در ستایش زوج سیاسی ، تقی رحمانی و نرگس محمدی

امسال چندمین نوروزی بود که تقی رحمانی در زندان گذراند. او سال تحویل را در کنج تنهایی سلول انفرادی ودور از کانون گرم خانواده اش گذراند. در فضای سرد و ملال آوری که برای او آشنا ست و چه بسا چون آینه ای گذار سال های عمر را به وی نشان می دهد . برای کسی که بیش از یازده سال تجربه زندان دارد و بخش عمده آن در دوره مخوف وسیاه دهه شصت گذشته است ،دیگر زندان وسلول انفرادی غیر عادی نیست و با آن انسی ناخواسته یافته است. او خلوت سلول انفرادی و سکون زندان عمومی را به امید آزادی ونشستن لبخند رهایی بر لبان ملتی تحمل کرده و می کند که بیش از یک قرن است برای تعیین سرنوشت مبارزه می کند.
فشار خرد کننده سلول انفرادی و بازجویی های امنیتی بر وی کارساز نیست. وی این بار نیز با سرافرازی از زندان بیرون خواهد امد و درس شکیبایی و مقاومت را به آزادی خواهان و بخصوص نسل جوان خواهد داد. بی تردید او و خانواده اش از کسانی هستند که بیشترین هزینه ها را برای آزادی خواهی و تحقق خواست تاریخی ملت ایران پرداخت کرده اند. ظلم هایی که بر تقی رحمانی و نرگس محمدی رفته است تاوان پاکبازی وشجاعت زوج هایی است که عشق به انسانیت و آزادی را با عشق به یکدیگر پیوند زده اند.
این زوج قهرمان نماد های زندگی شرافتمندانه هستند که هیچگاه دغدغه مبارزه با ظلم و بر قراری سیمای انسانی در جامعه ایران را فراموش نکرده اند. نرگس محمدی چه زمانی که در دانشگاه امام خمینی قزوین در کسوت یک دانشجو فعال بود و چه در زمان های بعدی بخصوص دوران فعالیت در کانون وکلای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر همواره صدایی برای تغییر بوده است و لحظه ای از مبارزه مستمر بر علیه استبداد و بیداد غافل نبوده است. حملات مکرر اصحاب جهل و ستم به او نتیجه سازش ناپذیری وی با قدرت است. اینگونه است که مراعات فرزندانش را نمی نمایند و نیمه شب چون حرامیان به خانه وی حمله می کنند و به همه زندگی اش می می تازند و از مدارک پزشکی و سابقه بیماری های او نیز نمی گذرند تا شاید در سناریو سازی های اهریمنی شان بکار آید!
از دوران بازجویی به خوبی یاد می آورم که تند خویان امنیتی چقدر نسبت به تقی رحمانی بغض و کینه داشتند وهر آن مترصد بودند تا طناب دار را بر گردن وی بیندازند. افسوس می خوردند چرا در دهه شصت کار او و همراهانش نظیر رضا علیجانی و هدی صابر را یکسره نساختند. رنج و مرارتی که امروز تقی رحمانی و همسرش می کشند بخاطر آنست که چرا سکوت پیشه نمی کنند و سر در گریبان عافیت و محافظه کاری نمی کشند . زبان گویای آنها خاری است در چشمان استبداد ولایی که هویت مذهبی و روایت متفاوت آنها از اسلام به مثابه دینی رحمانی ،ظلم ستیز و سازگار با عقلانیت را رسوا کننده خرقه تزویر و خدعه اش بشمار می آورد.
اما ارزش تقی رحمانی فقط در شجاعت و ایستادگی وی در مبارزه محدود نمی شود. او نویسنده ای فعال و پژوهشگری خستگی ناپذیر است. بررسی سیر تحولات فکری وی روشن می سازد که او ذهنی پویا دارد و می کوشد تا با درک تحولات زمانه ،بینش جدیدی را کسب نموده و به جامعه عرضه کند. ارائه تصویر آزادی خواهانه و مطابق با نیاز زمانه و زدودن غبار خرافات از شیعه با الهام گیری از آثار دکتر شریعتی و دیگر نظریه پردازان ملی -مذهبی محور اصلی تکاپو های نظری رحمانی است.
وی آثار قابل اعتنایی را در خصوص آسیب شناسی تلاش های معطوف به دموکراسی خواهی ، سازش سنت و مدرنیته ،نظریه پردازی پیرامون استراتژی های سیاسی ،حقوق بشر وبسط آزادی ها نوشته است. همچنین مدتی نیز در کسوت روزنامه نگاری فعالیت می کرد.
سجایای اخلاقی نیکو وشخصیت محکم و وارسته ،دیگر فضیلت او است. تحمل شدائد وسختی ها وی را به افراط نکشاند. رفتار وی با بازجو ها و حکومت از سر بعض و کینه نبوده است. وی بخصوص در سال های اخیر کوشیده است تا مشی مبتنی بر اعتدال و انصاف بروز دهد. او سالم زیسته و سلامت نفس و آزادگی وی الگوی یک کنشگر سیاسی و اجتماعی نمونه را بازتاب می دهد .
در میدان سیاست علاوه بر ایده و دیدگاه ، شخصیت و سلوک فردی و اجتماعی کنشگر سیاسی نیز اهمیت دارد. صداقت وشفافیت ، همگرایی عمل و نظر ، رعایت پرنسیب های اخلاقی و اصول انسانی ، پرهیز از اتخاذ شیوه های مشابه حکومت ، اجتناب از مد گرایی سیاسی و مهار جاه طلبی عناصر مهمی هستند که سرمایه اجتماعی مناسب را برای عبور از بحران های سیاسی فراهم می کنند.
کارنامه تقی رحمانی حاوی نمره بالایی از این خصائل ارزنده است . وی از آن دسته کنشگران سیاسی بوده است که همواره نگاه واقعبینانه به سیاست داشته است. برخورد احساساتی ،هیجان سالاری و رمانتیسم سیاسی در مشی وی جایی ندارد. در عین حال واقعبینی وی معطوف به آرمانگرایی بوده است و هیچ تناسبی با محافظه کاری به معنای تسلیم شدن در برابر واقعیت های تلخ ندارد.
در این مسلک آرمان ها و ایده آل ها به عنوان هدف تعریف می شوند و با توجه به تنگنا ها و واقعیت های مختلف راهبرد هایی توصیه می گردد تا از وضع موجود بتوان به وضع مطلوب رسید. دن کیشوتیسم و تخیل گرایی سیاسی با نشاندن آرزو به جای واقعیت و درک نا درست از شرایط نه تنها عاجز از گام گذاشتن در مسیر رو به جلو است بلکه با تنیدن پیله توهم در برابر چشمان ،کنشگران سیاسی را در بن بستی فرصت سوز قرار می دهد و سعادت ملک و ملت را بباد می دهد .
تقی رحمانی منادی شیوه ای از عمل سیاسی است که در چارچوب واقعیت ها توصیه به تحرک ومقاومت در برابر ناملایمات و سختی ها می کند. ا ز این رو هزینه های گوناگون و اذیت و آزار اصحاب قدرت تاثیری بازدارنده در فعالیت مستمر وی ندارد و از سوی دیگر هیچگاه نیز تصوری غیر واقعبینانه از خود و جایگاه سیاسی اش پیدا نکرده است.
این دوره زندان هم می گذرد و باز سیاهی به روی شب پرستان مخالف حقیقت و آگاهی باقی خواهد ماند . وی از زندان بیرون خواهد آمد و فعالیت هایش را پی خواهد گرفت وسایه اش بر سر خانواده زجر دیده اش گسترانده خواهد شد.
تلاش های ارزنده و تحسن پذیر وی و نرگس محمدی همراه با فعالیت زوج های سیاسی مشابه سرمایه گرانقدر کنونی جامعه ما است که به انباشت و تداوم مبارزات در مسیر موثر یاری می رساند .
زنده نگاه داشتن یاد زندانیان سیاسی وعقیدتی و مطالبه مستمر آزادی آنها ،کارزار مبارزه برای آزادی و عدالت را پر توان می سازد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.