تصمیم دولت آمریکا از عدم تمدید معافیت های موقت برای خرید نفت ایران شرایط ویژه ای را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده که پیامدهای آن عرصه سیاسی را نیز در بر می گیرد. البته تاثیرات در حوزه سیاسی بیشتر در میان مدت و درازمدت پدیدار خواهد شد. در این یادداشت تلاش می شود به اختصار این پیامد ها تشریح شوند.
نخست باید در نظر داشت که در مناسبات جهانی نفت یک سلاح سیاسی هم بوده است و تاثیر آن در معادلات سیاسی منطقه و دنیا امری نیست که قابل انکار باشد. نفت در سطح متغیرهای کلان سیاسی و اقتصادی ایران تقریبا در ۹ دهه اخیر نیز نقش ویژه ای ایفا کرده است. جایگاه بالای درآمدهای نفتی و گازی و محصولات وابسته به آنها چون پتروشیمی و میعانات گازی که ارزش افزوده دارند در بودجه کشور باعث شده تا عرصههای صادرات و یا عرضه داخلی انرژی، رشد اقتصادی، سرمایه گذاری، مصرف، پس انداز، تورم، بیکاری در کشور به میزان زیادی متاثر از آنها باشد. همچنین تا حدی سرنوشت رقابت ها در عرصه سیاسی را نیز با توجه به تاثیر مستقیم درآمد های نفتی در قدرت مالی دولت یا نظام سیاسی و توانایی آن در اداره کشور و پاسخگویی به نیازهای معیشتی و رفاهی جامعه و پوشاندن ناکارآمدی ها و بی کفایتی ها، تحت الشعاع قرار دهد.
دولت آمریکا از سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران به عنوان یک ابزار سیاسی برای مهار و یا تسلیم جمهوری اسلامی استفاده می کند. در واکنش جمهوری اسلامی نیز به دنبال خنثی سازی فشار و ایجاد مصونیت برای توان صادراتی انرژی فسیلی است. اگرچه شرایط کنونی دنیا به گونه ای نیست که حکومت بتواند به نحو موثری از نفت بمثابه سلاحی سیاسی و امنیتی برای تحقق اهداف خود استفاده کند، اما کاهش عرضه انرژی و یا تهدید به اخلال در مسیر ترانزیت آن می تواند تا حدی بازار نفت را تحت تاثیر قرار دهد. البته تدابیر جمهوری اسلامی تا کنون کارساز نبوده است. دلایل زیادی را می توان در درک چرایی ماجرا در نظر گرفت.
نخست کاهش نرخ رشد اقتصادی جهان و بخصوص افت تولید در چین هست که باعث شده تقاضا برای نفت در سطح جهانی افزایش نیابد. همکاری ها و توافقات بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی و تمایل روسیه و عراق به فروش بیشتر نفت باعث شده تا احتمال جبران کمبود ناشی از کاهش صادرات نفت ایران بالا بوده و در نتیجه بازار نفت چندان توجهی به تقلیل فروش نفت ایران نشان ندهد. تهدید به بستن تنگه هرمز نیز بیشتر یک ادعای بی پشتوانه است که هزینه های سنگین آن برای خود جمهوری اسلامی باعث می شود تا حساسیت بازار نسبت به آن بالا نباشد.
البته به صفر رساندن فروش نفت ایران آشکارا یک ادعای تبلیغاتی و کارزار روانی برای حداقل سازی درآمد نفتی جمهوری اسلامی است که پیامدهای آن اقتصاد ایران و زندگی معیشتی مردم ایران را نیز شدیدا تحت تاثیر قرار داده است.
ازاینرو فروش صفر نفت و حذف ایران از بازار جهانی انرژی های فسیلی ناممکن است اما افت صادرات ایران گریز ناپذیر بوده و می توان حدس زد که فروش نفت ایران به ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یابد. این اتفاق که منجر به کسری بودجه زیاد دولت شده و به افزایش تورم و بیکاری و اشتغال ناقص منجر می گردد، پیامدهای مشخص در سیاست داخلی و خارجی دارد.
در سیاست داخلی در سطح کلان با افزایش نارضایتی ها و مشکلات معیشتی شکاف بین مردم و حکومت افزایش یافته و ریسک های امنیتی نظام تشدید می شود. همچنین در عرصه سیاسی داخل نظام نیز فضا به ضرر دولت روحانی و اصلاح طلبان تغییر می یابد. اصول گرایان و نهاد ولایت فقیه به گونه ای مانور می دهند که دلیل مشکلات نگرش و باورهای افراد و جناح های تجدید نظر طلب داخل نظام است. ممکن است گرایش های ضد آمریکائی تقویت شود اما بعید است تغییر چندانی در این خصوص ایجاد شود و مشابه تحریم های دوران ریاست جمهوری اوباما افکار عمومی بیشتر جمهوری اسلامی را مقصر ارزیابی می کند. جامعه در شرایط کنونی پذیرای سیاست های ریاضتی و تحمل مشقت و سختی نیست. دیگر برآمد محتمل رشد گرایش های پوپولیستی در عرصه سیاسی و اپوزیسیون و به حاشیه رفتن بیشتر مطالبات سیاسی و فرهنگی در برابر خواسته های اقتصادی است.
اما در سیاست خارجی می توان انتظار داشت رقابت های ژئوپلتیک و سیاست بنیاد افزایش یابد. در سالیان گذشته مشتری های عمده نفت ایران چین، ژاپن، کره جنوبی، هند، ترکیه ، تایوان ؛ ایتالیا و یونان بوده اند.
کره جنوبی، ژاپن و تایوان از متحدان آمریکا در شرق آسیا هستند و آنها با تبعیت از تحریم آمریکا به خرید نفت خود از ایران موقتا پایان می دهند اما بعید است به فکر جایگزینی نفت ایران در دراز مدت باشند و منتظر تغییر وضعیت باقی می مانند. الیته باید در نظر داشت تغییر خرید نفت از هر کشور به دلیل تفاوت کیفیت و ویژگی های نفت کشورهای صادر کننده تصمیم ساده ای نیست و نیاز به تغییر طراحی و برخی از عوامل فنی در تاسیسات کشور وارد کننده دارد و در نتیجه پیامدهای مالی و فنی باعث می شود تا تمایل به این کار پایین باشد.
به نظر می رسد چین به خرید خود ادامه دهد اما دریافت محموله های نفتی و پرداخت بهای آنها با تغییرات قابل اعتنائی مواجه می شود. همین الان ماه ها است یک مجموعه نفتی ایران به ارزش یک میلیارد دلار در بندر دالیان چین ذخیره شده اما هنوز ترخیص نشده است. پیشبینی می شود این وضعیت در ماه های پیش رو تشدید شده و بخشی از نفت تولیدی ایران در داخل نفتکش ها در اقیانوس ها و بنادر دپو گردد. اما نیاز ایران به حداقل کردن تاثیر تحریم های نفتی باعث می شود تا با شرایط چین و در نتیجه افزایش هزینه های فروش نفت کنار بیاید. از این رو تحریم های نفتی به تحکیم و نزدیکی بیشتر روابط ایران و چین منجر می گردد.
ایتالیا و یونان و کلا کشورهای اروپایی نیز به نظر می رسد منتظر هستند تا از طریق اینستکس مبادلات خود را انجام دهند که بعید است ظرفیت عملی داشته باشد. احتمالا آنها نیز دستکم به صورت موقت به دنبال کشور دیگری برای تامین نیازهای نفتی خود خواهند رفت.
هند و ترکیه به دنیال تمدید معافیت حداقل در کوتاه مدت هستند. ترکیه می تواند در چارچوب حفظ طراحی ها و ساختار فنی موجود نفت عراق را جایگزین ایران کند اما این کار نیاز به زمان دارد. مقامات نفتی عراق قبلا به صورت غیر رسمی اعلام کرده بودند که توانائی افزایش ۲۵۰ هزار بشکه در روز در صادرات خود را دارند. هند نیز ظاهرا بعد از ناامیدی از دریافت معافیت به دنبال جایگزینی ایران خواهد بود.
بنابراین به نظر می رسد بیشترین تاثیر کاهش صادرات افزایش تقابل های ژئوپلتیک و ژئواکونامیک بین ایران وعراق باشد که بازه زمانی تاثیر آن فراتر از کوتاه مدت خواهد بود. با توجه به عواملی چون ” کاهش نرخ رشد اقتصاد جهانی” ، “حضور آمریکا در فروشندگان نفت”، “افزایش تولید نفت شیل “و “رونق انرژی های جایگزین” رقابت ها بر سر حفظ سهم در بازار نفت در سال های آینده تشدید خواهد شد.
در نتیجه تحریم های نفتی موقعیت ایران در این رقابت ها را به خطر انداخته و ممکن است کاهش صادرات فعلی در این زمینه به از دست رفتن همیشگی سهم کنونی ایران در سبد فروش نفت در بازار جهانی منتهی شود. در این چارچوب عراق جدی ترین رقیب ایران است که برنامه بلندپروازانه رساندن فروش نفت خود به ۶ میلیون بشکه در روز را در سال های آتی دنبال می کند. کشوری که سازمان اوپک به عنوان یکی از مهمترین و پر آوازه ترین نهادهای اقتصادی- سیاسی بین المللی به دعوت رئیس جمهور وقت آن ۵۹ سال پیش تشکیل شد.
روابط خوب سیاسی موجود نمی تواند مانع این رویارویی اقتصادی و ژئوپلتیک شود. تنها در سایه حفظ جایگاه نفتی ایران در عرصه جهانی می توان در این رقابت بازنده بیرون نیامد.
بنابراین خسارت ها و ضررهای ناشی از کاهش صادرات ایران فقط ابعاد اقتصادی و کوتاه مدت را در بر نمی گیرد بلکه می تواند تاثیرات منفی همیشگی و طولانی مدت بر اقتصاد، ژئوپلتیک، امنیت و جایگاه ایران در مناسبات جهانی بگذارد.