اتمام حجت کروبی با خامنه ای و انتقاد از خود

نامه  سرگشاده حجت الاسلام مهدی کروبی به  آقای خامنه ای اتفاقی مهم در عرصه سیاسی ایران با پیامد هایی  مشخص است. البته باید متذکر شد اهمیت این نامه مبتنی بردرستی همه مفاد نامه کروبی نیست. بخش هایی از خوانش تاریخی وی از منشا مشکلات در ایران بعد از انقلاب مناقشه برانگیز بوده و با واقعیت ها تعارض دارد. همچنین سایه نگاه جناحی بخشی از  نوشته های مهدی کروبی را در بر گرفته است. ا

ما شجاعت وی بعد از تحمل ۷ سال حصر خانگی در  انتقاد صریح و بی پرده از رهبری جمهوری اسلامی و زیر سئول بردن کارنامه عملکرد وی در جایگاه ولی فقیه ارزش سیاسی دارد که با تضعیف ساخت مطلقه قدرت متکی به نهاد ولایت فقیه، مسیر گذار به دمکراسی را تسهیل و تسریع می کند. چهاردهمین نامه کروبی به رهبری که برای سال ها نزدیک ترین فرد در اردوگاه جناح چپ نظام به خامنه ای بود، ماهیتی متفاوت دارد .در عین حال به لحاظ محتوایی از مضمون مشابهی با نامه های وی بعد از شکل گیری جنبش سبز برخوردار است. کروبی این بار صریح و بدون ایما و اشاره خامنه ای را آماج انتقادات مستقیم قرار داد. اگرچه لحن نامه محترمانه و مودبانه بوده و کاملا از موضع ناصحانه و مشفقانه نوشته شده است ،اما جدی ترین ادعا نامه ای است که  از سوی نزدیکان آیت الله خمینی مهر باطل بر کارنامه عملکرد  خامنه ای در دوران رهبری ۲۸ ساله می زند. از این رو  نامه  یادشده نه تنها رابطه خامنه ای و کروبی را وارد فصل جدیدی می سازد بلکه پیامد های مشخصی در مناسبات اصلاح طلبان با ولی فقیه نیز دارد. کروبی به خامنه ای هشدار داده و خواهان پذیرش اصلاحات پر دامنه و عمیق از سوی وی می شود تا نظام از بحران کنونی بیرون بیاید.

کروبی از ضرورت اصلاحات ساختاری سخن به میان می آورد اگرچه به تغییر ساختار موجود اشاره نمی کند . به نظر می رسد تغییرات همه جانبه در وضعیت سیاسی موجود  وبخصوص تغییر نحوه اعمال ولایت از سوی خامنه ای مد نظر او است، تا نظام نسبت به خواسته های مردم انعطاف نشان داده ،اجازه دهد نمایندگان مردم اداره نهاد های انتخابی را در دست بگیرند و ولی فقیه نیز در چارچوب محدود و مقید به قانون سیاست ورزی اش را انجام دهد. همچنین مجلس خبرگان از حالت فرمایشی بیرون آمده و نظارت موثر بر عملکرد رهبری و نهاد های زیر مجموعه اش داشته باشد. در چارچوب مورد نظر کروبی نهاد های پایه ای نظام و در راس آنها ولایت فقیه حفظ می شود اما رفتار و برون داد آنها باید دچار دگرگونی  معنادار شوند. کروبی در اعتراضات اخیر به نفع  ناراضی ها  و مردم سمتگیری  کرد  و مشابه آنان منشا اصلی مشکلات در دو دهه اخیر را سیاست ها و مواضع غلط وافراطی خامنه ای بشمار آورد.

پیامد های نامه کروبی را می توان در سطحی کلان در موارد زیر دسته بندی کرد:

  • تنگنای رفع قطره چکانی و روبنایی حصر

کروبی درست در موقعی که هر دو جناح بر سر رفع تدریجی حصر در قالبی که فقط مشمول آزادی فیزیکی آنان شده و مشی سیاسی متمایز آنها مجال بروز پیدا نکند، به توافق رسیده بودند، با موضع گیری محکم خود نشان داد که به هیچوجه حاضر نیست سیاست ورزی آزادی خواهانه و رادیکال خود را قربانی رفع حصر تدریجی  و روبنایی بکند. خواسته وی سیاسی است. جنبه فردی نداشته و با دنبال کردن هدف خیر عمومی پذیرای آزادی به هر قیمت نیست. او ۷ سال حبس در پشت دیوار های خانه را تحمل کرده تا حقانیت مواضعش را ثابت کند  و برنامه سیاسی مورد نظرش را جلو ببرد. پاسخ محکم کروبی این پیام را صادر کرد که به سیاست ورزی اش در دوران جنبش سبز ادامه می دهد و این خامنه ای و نهاد ولایت فقیه است که باید عقب نشینی کنند. این موضع کروبی علاوه بر بخش مسلط قدرت، دولت روحانی را هم در مخمصه قرار می دهد. از یک سو تلاش های میانجی گرانه آنها برای آزادی فیزیکی محصوران و جلوگیری از وقوع اتفاق ناگوار برای آنها در چارچوبی که خطوط قرمز نظام رعایت شود، را در بن بست قرار می دهد و از سوی دیگر گفتمان  و روش سیاسی مورد نظر آنان با تحدی و مبارزه طلبی کروبی تضعیف می شود.

 

کروبی با اتخاذ موضعی متضاد با اصلاح طلبان ضمن یادآوری اهداف اصلاح طلبی، در مسیر سیاست ورزی آشتی جویانه آنها با خامنه ای چالش ایجاد می کند. در این فضا نهاد ولایت فقیه تلاش های خاتمی و اصلاح طلبان همسو برای اعتماد سازی  را  با دیده تردید بیشتر می نگرد . همچنین اقناع پایگاه اجتماعی هدف برای اصلاح طلبان دولت محور دشوارتر می گردد.  نقد شالوده شکنانه انتخابات محوری از سوی کروبی و مشروط کردن آن به انتقال قدرت واقعی، کسانی که در هر شرایطی شرکت در صندوق های رای جمهوری اسلامی را تجویز می کنند، در تنگنا قرار می دهد. اگر چه شکاف بین ادعا های آنان و واقعیت های موجود و عملکرد روحانی پیشاپیش آنها را آسیب پذیر ساخته است. کروبی همچنین به جای هراس افکنی و طرح قیاس مع الفارق سوریه ای شدن، حکومت را انذار می دهد که با اصرار بر روش های غلط جامعه را به سمت فاجعه جبران ناپذیر سوق ندهد. رئیس اسبق مجلس بر خلاف اصلاح طلبان عامل اصلی مشکلات سال های ۸۴ تا ۹۲ را خامنه ای می داند نه احمدی نژاد که  اکنون به دلیل نافرمانی احمدی نژاد با چشم پوشی از حمایت های پر هزینه قبلی و بالا کشیدن به ناحق وی در عرصه حکمرانی،  بدیهی ترین حقوق رئیس جمهور سابق را نیز پاس نمی دارد.

 

  • تزلزل بیشتر خامنه ای

برخورد کروبی که می تواند  به منزله هشدار آخر به خامنه ای برای اصلاح تلقی گردد، جایگاه رهبری در درون نیرو های نظام را متزلزل تر ساخته و  با کاهش هزینه انتقادات،  شجاعت ها در علنی سازی نظرات انتقادی و مخالف را افزایش می دهد. کروبی بعد از آیت الله منتظری دومین نفر از کارگزاران ارشد نظام است که به صراحت  کارنامه رهبری خامنه ای را مردود اعلام کرده و وی را به دلیل مشی استبدادی و تقابل با خواست ملت و انحصار طلبی نکوهش می کند.  نامه کروبی که به احتمال زیاد با بی اعتنایی خامنه ای مواجه می شود، در شرایطی ممکن است  نقطه عطفی در تبدیل انتقادات محترمانه و ناصحانه به برخورد های تند و تقاضا برای کناره گیری خامنه ای در درون نظام شود.  گسترش حرکت اعتراضی اخیر و در نتیجه افزایش نگرانی ها در درون نظام نسبت به عواقب نادیده گرفتن اعتراضات از سوی ولی فقیه احتمال وقوع این امکان را تقویت می کند.

 

اما مستقل از این پیامد ها، جان مایه نامه سرگشاده کروبی به رهبری انتقال قدرت به ملت است. این امر بایسته ولی به مقدماتی متفاوت با صورت بندی کروبی نیاز دارد. بر خلاف دلبستگی وی به آیت الله خمینی و قرار دادن نقطه عزیمت مشکلات کشور به سال ۶۸، مردم سالاری نیازمند بازگشت به ماه های اولیه بعد از انقلاب و بستن پرونده میراث سیاسی وعقیدتی آیت الله خمینی و انحلال نهاد ولایت فقیه است. خامنه ای همان مسیر غلطی که توسط آیت الله خمینی پایه گذاری شد را چه بسا با دامنه منفی کمتر دنبال کرده و در عین حال موقعیت جناح های فرادست و فرودست در بلوک قدرت را تغییر داده است. حل اساسی مشکلات کشور نیازمند  مراجعه به افکار عمومی برای تعیین تکلیف ساختار حکمرانی  است. تنها خامنه ای و حاملان کنونی نهاد ولایت فقیه مانع انتقال قدرت به مردم نیستند، بلکه گفتمان و نگرش به جا مانده از آیت الله خمینی سدی در برابر  گذار به دمکراسی است. ازاینرو چه بسا ادامه منطقی نامه کروبی به خامنه ای  در سطحی استعلایی نیازمند پرداختن وی به انتقاد از خود و گفتمان سیاسی و مذهبی آیت الله خمینی باشد.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.