بهشتی درمهر ماه سا ل۱۳۵۷ به نوفل لوشاتو می رود. وی تا پیش از این رابطه خیلی نزدیکی با آیت الله خمینی نداشت و به مراتب بیشتر با آیت الله سید هادی میلانی مانوس بود . اما نتیجه مذاکرات وی با آیت الله خمینی منجر به صدور حکم تشکیل هسته شورای انقلاب می شود. البته این هسته در صحبت های آیت الله مطهری قبلا شکل گرفته بود.
دکتر یزدی و مهندس بازرگان معتقد هستند آنها برای نخستین بار پیشنهاد تشکیل مجموعه ای برای هدایت انقلاب و تماس مستمر و معتبر با آیت الله خمینی را داده اند. مهندس بازرگان می گوید در جلسه ای که با حضور بهشتی و افرادی چون شیخ فضل الله محلاتی ، دکتر سحابی فعزت الله سحابی و … بوده وی پیشنهاد می دهد جمعی برای نظم بخشیدن به کار ها تشکیل بشود و بهشتی این پیشنهاد را می پذیرد . دلیل این کار را هم رسیدن پیام های متفاوت از آیت الله خمینی عنوان می کند که امکان تشخیص درستی آنها وجود نداشت (۶۰) .
اما در بیان روایت چگونگی تشکیل شورای انقلاب اختلاف نظر وجود دارد. اخیرا هاشمی رفسنجانی مدعی شده که آیت الله خمینی جمع اولیه ای که آنها در ایران تشکیل داده بودند را پذیرفته و مسئولیت شورای انقلاب را به آنها واگذار می کند.
بهشتی خود روند تشکیل شورای انقلاب را که به نظر وی اول نامش هیات مشاوران رهبر انقلاب بوده است را این چنین تعریف می کند : « امام برای آنکه امور انقلاب در داخل کشور با نظم پیش برود و مرکزیت تصمیم گیرنده ای وجود داشته باشد ، پنج نفر از روحانیت را معین کردند و گفتند این گروه درباره مسائل تصمیم بگیرد و بوسیله تلفن و یا مسافر نتیجه را به ایشان اطلاع بدهد . در آن زمان مجاهد بزرگ آیت الله طالقانی در زندان بودند و همچنین مجاهد عالیقدر آیت الله منتظری در زندان بودند. لذا مرحوم استاد مطهری و آقایان هاشمی رفسنجانی ، موسوی اردبیلی ،باهنر و بنده را انتخاب کردند و گفتن دشما پنج نفر تبادل نظر بکنید و نظر خو دتان ر ابرای من بفرستید و در ضمن از شما می خواهم درباره بخش دیگر یعنی در نظر گرفتن مدیریت آینده کشور هم مطالعه کنید و کیفیت کار و افراد بدرد بخور که متناسب با این انقلاب اسلامی باشند معرفی کنید. وی ترکیب اولیه شورای انقلاب را شامل افراد فوق و آیت الله طالقانی ، مهدوی کنی و سید علی خامنه ای می داند که بعدا افراد غیر روحانی چون مهندس کتیرایی ، صدر حاج سید جوادی ، مهندس بازرگان و دکتر سحابی به این جمع اضافه شدند [قبل از ورود آیت الله خمینی به ایران] » (۶۱)
بهشتی چند روز در نوفل لوشاتو اقامت می کند. موسوی خوئینی ها روایت می کند در جلسه ای که با بهشتی در میهمانخانه نوفل لوشاتو داشتند او ، سید احمد خمینی ،سید حسین خمینی ، موسوی خوئینی ها و آیت الله صدوقی را قانع کرده که صبحانه میهمانسرا که بار مشروب داشته نجس نیست.
اما زمان حضور بهشتی مصادف با زمان حضور مهندس بازرگان و دکتر کریم سنجابی در نوفل لوشاتو است. حسین مهدیان می گوید : ” شهید بهشتی پس از سفر به پاریس و قبل از تشکیل دولت نظامی ازهاری، توقف کوتاهی در وین داشتند. در آنجا در مورد ملاقاتی که مهندس بازرگان و دکتر سنجابی در نوفل لوشاتو با امام داشتند، سئوال کردم و پرسیدم، «وقتی شما آنجا بودید، چه گذشت؟» آقای بهشتی گفتند، «در نوفل لوشاتو با مهندس بازرگان صحبت کردم. مواضع او با امام فرق می کند، یعنی به دلیل حمایتهای آمریکا از شاه، ایشان اعتقاد به این ندارد که شاه از سلطنت کنار برود. البته ایشان این حرفها را از روی دلسوزی می زند، ولی آقای سنجابی این طورنیست. مواضع امام را ظاهراً قبول کرده، ولی صداقت ندارد».(۶۲)
او در نیمه اول آبان ۱۳۵۷ با دست پر به ایران بازگشت و به صورت جدی به هدایت و سازماندهی اعتراضات و اعتصاب ها در تهران وشهرستان ها در مسیر دلخواه پرداخت. اهم فعالیت وی تلاش برای جهت دادن انقلاب توسط جمعی یکدست از افرادی بود که در طول سالیان گذشته با انها کار کرده بود و تثبیت و جا انداختن شورای انقلاب. البته وی در آن زمان فکر نمی کرد که انقلاب در چند ماه آینده یه پیروزی می رسد. ولی فضا را برای تحقق آرزویش در زمینه تاسیس حکومت اسلامی مساعد دید. از دید وی انقلابی که بعد ها انقلاب اسلامی نام گرفت همین حرکتی بود که در تداوم ۱۵ خرداد پس از ۱۹ دی ۱۳۵۶ راه افتاده بود و تعریف وی از انقلاب این حرکت بود و مبارزات دیگر گروه های ملی ، مذهبی و چپ را در بر نمی گرفت. افرایش فعالیت های او مورد توجه ساواک قرار گرفت. اداره سوم ساواک در نامه ای به ساواک تهران برای کنترل بهشتی چنین می گوید: « (….. دو ماه پیش و هنگام اوج تظاهرات اخیر بهشتی به تهران وارد و در سازماندهی یکی از گروههای مذهبی که وابسته به امام خمینی میباشد شرکت داشته … ضمنا رابطه بین بهشتی و دیگر فعالین این گروههای مذهبی با مهندس بازرگان محرز و مسلم است»(۶۳)
اختلافاتی که در نوفل لواشتو بین روحانیون و روشنفکران از یکسو و بین ابوالحسن بنی صدر ، صادق قطب زاده و ابراهیم یزدی برقرار بود ،باعث شد تا بهشتی سفارشاتی را برای حل این اختلافات بکند.
علی فرزین از اعضاء وفت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لندن مدعی است :«
بهشتی با مشاهده این وضعیت، از دانشجویان ایرانی وفادار به امام درخارج کشور و نیز برخی از مبارزان متدین داخل کشور خواسته بودند که با حضور خود در نوفل لوشاتو از میدان داری افراد بی اعتقاد به امام بکاهند. (۶۴).
او در تاریخ ۱۶ آبان به مدت دو روز بازداشت می شود. و اداره کل چهارم ساواک در مکاتبهای با اداره کل سوم در مورد دستگیری وی توسط کمیته ضد مشترک خرابکاری و تحویل نامبرده به زندان اوین اظهار میدارد که : «نامبرده بالا در تاریخ ۱۴/۹/۵۷ به وسیله مأمورین کمیته مشترک ضد خرابکاری به بازداشتگاه اوین تحویل و در مورخه ۱۶/۹/۱۳۵۷ به کمیته مذکور تحویل گردید » (۶۵)
پس از آزادی جدی تر به فعالیت هایش ادامه داد .
برپایی اعتصابات برای سرنگونی رژیم پهلوی یکی از اقدامات انقلابیون و از جمله روحانیون بوده است به طوریکه ساواک تهران در خصوص تصمیم عدهای از روحانیون طرفدار امام خمینی از جمله آیتالله بهشتی مبنی بر اعتصاب درمدارس چنین گزارش میدهد:
« عدهای از روحانیون طرفدار خمینی از قبیل دکتر سید محمد بهشتی واعظ و سایر اعضای شورای مرکزی روحانیون در جلسه هفته گذشته ضمن بحث درباره [مسأله] فوق اتخاذ تصمیم کردهاند که دبستانها و مدارس راهنمایی هفتهای پنج روز باز و یک روز به حال اعتصاب باشند …. دانشآموزان دبیرستان ، به جای یک روز تعطیل به اعتصاب و تظاهرات کنند». (۶۶)
وی در سازماندهی راهپیمایی عاشورا و تاسوعا نقش فعالی داشت. او در یکی از میادین تهران سخنرانی می کند و همچنین قطعنامه تظاهرات را می خواند. یکی از گزارش های ساواک فعالیت های وی را این چنین توصیف می کند:« ناشناسی از مشهد با نامبرده بالا تماس حاصل و ضمن صحبت از اوضاع مشهد از وضع تهران از بهشتی سوال کرد . بهشتی گفت ما فردا (۲۲/۹/۵۷) در جلسه روحانیت قرار است درباره باز شدن مدارس از روز شنبه (۲۵/۹/۵۷) تصمیم بگیریم و سپس با نمایندگان معلمین تبادل نظر کنیم….
….بهشتی گفت ما فردا مسائل مختلف از جمله اعتصاب را بررسی می کنیم و با دوستان قم – یزد و اصفهان هم تبادل نظر خواهیم کرد ….
بهشتی درباره موفقیت راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا صحبت کرد و گفت در روز تاسوعا توانستیم به مردم تشکل بدهیم و حدود ۵۰۰ نفر روحانی نیز در راهپیمایی روز تاسوعا شرکت داشتند … قطعنامه ۱۷ ماده ای را در میدان های مختلف روحانیون قرائت نمودند . آقای دکتر مفتح در میدان ۲۴ اسفند و من در جلوی مسجد امام زمان در خیابان آیزنهاور آن را قرائت کردم و قدری صحبت کردم که خیلی حسن اثر داشت . ما باید در آینده برنامه راهپیمایی را بیشتر مد نظر قرار بدهیم و از هم اکنون باید تدارک راهپیمایی برای روز اربعین را ببینیم…..
..(نظریه ساواک):با توجه به گفتار بهشتی از ارتباطی که روحانیون و قشریون مذهبی نقاط مختلف کشور با وی دارند اینطور نتیجه گرفته می شود که بهشتی رل رهبری را به عهده دارد. ضمنا اغلب این برنامه های ضد ملی و متشنج نمودن شهرها و اعتصابات با نظر آنها انجام می شود….» (۶۷)
اما یکی از اسناد ساواک بر اساس شنود تلفنی نشان می دهد که وی چندان از نتایج راهپیمایی تاسوعا و عاشورا راضی نبوده است : « :
“….(مخاطب تلفنی بهشتی) :یکی از رفقا تلفن می کرد و می گفت ما خیال می کردیم روز عاشورا کلک کنده است آیا امری درکار بوده یا برنامه همین بوده است. بهشتی پاسخ داد بعضی رفقا تصورات ساده ای دارند . ما گفتنی ها را در آن روز گفته ایم منتهی ما مبارزه طولانی داریم که به تدریج باید جلو برود تا به نتیجه برسد و هدفمان این است تا به مرحله ای برسیم که بگوییم ما دیگر قیم و رییس انتصابی نمی خواهیم . ضمنا ما در این برنامه توانستیم به همه ثابت کنیم که چگونه می توانیم مردم را رهبری کنیم …” (۶۸)
در گزارش های آخرین ساواک از بهشتی به عنوان گرداننده اصلی فعالیت های خمینی در ایران یاد می شود که امر درستی به نظر می رسد. بهشتی به سرعت هدایت شورای انقلاب را در دست می گیرد. همچنین می کوشد با جمع کردن نیرو های سنتی مذهبی و وابستگان به بنیانگزاران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و موتلفه به علاوه روحانیتی چون خامنه ای ، رفسنجانی ،موسوی اردبیلی و باهنر امواج انقلاب را در کنترل خود بگیرد.
وی نظر مثبتی نسبت به فعالیت های آیت الله طالقانی نداشت و در کل جمع آنها تمایل داشت تا حرکت را به صورت انحصاری هدایت کنند و از ظرفیت دیگر گروه ها در راستای اهداف خود استفاده نمایند. بهشتی در این زمینه دارای توانایی و مهارت بود که ضمن جلب همکاری جریانات غیر همسو ، هژمونی خود را بر حرکت تحمیل کند. وی حتی المقدور کوشید به دلیل وحدت عکس ها و پلاکارد های دیگر گروه ها از جمله جبهه ملی و سازمان مجاهدین خلق و سازمان فدائیان خلق در راهپیمایی ها مورد استفاده قرار نگیرد. در عوض عکس های آیت الله خمینی به صورت گسترده توزیع می شد و همچنین شعار هایی که تناسب با خواست این گروه داشت . در حالی که وحدت در شکل درستش پذیرش تکثر حرکت و وجود عکس ها و پلاکارد های گروه های مختلف بود. اما از همان ابتدا تلاش بهشتی و یارانش عدم پذیرش در نظر گرفتن سهم همه گروه ها در انقلاب بود.
آیت الله بهشتی در این روز ها به تدریج تبدیل به شخصیتی شناخته شده بین مردم و نیرو های انقلابی و همچنین مسئولین حکومت شاه و نیرو های خارجی می گشت. تا پیش از انقلاب برای افکار عمومی وی شخصیتی معروف نبود.
ادامه دارد
منبع :
۶۰- خاطرات منتشر نشده مهدی بازرگان از بهشتی
۶۱- روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ ۵ اسفند ۱۳۵۸ ، ص ۳
۶۲- ر.ک. ۱-۴۱
۶۳- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی ۶۰۹، ص ۶۹
۶۴- گفت وگوی مرتضی صفار هرندی با علی فرزین، عضو انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در انگلیس.
۶۵- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی ۴۱۱، ص ۶۹
۶۶- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، اسناد برگزیده
۶۷- سند شماره ۲۷۷۵۶/ ۲۰ ه ۱۲ ساواک به تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷ به نقل از جلد سوم “یاران امام به روایت اسناد ساواک”
۶۸- سند ساواک به تاریخ ۲۵ آذرماه ۱۳۵۷ به نقل از جلد سوم “یاران امام به روایت اسناد ساواک”