آیا زمان بازداشت موسوی و کروبی فرا رسیده؟

موج جدید اظهارات خشم آلود و تهدید آمیز کنونی علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، با رویه گذشته جمهوری اسلامی به طور کلی تفاوت دارد.
در ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری، مقامات قضایی چون غلامحسین محسنی اژه ای برخورد با کسانی را که از آنان به عنوان سران فتنه یاد می کرد، مستلزم آماده سازی مقدمات و سنجش مصالح نظام می دانستند و برخی مقامات نظامی و امنیتی چون حیدر مصلح وزیر اطلاعات اساسا محاکمه و بازداشت رهبران مخالفان را بنا به دلایلی چون “جلوگیری از قهرمان شدن” و “اسارت در زندان خشم و نفرت مردم ” رد می کردند.
تا پیش از ۲۵ بهمن رسانه های دولتی به ندرت اسمی از رئیس پیشین مجلس و نخست وزیر دوران جنگ می آوردند و تلاش می شد تا یاد آنها از اذهان فراموش گردد.
در کلام مقامات رسمی، سخن از برخورد با سران فتنه به صورتی کلی و مبهم بود و از آقایان موسوی، کروبی و خاتمی به طور مستقیم نام برده نمی شد، اما اکنون کاملا سمت گیری و لحن آنها در قیاس با گذشته فرق کرده است
مقامات رسمی، پیش از این مرگ جنبش سبز و ختم اعتراضات خیابانی در ایران را اعلام کرده بودند.
دولت راهپیمایی ۲۵ خرداد را طراحی آمریکا و اسرائیل برای منحرف کردن اذهان از توسعه الگوی جمهوری اسلامی در منطقه و خنثی سازی فعالیت های گرایش های اسلامی در مصر و تونس می داند، اما مخالفان راهپیمایی فوق را حرکتی در پشتیبانی از جنبش های انقلابی دموکراسی خواهانه در شمال آفریقا و در راستای گسترش موج دموکراسی خواهی در منطقه خاور میانه می دانند.
به باور شرکت کنندگان در تجمعات ، ملت مصر و تونس از اعتراضات مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ الهام گرفتند و حال نوبت درس آموزی ایرانیان از مبارزات دوران ساز جنبش های دموکراتیک در کشور های عربی است.
اما در کشاکش تهدیدها و بسیج نیروها برای ابراز انزجار از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، آیا گمانه بیست ماهه بازداشت آنها به واقعیت نزدیک می شود؟
همگرایی و اجماع نسبی نیروهای مختلف اصولگرا در محکومیت میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و تقاضای فزاینده برای مجازات آنها، فرض دستگیری قریب الوقوع را تقویت می کند؛ چرا که به نظر می رسد دیگر، محاکمه و تنبیه قانونی “سران فتنه” محدود به رسانه ها و تشکل های دانشجویی هوادار دولت و نیروهای افراطی در بلوک قدرت نیست و پژواک این خواست اکنون به سطوح بالاتر قدرت ارتقاء یافته است.
در مجموع رصد کردن تحولات نشان می دهد که هنوز زمان موعود محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی فرا نرسیده است و تهاجم کنونی نیروهای دولتی، هدف مهار و کنترل را دنبال می کند؛ با این همه، تداوم رویارویی و همراهی با اعتراضات خیابانی در مقطع فعلی حکم عبور از آستانه تحمل نظام را خواهد داشت.
احساس نگرانی از تشدید اعتراضات و سرایت امواج انقلابی تحول خواهی دموکراسی محور به ایران که در شدت عصبانیت، از دست دادن خویشتن داری و استفاده از الفاظ نامتعارف برخی از مسئولان و نیروهای حکومتی قابل مشاهده است، نیز به نوبه خود احتمال برخورد امنیتی و قضایی را افزایش می دهد.
برخی از محافل افراطی ناخواسته با رمز گشایی از تعویق محاکمه رهبران سمبلیک مخالفان، تاکید کرده اند که هراس از واکنش احتمالی مردم نسبت به بازداشت آقایان موسوی و کروبی در شرایطی که آنها دعوت به تجمع می کنند، دلیل موجهی برای رها کردن آنها به حال خود نیست و می ارزد که نظام هزینه برخورد با آنها را بپردازد.
برخی دیگر نیز معتقدند که “سران فتنه لیافت ترحم و شکیبایی نظام را نداشته و از آن سوء استفاده کرده اند.” پاره ای دیگر از اصولگرایان منتقد دولت محمود احمدی نژاد نیز تعلل در برابر فتنه گران را باعث تشویق آنان به نقشه کشی بیشتر برای تباه سازی سرنوشت نظام ارزیابی کرده اند.
سابقه برخورد نظام در بحران های قبلی و بخصوص کسانی که در برابر ولی فقیه نا فرمانی پیشه ساخته اند، آشکار می سازد که اراده جدی در سطوح بالای قدرت برای تنبیه و گوشمالی دادن کسانی که سران فتنه نامیده می شوند، وجود دارد و اصل برخورد گریز ناپذیر است.
اما هنوز دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات موضع صریحی اتخاذ نکرده اند. تصمیم گیری در این خصوص همان گونه که بارها از سوی نهادهای مختلف حکومتی عنوان شده، بر عهده آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی است و آشکارا فرایندی غیرقضایی را دنبال می کند.
به رغم همه شعارهایی که در روز ۲۵ بهمن، آیت الله خامنه ای را هدف قرار داده بود، به نظر می رسد که صبر و شکیبایی نظام هنوز به پایان نرسیده است.
وضعیت شکننده دولت محمود احمدی نژاد و تعادل لرزان قوای حکومت و ملت، ریسک بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی را بالا می برد و ممکن است جهشی در سیر اعتراضات و کنترل ناپذیری آن ایجاد کند.
بنابراین، به لحاظ امنیتی مهار و منفعل کردن آنها امری موثرتر است؛ به خصوص که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در زمان حساسی قرار دارد و بالقوه امکان دارد نا آرامی هایی در حوزه های کارگری و اقشار محروم به راه بیفتد و با مبارزات سیاسی پیوند بخورد.
از سوی دیگر، بازداشت آقایان کروبی و موسوی در صورت مقاومت آنان پس از بازداشت، مشکلات بیشتری برای نظام به بار می آورد و موقعیت آنها در موضع رهبری مخالفان را تثبیت می کند. آنها از درون زندان با مشروعیت بیشتری می توانند نیروهای مدافع را برای حضور در تجمعات اعتراضی بسیج کنند؛ زیرا حالت رهبری نمادین آنها در جنبش اعتراضی تابعی از مکان نیست و در دورن زندان نیز استمرار می یابد.
بنابراین ممکن است هدف حملات کنونی ایجاد بازدارندگی و متوقف کردن آقایان موسوی و کروبی در مرحله کنونی باشد تا از برنامه ریزی و هدایت برنامه های آتی صرف نظر کنند و همچنین با گسترش فضای ارعاب و وحشت در جامعه، موج به پاخواسته اعتراضات را عقیم سازند.
البته اعمال فشارهای کمرشکن بر میر حسین موسوی و مهدی کروبی و تنگ کردن حلقه محاصره بر آنها می تواند بخشی از فرآیند بازداشت تدریجی و گام به گام باشد.
در این راستا تشدید محدودیت ها و افزایش تهدیدها می تواند تلاشی برای در تنگنا قرار دادن آنها به منظور عقب نشینی از مواضع اعلام شده باشد.
در صورت بازگشت آنها به نظام و یا اتخاذ مواضعی که مورد قبول بخش عمده ای از نیروهای طرفدار و بخصوص آنهایی که هزینه حضور در اعتراضات خیابانی را به جان می خرند نباشد، آن گاه پس از بی اعتبار سازی، مسیر برخورد قضایی و امنیتی هموار گشته و نظام بدون پرداخت هزینه بالایی آنها را مجازات می کند.
اختلاط نیروهای داخل نظام با مخالفان و نیروهای مستقل، سخت ترین مانع نیروهای امنیتی و انتظامی برای برخورد گسترده است.
بنابراین، روش ها و شگردهای مختلفی برای تفکیک و جدا سازی این نیروها به کار گرفته می شود. هنوز نظام در اقناع پایگاه اجتماعی خود در وابسته کردن موسوی و کروبی به آمریکا و ضد انقلاب به صورت کامل کامیاب نبوده است و لایه هایی از مدافعان نظام و انقلاب از آنها حمایت می کنند.
اما در مجموع رصد کردن تحولات نشان می دهد که هنوز زمان موعود محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی فرا نرسیده است و تهاجم کنونی نیروهای دولتی، هدف مهار و کنترل را دنبال می کند؛ با این همه، تداوم رویارویی و همراهی با اعتراضات خیابانی در مقطع فعلی حکم عبور از آستانه تحمل نظام را خواهد داشت.
در عین حال نباید فراموش کرد که بازداشت می تواند حالت متعارف نداشته باشد و صورت حبس خانگی اعلام نشده، فعلیت پیدا کند؛ مشابه برخوردی که با حضرات آیات قمی و منتظری شد.
در حال حاضر اگر قطع ارتباطات میرحسین موسوی و مهدی کروبی ادامه پیدا کند و آنها همچنان در انزوای کامل قرار داده شوند، آن گاه می توان گفت که حبس خانگی عملا و بدون اعلام رسمی شروع شده است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.