵ ساله داشت   که با هدایت مستقیم  آقای خامنه ای  ریل گذاری شد. آن مذاکرات اگرچه به نتیجه نرسید اما نقش مهمی در هموار کردن مسیر توافق هسته ای داشت.

ولی فقیه تا کنون با رفتار دو گانه و سخنان دو پهلو از پذیرش مسئولیت در خصوص برجام  سرباز زده  و برای حفظ پایگاه اجتماعی و دیدگاه راهبردی غرب ستیزی،  سیمای یک منتقد بدبین را از خود ترسیم کرده است. او به شهادت اظهارات  قبلی  برجام را یک توافق مطلوب و فتح القتوح نمی داند. ولی به لحاظ حداقلی واجد خصوصیاتی  ارزیابی می کند که اجرای آن جایز است. درک این دوگانگی نیازمند توجه به شرایط خاصی است که  آرایش قوا در درون نظام و معادلات بیرونی ایجاد کرده است.   آقای خامنه ای به دلیل نگرانی از تشدید پیامد های داخلی و خارجی  تداوم سیاست تقابلی هسته ای و فشار تحریم های کمر شکن و به قول خودش برای “باطل کردن نقشه های دشمنان” مجبور به عقب نشینی شد و  مصالحه هسته ای را کلید زد. منتها این تصمیم گیری سیاست مطلوب وی نبود بلکه انتخابی بود که به دلیل مصلحت اندیشی عملگرایانه گریزی از آن نداشت. وی برای اختفای عقب نشینی و در عین حال عدم تقبل مسئولیت و حفظ شرایط برای فعال کردن دوباره ماجراجویی هسته ای سیاست دوگانه را در پیش گرفت تا در پشت پرده کنترل و هدایت کار را در دست داشته و مذاکرات به گونه ای جلو برود که زیر ساخت های هسته ای حفظ گشته  و امتیازات حتی المقدور کمتری به طرف مقابل داده شود.  همچنین برجام در حد یک توافق مقطعی و موردی باقی مانده و به یک راهبرد و روش تحول آفرین در سیاست خارجی تبدیل نشود. مقامات مذاکره کننده هسته ای و در راس آنها جواد ظریف بار ها اعلام کردند که تصمیمات در جریان گفتگو ها با هدایت و موافقت رهبری گرفته شده بودند.

اما با رویکرد سخت گیرانه دونالد ترامپ که تهدید های وی به خروج از برجام جدی تر از همیشه شده است، تداوم این سیاست دوگانه برای رهبری جمهوری اسلامی سخت تر می شود و بدون هزینه نخواهد بود. آقای خامنه ای در سخنان اخیرش مدعی شد که نمی خواهد وقتش را با پاسخ دادن به رئیس جمهور بی چاک و دهن آمریکا تلف کند  در حالی که در دوران انتخابات ریاست جمهوری  ۲۰۱۶ آمریکا ترامپ را فردی صادق توصیف کرده بود و سمت گیری های وی آشکارا نشان می داد که ریاست جمهوری وی را بر هیلاری کلینتون ترجیح می دهد. آقای خامنه ای در تکرار مواضع پیشین خود و دیگر مسئولان نظام تصریح کرد که جمهوری اسلامی آغاز گر خروج از برجام نخواهد بود، اما اگر ترامپ آن را پاره کند، ما ریز ریز می کنیم.

جنبه شعاری و تبلیغاتی این سخنان شدید تر از قبل بوده و عملا مواضع  انتقادی رهبری نسبت به برجام را کاملا زیر سئوال  می برد. وقتی آمریکا از برجام خارج شودو به تعهداتش عمل نکند عملا راهی جز ترک برجام برای جمهوری اسلامی وجود ندارد. آقای خامنه ای در اصل  با  نذر روغن سوخته پای امامزاده  نیاز نظام به بقای برجام را آشکار می سازد.

این رویکرد که نشان دهنده وجود حد و مرزی تاکتیکی برای راهبرد سیاست خارجی خصمانه و ضد آمریکایی او است با مواضع ظاهری که در خصوص برجام اتخاذ کرده است،  تعارض دارد. وی در نامه ای که  در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۹۴  به  حسن روحانی رئیس‌جمهور و رئیس شورای‌عالی امنیت ملی نوشت، با تاکید بر هوشیاری در برابر دشمنی عداوت آمیز آمریکا  در بند دو ماده سوم تصریح کرد :

« در سراسر دوره هشت‌ساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (از جمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبه‌ی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»

دولت دونالد ترامپ و کنگره آمریکا در ماه های گذشته با تصویب و اجرای لایحه جدید تحریم ها تحت قانون موسوم به “کاتسا”  و هدف قرار دادن کلیت سپاه پاسداران مجازات های جدیدی را اعمال کرده اند که مصداق  موارد مورد نظر آقای خامنه ای برای توقف برجام است.

اما او مشابه نادیده گرفتن  بند اول ماده ۳  که برداشته شدن ساختار تحریم ها را شرط اجرای برجام دانسته بود این بار نیز توصیه خود را نادیده گرفت. بر خلاف خواست موکد آقای خامنه ای نه تنها ساختار تحریم های هسته ای حفظ شد بلکه اساسا لغو نشد و به صورت دوره ای به تعلیق در آمد . تداوم تعلیق نیازمند ارزیابی مثبت رئیس جمهور آمریکا از عمکلرد ایران در برجام و امضای وی در دوره های زمانی سه ماهه است.

ممکن است این بحث مطرح شود که خروج از برجام در صورت اعمال تحریم های تازه باید توسط دولت  و مجلس پیگیری شود. در پاسخ باید گفت اولا روال تصمیم گیری و تصمیم سازی در جمهوری اسلامی در مسائل کلان نشان می دهد که ولی فقیه نقش اصلی را دارد و دولت و جلس نقش تبعی دارند. ثانیا اگر چنین باشد چرا آقای خامنه ای در سطح کلامی خواهان توقف برجام نمی شود و حداقل نظر شخصی مخالفش را اعلام نمی کند. چرا نیرو های همسو با وی در شورای امنیت ملی و دیگر نهاد ها اقدامی در این زمینه انجام نمی دهند!

بدینترتیب معلوم می شود که  رهبری در چارچوب شرایط کنونی خواهان تداوم برجام است و  آنچه در تحلیل آخر موجب  تداوم حضور ایران در برجام شده، اراده ولی فقیه است که با سخنان دو پهلو می خواهد آن را پنهان سازد. اما افزایش تعارض های این رویکرد  که حتی برای پایگاه اجتماعی هدف رهبری و بخصوص نیرو های بسیجی نیز درک آن ساده است، برخورد دوگانه با برجام  را اگر ناممکن نسازد بسیار سخت می کند.

از اینرو آقای خامنه ای نشان می دهد که  بر خلاف ادعای ظاهری  برخورد انقلابی  تمام عیار در سیاست خارجی، اهل محاسبه است منتهی محاسبه گری که خود را مقید به دکترین منافع ملی و موازین عقلانی متعارف نمی داند بلکه حساب گری که در چارچوب مصالح بنیاد گرایی اسلامی شیعه محور  انجام می شود. هر جا فشار بیش از حد تحمل باشد وی تمهیداتی برای عدول از ایستادگی و مصالحه می اندیشد.

بنابراین حتی ممکن است او در زمینه توسعه قابلیت های موشکی و نفوذ منطقه ای نیز در صورتی که در  بن بست قرار بگیرد، رفتار مشابهی اتخاذ کند و از سر اکراه تن به نرمش بدهد. اگرچه فعلا خود را در این وضعیت نمی بیند و بر ادامه سیاست های کنونی اصرار دارد. منتهی شیوه برخورد وی در برجام که با ماجراجویی  چند ساله و عقب نشینی با حداقل سازی امتیازات  اعطایی در برابر فشار های سخت و عدم توافق  در آغاز اختلافات، همراه بود، آسیب پذیری را نشان می دهد که  مشوق جناح های سیاسی رادیکال در غرب  برای افزایش فشار به جمهوری اسلامی است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.