نسل پر افتخار دفتر تحکیم وحدت

محاکمه مرتضی سیمیاری در اولین جلسه بررسی اتهامات بازداشت شدگان عاشورا، بار دیگر فصل جدیدی از اتهامات بر علیه دفر تحکیم وحدت را گشود. برای اولین بار نماینده دادستان صفت ضد انقلاب را بر علیه بزرگترین و فراگیرترین سازمان دانشجویی کشور بکار برد. پیش از این نیز در جلسات اولیه دادگاه های نمایشی و بخصوص رسیدگی به اتهامات عبدالله مومنی ، مطالب کذب و اتهامات بی پایه زیادی به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان زده شد.
بی تردید در بین تمامی ادوار شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، شورای فعلی برجستگی خاصی دارد که ایثار گرانه بیشترین هزینه ها را پرداخت کرده است. عمده روز های این شورا یا در سلول های انفرادی و سر و کله زدن با تواب سازان گذشته است ، یا در بیم و اظطراب تهدید های پیدا و پنهان اطلاعاتی ها سپری شده و یا پیگیر آزادی و دفاع از حقوق دانشجویان بوده اند.
این عوامل در کنار مقاومت جانانه آنها در پاسداری از آرمان های دانشجویی ، ایستادگی برابر استبداد ، دفاع از سنگر آزادی در دانشگاه ، حمایت از حقوق دانشجویان و بیان مطالبات ملت ، افتخار و شرافت بالایی را برای این شورا به ارمغان آورده است.
بهاره هدایت ، مهدی عربشاهی، میلاد اسدی، عباس حکیم زاده و مرتضی سیمیاری ستارگان درخشان دفتر تحکیم وحدت در طول سی سال حیاتش هستند. علی رغم هجوم طوفانی حاکمیت پادگانی به دانشگاه ها و فشار کمر شکن برای تعطیلی اتحادیه ، آنها عقب نشینی نکردند و پرچم مقاومت را برافراشتند. حال آنان تاوان شجاعت و وفاداری شان به جنبش دانشجویی و استقلال دانشگاه را در تنهایی مرگ آور سلول های ا نفرادی ، فشار های جسمانی و روانی و بیدادگاه های فرمایشی، دارند پس می دهند.
در اصل آنها هزینه وفاداری به رویکرد نقادانه و اعتراضی دفتر تحکیم وحدت را می پردازند که از اواسط دهه هفتاد به تدریج مشی خود را از تشکیلات شبه دولتی و ترویج کننده راهبرد های نظام سیاسی به نهاد مستقل دانشجویی و متعلق به جامعه مدنی تغییر داد. این تحول از همان ابتدا چون خاری در چشمان حکومت بود. تلاش های متعدد برای بازگرداندن تحکیم به مسیر قبلی خود جواب نداد. بازداشت و سختگیری بر علیه طیف مدرن و رادیکال نتیجه بر عکس در بر داشت و منجر به تقویت بیشتر این جریان و حاشیه ای شدن طیف سنتی و محافظه کار گشت.
در گام بعد سیاست موازی سازی با تحریک اقلیت مطلق اتحادیه ( در حد کمتر ۱۵ درصد آراء مجموعه ) اجرا گشت. نتیجه کار شکل گیری تشکل جعلی و حکومت ساخته “تحکیم شیراز” بود. این ترفند با تداوم حیات دفتر تحکیم وحدت واقعی در قالب مجموعه موسوم به تحکیم علامه خنثی شد.
دولت احمدی نژاد با انحلال انجمن های اسلامی اصیل و منتخب دانشجویان به شکلی دیگر موازی سازی را اجرا کرد. این بار اعضاء بسیج دانشجویی و هواداران جناح اصول گرای حکومت ، انجمن های قلابی را شکل دادند تا در غیاب حضور تشکل های دانشجویی مستقل و پلیسی شدن فضای دانشگاه ها ، جنبش دانشجویی را در مسیر دلخواه رهبری هدایت کنند. اما این خواب آشفته تعبیر نشد تا خیزش مجدد جنبش اجتماعی جنبش دانشجویی را وارد تحرک جدیدی کرد.
فعالیت ها و تکاپو های متعدد دانشجویان که از عوامل اصلی تکوین و تداوم جنبش سبز هستند ، ارکان استبداد را به لرزش در آورد و بار دیگر فعالان دانشجویی منتقد، آماج تهاجم بی سابقه صحنه گردانان پروژه ” قبرستانی کردن دانشگاه ها ” شدند. در این میان ، برخورد مجدد با دفتر تحکیم وحدت در کانون دور جدید فشار ها بر علیه دانشگاه ها ،قرار گرفت. نطفه این برخورد زمانی رخ داد که اعضاء شورای کنونی مطابق اساسنامه و عرف مجموعه، قصد برگزاری انتخابات و انتقال شورا به منتخبین جدید را داشتند.
اینک اعضاء بازداشتی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، با فشار سنگین و اذیت و آزار گسترده دست و پنجه نرم می کنند تا انحلال اتحادیه را اعلام کنند. در اصل حاکمیت با این کار تلوبحا شکست تلاش های گوناگون آزادی ستیزانه خود را مبنی بر تعطیلی جریان اصیل دفتر تحکیم وحدت اعلام نموده است و حال می خواهد با اعمال فشار شدید تر و مستقیم این تشکل ریشه دار را حذف کند.
امروز نیروهای امنیتی به این واقعیت تلخ مواجه شده اند که با قطع کردن امکانات ، ابطال رسمیت و پروانه قانونی و انواع و اقسان تضییقات پیدا و پنهان نمی توانند جلوی موحودیت و نقش آفرینی تشکل های ریشه دار و متکی به پایگاه های اجتماعی معین را بگیرند. لذا می پندارند که اعلام انحلال از سوی خود شورای مرکزی می تواند آرزوی محال آنان در برچیدن بساط فراگیر ترین سازمان دانشجویی مستقل کشور را برآورده کند.
اما این اقدام ناپخته نیز فرجامی مشابه ناکامی های قبل به بار خواهد اورد.اولا انحلال دفتر تحکیم وحدت در صلاحیت شورای عمومی اتحادیه است و شورای مرکزی چنین اختیاری ندارد. ثانیا نسل پر شور و مبارز کنونی دفتر تحکیم وحدت که کوله باری از تجربه را نیز پشت سر خود دارد تن به این خواست ناموجه نخواهد داد و فشار ها و سختی های بازجویی را تحمل خواهد کرد همانگونه که تا کنون چنین بوده است. اما به فرض محال اگر چنین امری نیز به وقوع بپیوندد باز به فعالیت ها و جایگاه تحکیم آسیب جدی نخواهد زد. موقعیت تحکیم در پیوستگی و پیوند آن با خواسته های جامعه دانشجویی است و سرمایه آن اعتماد دانشجویان است . اعضاء شورای مرکزی تحکیم فقط چند فعال دانشجویی نیستند، آنها نمایندگان بخش بزرگ جنعیت دانشجویی کشور هستند. حذف آنها یعنی نادیده گرفتن خواست اکثریت دانشجویان .چنین منزلتی پشتوانه و منبع اصلی فعالیت تحکیم است. در حال حاضر تحکیم نه ساختمانی دارد نه امکاناتی و نه بودجه ای و هزینه ارتباط و همکاری با آن نیز بالا است اما علی رغم همه این تنگناها، حضور فعال و موثری در فضای دانشگاهی و عرصه سیاسی و مدنی کشور دارد تا جایی که حاکمیت مجبور به برخورد سنگین تر شده است.
لذا بدفرجامی این دسیسه جدید دستگاه امنیتی کشور حتمی است و دیر و یا زود شیفتگان قدرت انحصاری و عمله استبداد دینی متوجه خواهند شد که حضور اندیشه انتقادی و تشکل های مستقل دانشجویی ،واقعیتی انکارناپذیر و سلب ناشدنی است. تا زمانی که دانشگاه باز هست ، اعتراض و مقاومت بر علیه اختنناق ، استبداد ،تاریک اندیشی، جهل، سانسور، فساد و قالب های محدود کننده فکر نیز هست. ریشه های حرکت تحول خواهانه دفتر تحکیم وحدت در دوری از هویت حکومتی و کاربست نقد همه جانبه قدرت ،چنان مستحکم است که این حرکت های مذبوحانه جز زحمت صحنه گردانان خام و بد طینت آن و ضربه زدن به علم و نظام دانشگاهی کشور ، نتیجه ای نخواهد داشت.
شورای کنونی دفتر تحکیم وحدت که حقیقتا مایه فخر و مباهات نسل های مختلف این تشکل هستند، سربلند از این روز های سخت بیرون خواهند امد و امانت سپرده شده توسط نسل های قبلی را با افزودن تجربه ها و تلاش های زرین خود به آیندگان منتقل خواهند کرد. برپا کردن دادگاه های نمایشی و مجبور کردن برخی از بازداشتی ها در تکرار اتهامات بی اساس محافل افراطی نیز نه تنها چاره ساز نیست بلکه بر حقانیت مواضع دقتر تحکیم وحدت صحه می گذارد.
آگاهان و آشنایان به مسائل سیاسی کشور می دانند حرف های مومنی و سیمیاری در دادگاه های سفارشی کودتاچیان ، حرف های خود آنان نبود ، بلکه حرف های بازجویان و اراده ای بود که برای توجیه دروغ های گزاف و شکست در میدان آزاد تضارب آراء چاره جز شکستن شخصیت مخالفانش در تاریکخانه ها و ظلمتکده ها ندارد تا به جای مدارک و مستنداتی که در عالم محسوس و دنیای واقعیت ها وجود ندارند، بخورد مردم و برخی هواداران ساده اندیش شان بدهند.
رنج کنونی دانشجویان زندانی نوید دهنده غرور و عزت فردا است. بازجویان و زندانبانان محکومان همیشگی شب و اسارت هستند. ایمان خلیلی به طلوع صبح آزادی ، آتش بیداد را سرد خواهد کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.