بحران در رابطه حاکمیت با جنبش های جهانی ضد جنگ

انتشار گسترده و بی سابقه برخی اسناد مربوط به حمله نظامی امریکا به عراق توسط تار نمای ویکی لیکس، واکنش های مختلفی را پدید آورد. یکی از مهمترین آثار این افشاگری،آشکار گشتن بحران در روابط بین حکومت ایران و برخی از جنبش های ضد جنگ در عرصه بین المللی است. در ادامه تلاش می گردد تا این موضع شرح داده شود.
تعداد این اسناد قریب به ۴۰۰ هزار عدد است که رکورد جدیدی را در حجم افشای مدارک حساس ثبت نمود. شنیده ها ومشاهدات سربازان امریکایی در عراق مفاد این اسناد را تشکیل می دهد. موضع گیری مقامات پنتاگون که این اسناد را داده های خام معرفی کردند که مورد ارزیابی و تحقیق قرار نگرفته اند ، نشان می دهد که آنها ساختگی نیستند. اگر چه موثق بودن و میزان تطبیق آنها با واقعیت مشخص نیست اما می توان از آنها به عنوان مواد اولیه ای برای تحقیق و تدوین گزارش های مستند استفاده نمود.
جولیان آسانژ مدیر وب سایت ویکی لیکس هدف از این کار را بیان حقایق در مورد جنگ عراق دانست. تبعات حساس و تعییت کننده این حقایق باعث گشته است تا این وب سایت امروزه به یکی از اثر گذارترین رسانه های دنیا تبدیل شود که نقش مهمی در شکل دهی افکار عمومی ،مطالعات میدانی در خصوص ماهیت و حقیقت رویداد های سیاسی مهم ، ارزیابی عملکرد و صحت دعاوی دولتمردان و تصمیم سازی های سیاسی ایفا می کند.
به باور برخی از کارشناسان رسانه هایی چون این تارنمای جنجالی بخشی از کشمکش قدرت در دنیا هستند و در فرایند جابجایی و تحولات قدرت اثر گذاری می نمایند یا نیروهایی برای مهار اقدامات دولت ها هستند تا اقدامات و سیاست های شان را با دقت بیشتری انجام دهند که موجب رسوایی آنها در پیش اذهان پرسشگر نگردد.
در واقع اگر چه آنها در بازی قدرت وارد می شوند ولی هدف آنها کسب قدرت نیست بلکه کنترل آن در خدمت منافع و حقوق مردم ،صلح و اصول انسانی است. اما فارغ از چگونگی نیت و نحوه قعالیت این تار نما ، حجم گسترده و اطلاعات چالش برانگیز آن از نگاه عینی، فضاهای سیاسی آمریکا ،ایران و عراق را تکان داد و دریچه جدیدی به روی مسائل بحث برانگیزی چون درستی یا نادرستی جنگ عراق، آمار واقعی شهروندان غیر نظامی جان باخته در عراق ، میزان موفقیت روش اشغال نظامی و براندازی حکومت های دیکتاتوری در برقراری دموکراسی ، موفقیت جنگ بر علیه تروریسم ، میزان دخالت و نفوذ منفی حکومت ایران در امور داخلی عراق و محل دستگیری سه شهروند آمریکایی گشود.
اطلاعات تازه، دور جدیدی از بحث ها را راه انداخت که ممکن است به نتایج متفاوتی در خصوص موارد ذکر شده منجر شود. چالش اصلی در این خصوص دشواری بررسی دقت و راست آزمایی محتویات اسناد منتشر شده است. صحت این مدارک در صورتی که ثابت گردند ،تبعات سنگین وشالوده شکنی برای مدافعین رویکرد گسترش دموکراسی از طریق اشغال نظامی و همچنین برای دولت های ایران و عراق دارد.
اما همانگونه که در ابتدای نوشتار گفته شد یکی از ویژگی ها و پسامد های برجسته اقدام سایت ویکی لیکس ، افشاگری بر علیه اقدامات منفی حکومت ایران در عراق است که از طریق ارائه کمک های آموزشی ،فنی و تسلیحاتی به اخلال گران در زمینه دامن زدن به بی ثباتی در عراق فعالیت کرده است. در این گزارش آمده است که برخی نیروهای نظامی و افسران ارشد شبه نظامیان شیعه عراقی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران آموزش های نظامی دیده اند. این سند می افزاید اظهر الدلیمی Azhar al-Dulaimi افسر ارشد شاخه نظامی غزالی که رهبری ربایش سربازان آمریکایی در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۷ در کربلا را بر عهده داشته است تمرینات نظامی خویش را در ایران زیر نظر سپاه پاسداران گذرانده است. اظهر ۵ ماه بعد از این ربایش با عملیات رد گیری نیروهای آمریکایی شناسایی و کشته می شود. این گزارش با استناد به شهادت های بازداشت شدگان و دفترخاطرات روزانه سربازان به اسارت گرفته شده و مخزن سلاح های کشف شده و دست نخورده به نقش ایران در همکاری با گروههای نظامی شیعه در عراق در تجهیز نظامی با راکت ها و بمب های مغناطیسی که به خودروهای در حال عبور در کنار جاده می چسبند اشاره می کند. این گزارش هم چنین به نقش سیاسی ایران در موضوعات عراق علاوه بر کمک های نظامی نیز می پردازد. علاوه بر این ابر خی اسناد با اشاره به مثالهایی هم چون حمله به منطقه سبز Green Zone در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۹ توسط شاخه بغداد نیروهای حزب الله کتائب شیعی با استفاده از راکت های ۱۰۷ میلی متری نتیجه گیری کرده است برخی گروههای نظامی که ارتش آمریکا معتقد است توسط ایرانی ها آموزش و تجهیز می شوند در قتل اشغالگران و نیروهای ائتلاف نقش عمده ای ایفا کرده اند. مطابق بخش های دیگری از این این مدارک نیروی سپاه قدس با حزب الله لبنان شبه نظامیان شیعه عراقی را در اردوگاهی در نزدیکی قم آموزش می دادند که برخی مقام های عراقی و همینطور سربازان آمریکایی را گروگان گرفته و یا به قتل برسانند.
همچنین برخی مدارک بیانگر این بودند که سه آمرکایی بازداشت شده بر خلاف ادعای حکومت ایران در داخل کردستان عراق بازداشت شده اند. (۱)
اگر چه این ادعا ها تازه نبودند ولی به صورت جامع و در قالب یکسری مجموعه سند منتشر شدند که اعتبار بیشتری در مقایسه با گذشته به آنها می بخشد. نکته جالب توجه این است که ویژگی مهم و متمایز این افشاگری خارج از مفاد اسناد قرار دارد. برای نخستین بار جریاناتی که مخالف جنگ آمریکا در عراق بودند ضمن افشاگری پیرامون نادرستی ادعاهای دولت آمریکا سمت گیری منفی پر رنگی علیه حکومت ایران نشان دادند. تا کنون جمهوری اسلامی از جنبش های ضد جنگ درعرصه جهانی طرفداری می کرد و نتایج فعالیت های آنان را به سود خود ارزیابی می نمود. برای اینکه فعالیت های آنان اعتبار و مشروعیت اقدامات مداخله جویانه آمریکا در خاور میانه را تضعیف می نمود. ولی این بار موضعگیری تند و اتهامات سنگین شان به نظام سیاسی ، بحرانی را در نوع برخورد حاکمیت با جریانات مخالف جنک پدید آورده است. این مدعیات ضمن آنکه موقعیت و وجهه حکومت ایران در افکار عمومی دنیا و بخصوص مردم عراق را تخریب می کند ، خواسته یا نا خواسته زمینه را برای برخورد های تند تر جامعه جهانی بر علیه مقامات تهران مساعد تر می سازد. در واقع محور اصلی این گزارش در تضاد با سیاست های پنتاگون و دولت امریکا بخصوص در دوره زمامداری بوش قرار دارد و همچنین عملکرد دولت مالکی را نیز به طور جدی به لحاظ معیار های حقوق بشری و انسانی زیر سئوال می برد ، اما در عین حال همسویی آشکاری با مواضع مقامات امریکایی در چند سال اخیر دارد که مرتب بر علیه نقش آفرینی منفی حکومت ایران در کشور همسایه عرب غربی و حمایت سپاه قدس از تروریست ها در عراق هشدار داده اند.
همچنین این اسناد تایید کننده موضع نشریه نیشن است که به عنوان منابع غیر دولتی با اعلام اینکه سه کوهنورد امریکایی بازداشت شده در خارج از خاک ایران بازداشت شده اند ،ادعای جاسوسی آنها را به طور جدی زیر سئوال می برند و از این طریق فشار بیشتری را متوجه جمهوری اسلامی می سازند. امری که شاید بی ارتباط با تعویق زمان دادگاه آنها نباشد.
عواقب منفی این گزارش برای حکومت ایران آن قدر جدی است که جناح های مختلف حاکمیت با درک اهمیت موضوع واکنش شدید نشان دادند. نخست رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هویت و استقلال منتشرکنندگان گزارش های محرمانه ارتش آمریکا را زیر سوال برده و اتهام حمایت ایران از شبه نظامیان شیعه در عراق را تکذیب کرد. وی در یک کنفرانس خبری گفت: “فکر می کنیم مطالبی که به ظاهر به طور مستقل منتشر می شود دارای اهداف مشکوکی است.”او گفت “معلوم نیست انتشار این اسناد با چه نیات، توسط چه کسانی و با چه ارتباطی دنبال می شود” و افزود که مطالب منتشر شده در این اسناد و اتهامات وارد شده به ایران “به هیچ وجه مورد تایید نیست.” سپس منوچهر متکی وزیر امور خارجه موضع گرفت و مدعی شد: “این اسناد در آستانه تشکیل دولت عراق منتشر شده و “این موضوع کاملا مشکوک به نظر می رسد”.(۲)
در ادامه سایت های وابسته به گروه های اصو لگرا به میدان آمدند. طرفداران احمدی نژاد “ویکی لیکس” را بازیچه دستان مقامات امنیتی آمریکا برای جو سازی بر علیه ایران معرفی کردند.(۳) بازتاب این گزارش را عیان شدن دست چدنی ویکی لیکس زیر دستکش مخملی نقد آمریکا دانست. (۴)جواد لاریجانی نیز به میدان آمد و انتشار این گرازش را کار خود مقامات امریکایی ذکر کرد. وی مدعی شد: ” به نظر این اقدام با اعمال نظر خود آمریکایی‌ها صورت می‌گیرد چرا که پیام آن این است که تنها گناه آمریکا را نظاره‌گر بودن بر نقض حقوق بشر نشان دهد. پیام مجموعه اسناد ویکی لیکس این است که مردم عراق توسط نیروهای امنیتی عراق شکنجه شده اند و تنها گناه آمریکایی ها این است که آنها شاهد ماجرا بوده و سکوت کرده اند.” وی تصریح کرد: “این در حالی است که آمریکا خود در این اقدامات نقش اصلی را داشته و متهم است.” او افزود : “متاسفانه تکنولوژی اینترنت و شبکه جهانی وب که بنا بود اطلاعات وسیعی را در اختیار همه قرار دهد امروز سبب انتشار ضد اطلاعات به مردم سراسر دنیا شده است.”
بدینترتیب حاکمیت و نیروهای اصول گرا با مدد گرفتن از تئوری توطئه در صدد خنثی سازی عواقب منفی گزارش برآمده اند. اما رویکرد صریح منفی این گزارش نسبت به دولتمردان امریکا وبخصوص مقامات پنتاگون تردید های جدی در کارامدی جنگ رسانه ای ایران ایجاد می کند. انتشار منابع بی شمار در بی اعتنایی و سرپوش گذاشتن مقامات ارتش آمریکا نسبت به فجایع انسانی رخ داده در رفتار مقامات امنیتی عراق ، ادعای تبانی بین گردانندگان سایت ویکی لیکس و مقامات دولت آمریکا را مخدوش می کند.
این اتفاق افق جدیدی در گسترش وخامت اوضاع حکومت ایران در عرصه بین المللی را آشکار می سازد. اگر تا دیروز جریانات مخالف جنگ و گرایش های ضد امپریالیستی یا به جانبداری از نظام می پرداختند و یا حداقل نسبت به اتهامات غرب بر علیه ایران سکوت پیشه می کردند ،اکنون بخشی از آنان نه تنها موضع منفی بر علیه آن اتخاذ می کنند بلکه منابعی را نیز در اختیار افکار عمومی دنیا قرار می دهند که حکایت از رفتار بحران ساز و مخرب حکومت ایران در مناسبات منطقه ای و جهانی دارد. قطعا برخورد منفی این گروه ها در قیاس با دولت های غربی تاثیر بیشتری در تحریک نظر ها بر علیه تصمیم گیران اصلی در تهران دارد.
حال دولت آمریکا حداقل از این بخش مدارکی که ویکی لیکس منتشر کرده است خشنود است که مخالفانش حداقل با مواضعش بر علیه حمومت ایران موافقت کرده اند و بدنرتیب مشروعیت اقدامات تنبیهی آن را تقویت کرده اند. ا زسوی دیگر منتشر کنندگان این اسناد نیز در موقعیت پارادوکسیکالی قرار گرفته اند که نتیجه کار آنها در تعارض با هدف شان قرار دارد که در صدد ممانعت از بروز جنگ در دنیا و تحقق صلح پایدار هستند. البته بیان واقعیت و تعهد به آشکار شدن حقیقت مسائل می تواند توضیحی قانع کننده در این خصوص باشد . همچنین از زاویه برخی نظریه پردازی ها پیرامون جنگ و صلح می توان گفت هر اراده ای که بر طبل ستیزه جویی و خشونت بکوبد خود از مصادیق بارز جنگ طلبی است ولو آنکه هدف تهاجم نظامی قرار گیرد.
این رویداد نشان داد که آرایش نیروها در عرصه بین الملل بر علیه حکومت ایران تغییر پیدا کرده است و نیروهای جدیدی به جرگه مخالفان آن پیوسته اند که تا پیش از این از سوی حکومت همسو و مفید ارزیابی می گشتند. نتایج فعالیت های منفی و افشاگری های آنها تقویت کننده رویکردی در جهان است که مجازات های سنگین و تحریم های کمر شکن و حتی در صورت لزوم جنگ محدود را برای متوقف کردن ماجراجویی ها و یاغی گری های حکومت ایران توصیه می کند.بدینترتیب روز های دشوار و سختی در پیش روی حاکمیت قرار دارد که روز به روز باید با انزوای رو به افزایش و کاسته شدن از جمع نیروهای همسو و متحد پنجه در افکند.
منابع:
۱- http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/10/101023_l20_wiki_assange_reax.shtml
http://kharchangzadeh.com/?tag=%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%84%DB%8C%DA%A9%D8%B3
۲- http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/10/101026_u04_iran_wikileaks_reax.shtml
۳- http://www.rajanews.com/detail.asp?id=66824
۴- https://peymane.ir/fa/pages/?cid=26366
۵- http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=127183

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.