فرجام احمدی نژاد در تحولات جدید قدرت

سکوت معنا دار محمود احمدی نژاد بحران بوجود آمده در حاکمیت پس از دخالت رهبری برای ابقاء وزیر اطلاعات را گسترش داده است. اینک بیش از ۹روز است که وی در دفتر کار خود وارد نشده و پس از بازگشت از کردستان در جلسات هیات دولت شرکت نکرده است . دفتر رئیس جمهور فعالیت های عادی خود را ندارد. همچنین غیبت وی در جلسه شورای انقالب فرهنگی بر ابهامات پیرامون آینده رئیس جمهور افزود.
اخبار ضد و نقیضی در خصوص موضع محمود احمدی نژاد توسط مدافعان و مخالفان وی پخش شده است ولی بسختی می توان آنها را راست آزمایی کرد. انچه قطعی به نظر می رسد خودداری احمدی نژاد از موافقت با بازگشت بکار حیدر مصلحی است. اگر چه با توجه به پذیرش استعفای وی توسط ریاست جمهوری ، تداوم مدیریت وی در وزارت اطلاعات مطابق قانون اساسی غیر قانونی است ،ولی رهبری جمهوری اسلامی و طیف ولایت مدار نظام جمهوری اسلامی مطابق عرف حاکم ،این اقدام را موجه می شمارند.
البته ریشه اصلی منازعه بحث انتخابات های آینده مجلس و ریاست جمهوری و ترکیب آینده هیات حاکمه هست. بنا به برخی از اخبار غیر رسمی و تایید نشده احمدی نژاد در دیدار با رهبری از وضع موجود ابراز نارضایتی کرده است و تداوم کار را با توجه به توطئه هایی که برخی برای برای او تدارک دیده اند دشوار دانسته است. سایت آزادی نیوز از طرفداران احمدی نژاد ابتدا خبر از استعفای احمدی نژاد داد ولی بعد بلافاصله این خبر را تکذیب کرد و مجددا خبر تکذیب نیز از روی وب سایت برداشته شد. برخی از وبلاگ های هوادار رئیس جمهور از مقاومت وی در برابر تحمیل گران خبر داده اند که ترجیح داده است تا خانه نشین شود و در برابر آنها تسلیم نگردد.
اما رفت و آمد ها در بخش های مختلف حکومت شدت گرفته است. مجلس تا کنون دو جلسه پیرامون وضعیت اضطراری دولت برگزار کرده است مهدوی کنی دیدار با احمدی نژاد را تکذیب کرد اما علی لاریجانی تاکنون پیرامون دیدارش با احمدی نژاد سکوت اختیار کرده است . سایت هفت صبح که همسو با روزنامه ۷ صبح منتسب به مشایی است خبر داده است : “برخی منابع مخالف دولت برنامه زنده تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد را مشروط به موضع‌گیری سریع وی پیش از برنامه زنده کرده اند تا در اسرع وقت ا ایرنا و یا سایت خود مصاحبه کرده و اعلام موضع کند”.این سایت افزوده است که این منابع مخالف دولت «حتی علاوه بر زمان و چگونگی مصاحبه، رسانه جهت اعلام موضع را هم برای احمدی‌نژاد مشخص کرده‌اند.»
آقای خامنه ای اگر چه می کوشد تا وانمود کند اوضاع کشورعادی است و اختلاف پیش آمده اهمیت ندارد ولی وی در روالی غیر متعارف و کم سابقه طی شش روز گذشته چهار دیدار با مسئولان نظامی٬ فرهنگی و اقتصادی داشته است. این وضعیت نشان می دهد که اوضاع کشور غیر عادی است. همچنین وی برخلاف رویه سابقش که می کوشید مسائل را در پشت پرده حل وفصل کند اکنون آشکارا از وجود اختلافات می گوید و از نیروها می خواهد تا به خاطر مصلحت نظام از ایجاد دوگانگی و اختلاف بپرهیزند.
به نظر می رسد سکوت عجیب و غیر طبیعی رسانه های دولتی در خصوص قهر اعلام نشده رئیس جمهور و امتناع وی از انجام مسئولیت متاثر از توصیه رهبری در دیدار با وزیر کشور و فرماندهان نیروی انتظامی است که گفت :” نباید به گونه ای صحبت و یا مطلبی نوشته شود که القای تنش و درگیری در جامعه باشد زیرا این موضوع، خلاف مصلحت شرایط کنونی کشور است”. وی با تاکید بر حفظ آرامش روانی در تلاش است تا اداره کشور را در دست بگیرد و مانع از این شود که جدال کنونی به ثبات نظام سیاسی صدمه بزند و به فرصتی برای تنفس و قدرت یافتن مخالفین تبدیل شود . در برخی از خبر های تایید نشده آمده است که احمدی نژاد شروط استعفای مصطفی نجار وزیر کشور، کنار رفتن سعید جلیلی از دبیری شورای امنیت ملی ، کنار رفتن مصلحی از وزارت اطلاعات و انتساب مشایی به معاونت اولی ریاست جمهوری را برای بازگشت به کار خود تعیین کرده است.
اگر چه تا زمانی که صحت این ادعا از سوی احمدی نژاد تایید نشود نمی توان این شروط را جدی گرفت ولی با توجه به استراتژی و منطق رفتاری کنونی حلقه احمدی نژاد این شروط آشکارا تقویت کننده موضع آنها در موازنه کنونی قوا در بلوک قدرت است. مصطفی نجار از نظامیانی است که به به نیروهای ولایت محور و مطیع رهبری تعلق دارد. وی به عنوان وزیر کشور براحتی می تواند مدیریت انتخابات های پیش رو را خارج از مسیر دلخواه دولت و در چارچوب طرح رهبری هدایت کند. در حالی که احمدی نژاد در دست داشتن وزارت کشور و هیات های اجرایی انتخابات را یکی از مزیت های اصلی خودش می داند.
سید صولت مرتضوی معاون سیاسی وزارت کشور که نزدیک به حلقه یاران احمدی نژاد است بدون پشتیبانی وزیر کشور بسختی میتواند انتظارات احمدی نژاد را بر آورده سازد و از سوی دیگر هر گونه اقدام نا هماهنگ او می تواند بهانه ای برای برکناری توسط نجار شود. بنابراین در دست داشتن سکان اداره وزارت کشور بر ای احمدی نژاد استراتژیک است.
رفتن مصلحی از چند جهت برای احمدی نژاد حیاتی است. تثبیت نفوذ در وزارت اطلاعات و مهار نیروهای مخالف در دستگاه امینتی ارزش زیادی برای وی دارد. سپس اقتدار وی در دولت نیازمند خروج وزیر نا هماهنگ و تحمیلی است. به لحاظ مدیریتی بازگشت بکار مسئول زیر دستی که استعفا و یا عزلش پذیرفته شده است ، تضعیف کننده اداره مجموعه است. همچنین رفتن مصلحی قدرت احمدی نژاد در برابر مخالفانش در اصول گرایان و دیگر بخش های حاکمیت را افزایش می دهد و تا حدودی تاثیر منفی ابقای او را زایل می سازد .
اما حضور مشایی در معاونت اولی ضمن انکه وی را از رفتن به زیر تیغ برخور قضایی و امنیتی نجات می دهد ، موقعیت حلقه یاران احمدی نژاد برای پیشبرد طرح و برنامه های مستقل شان را تقویت می کند.
حساسیت نسبت به جلیلی می تواند ریشه در توجه ویژه رهبری به وی داشته باشد و از این رو حلقه یاران احمدی نژاد وی را رقیب اصلی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می پندارند که ممکن است مورد حمایت رهبری قرار بگیرد.
اما تحقق شروط فوق به موافقت آقای خامنه ای بستگی دارد و وی نیز با توجه دلایلی که ذکر شد با این شروط موافقت نخواهد کرد . زیرا تن دادن به آنها به معنای محدود شدن قلمرو اعمال قدرت وی خواهد بود. امری که بشدت از ان کراهت دارد . در اصل منظور وی از فتنه هر گونه تلاشی در درون جناح های حکومتی برای کاهش حوزه اختیارات قانونی و دخالت های فراقانونی وی است .
حال سئوالی جدی پیش می آید که قهر احمدی نژاد تا کجا طول می کشد؟ آیا ایستادگی احمدی نژاد بر خواسته ها منجر به استیضاح وی در مجلس یا عقب نشینی رهبری منجر خواهد شد؟
این جدال که زود تر از موعد و بصورت غیر مترقبه روی داد مسئله و تضادی حل ناشدنی است که راه حلی مرضی الطرفینی برای آن وجود ندارد و فرجام آن حالت برد- باخت را دارد. اما هر دو جریان در مقطع کنونی ترجیح می دهند که به برخورد نهایی نرسند و به تثبیت موضع خود شان در آرایش جدید سیاسی برسند. این شکاف که هنوز معلوم نیست کهنه بوده و یا پس از فروکش کردن جنبش سبز بروز یافته است تا کنون پنهان نگاه داشته می شد اما اکنون علنی شده و در حال پیدا کردن شاکله خودش هست.
لذا طرفین می کوشند اولا تمایز و جدایی را نشان دهند و سپس طرح و برنامه ای برای کنار زدن رقیب ارائه دهند. بنابراین عقلانیت متعارف حکم می کند که با مصالحه موقتی به سمت کاهش تنش ها پیش بروند. البته بحران تداوم پیدا میکند و این مصالحه گذرا خواهد بود.
از این رو امکان استیضاح احمدی نژاد در مجلس نا چیز است. حداکثر ممکن است وی مورد سئوال قرار گیرد. نامه ای که علی مطهری در حال جمع آوری امضا در مجلس است مربوط به پیش از منازعه کنونی است و مورد حمایت بخش های اصلی قدرت نیست اما شرایط کنونی باعث شده که تعداد امضاء کنندگان افزایش یابد و از این اقدام به عنوان عامل فشاری برعلیه احمدی نژاد استفاده شود.
اصول گرایان افراطی در حال تهیه نامه هشدارگونه ای به احمدی نژاد هستند تا به شکل بیانیه منتشر شود. حضور احمدی نژاد در مجلس برای پاسخ به سئوالات هنوز قطعیت نیافته است و تابعی از رفتار های آتی او است .
احمدی نژاد تا کنون بیشترین ایستادگی عملی در جایگاه رئیس جمهور را در برابر ولی فقیه در تاریخ جمهوری اسلامی انجام داده است. حتی بنی صدر نیز چنین رفتاری در برابر آیت الله خمینی نشان نداد. هاشمی و خاتمی علی رغم اینکه فاصله فکری و مواضع آنان با رهبری بیشتر از احمدی نژاد بود ، هیچگاه کوچکترین نا فرمانی در برابر احکام آقای خامنه ای بروز ندادند و در عملکرد آنان در ریاست جمهوری قهر جایی نداشت.
اما به احتمال زیاد احمدی نژاد به ریاست جمهوری باز خواهد گشت او بنای استعفا و کناره گیری از قدرت را ندارد. خانه نشینی موقت و سکوت او در قالب مبارزه منفی ، تاکتیکی برای تثبیت وضعیت خود و همچنین جلو بردن سناریوی مورد نظرش هست. البته وی انتظار نمی کشید که رهبری این چینن به میدان بیاید و جلوی وی را بگیرد. زیرا می پنداشت به مانند گذشته از وی پشتیبانی خواهد کرد ویا مانع وی نخواهد شد. همچنین ممکن است او گمان می کرد که رهبری بخاطر حمایت پر هزینه از وی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مجبور است با وی همراهی کند اما حال معلوم شد که وی در این زمینه خطای محاسبه داشته است.
احمدی نژاد از طریق قهر می کوشد استقلال و تمایز خود را به جامعه نشان دهد . بخصوص که جریان متبوع وی در صدد هستند ناراضیان غیر سیاسی ،مدافعان فضای فرهنگی باز و بخش خاکستری جامعه را در انتخابات های پیش رو جذب کند. لذا از این زاویه ارسال پیام ایستادگی و مقاومت در برابر ولی فقیه که محور نظام سیاسی است ، به جامعه برای آنان سودمند است.
همچنین وجهه اپوزیسیونی مورد نظر آنان را نیز برجسته تر می سازد . وی با این کار هزینه دخالت های رهبری را افزایش داد تا پس از این با ملاحظه بیشتری در برابر دولت قرار بگیرد . این ایستادگی فرصتی برای وی فراهم می کند تا با اعمال فشار به رهبری ، امتیازاتی را کسب کند.
از سوی دیگر مصلحت آقای خامنه ای نیز در این است که اجازه ندهد فتیله این نزاع بالا کشیده شود. هدف وی در این مقطع روشن کردن موضع جدیدش است که ازرویکرد حمایت مطلق از رئیس جمهور به حمایت مشروط تغییر جهت داده است. همچنین می خواهدبه نیروهای داخل نظام تفهیم کند که احمدی نژاد دیگر جایگاه سابق را ندارد.
وی مجبور شد تمایلش برای موقتی بودن موفعیت برتر احمدی نژاد در حاکمیت را زود هنگام در عرصه عمومی نشان دهد . اساسا وی نمی خواهد هیچ مقام بالایی در حکومت برای مدت طولانی در دست فرد و جریانی باشد. جابجا کردن افراد یکی از سیاست های اصلی وی برای تثبیت حکمرانی بلا منازعش را تشکیل می دهد. از این رو احمدی نژاد برای وی حکم پیمانکاری را داشته است که باید سر موعد جایش را به دیگری می داده است . همین مساله عامل اصلی موضع کنونی احمدی نژاد است که به دلیل تمایل برای حفظ قوه مجریه در حلقه یارانش به سمت تقابل با رهبری کشیده شده است.
آقای خامنه ای سیاست برخورد فیصله بخش در مقطع کنونی با رئیس جمهور را ندارد بلکه به مهار فکر می کند. سابقه وی نشان می دهد که در خنثی کردن مخالفان درون حکومت با صبر و حوصله برخورد می کند. مقایسه نحوه مواجهه وی با رهبران جنبش سبز بسیار راهگشا است. وی در مقطع کنونی می کوشد تا همه شحصیت های بلند پایه و جناح های اصلی نظام را در طرفداری از خود و مرزبندی با حلقه یاران احمدی نژاد بسیج کند. امری که تا کنون با استقبال طیف زیادی از نیروهای اصول گرای سنتی و افراطی مواجه شده است. محسن مجتهد شبستری ، محمد تقی مصباح یزدی، علی سعیدی ، حسین فدایی ،حائری شیرازی ، قربانعلی دری نجف آبادی ، حسینی بوشهری، کامران باقری لنکرانی ، محمد رضا تقوی ، حمید رسایی ،شیخ محمد یزدی ، پرویز سروری ،احمد توکلی ،جعفر شجونی ، علی لاریجانی ، محمد کوثری ، مجتبی دوالنور ،محمد نبی حبیبی ، علوی گرگانی ، اسدالله بادامچیان ،مرتضی نبوی ، سید احمد خاتمی ،ابوالقاسم خزعلی ،سید احمد علم الهدی ، منصور ارضی ، سعید حدادیان ، علیرضا نقدی ، عزیز جعفری ، کاظم صدیقی و … افرادی هستند که تا کنون موضع گرفته اند و رئیس جمهور را به تبعیت از رهبری و فاصله گرفتن از جریان انحرافی توصیه کرده اند. برخی با رئیس جمهور مواجهه ملایمی داشته و برخی تلویحا وی را نیز زیر سئوال برده اند. مصباح یزدی تا جایی پیش رفته است که مخالفت با ولی‌فقیه را مخالفت با ائمه (ع) و بر اساس روایات در حد شرک بالله بشمار آورده است. سید احمد خاتمی نیز در خطبه های نماز جمعه تاکید کرد : ” بدون هیچ تردیدی اطاعت از ولی فقیه بر همه مسئولان هم تکلیف شرعی و هم تکلیف قانونی است. حمایت مردم از مسئولان مطلق نیست بلکه مشروط است و این حمایت تا زمانی برقرار است که اطاعت از رهبری را در عمل آن مسئولان ببینند.”
در گام بعدی رهبری به کوتاه کردن دست دولت از نها دهای مجری انتخابات فکر خواهد کرد. اکنون جلوی نفوذ در وزارت اطلاعات را گرفته است. همچنین ممکن است حلقه های آسیب پذیر جریان احمدی نژاد مورد برخورد قضایی و امنیتی قرار گیرند .
وی در مقطع فعلی سعی می کند اول بین دولت و احمدی نژاد شکاف بیندازد و سپس بین خود احمدی و حلقه یارانش تفکیک ایجاد کند.
اما برنامه اصلی رهبری پیدا کردن وتقویت جایگزین برای ریاست جمهوی آینده در عین مهار احمدی نژاد تا پایان دوره است . همچنین در این کارزار آقای هاشمی رفسنجانی برای آقای خامنه ای می تواند مدد رسان باشد. زیرا وی در طول سالیان گذشته همواره کوشیده است تا خطر احمدی نژاد را برای رهبری روشن کند و همچنین نیروهای میانه رو حکومت را تشویق کند تا تضاد اصلی خود را حلقه یاران احمدی نژاد تعریف کنند و رابطه با رهبری را حفظ نمایند. حال آنان منافع مشترکی دارند. هاشمی می تواند از طریق نیروها و ارتباطاتش سمت گیری به نفع رهبری در منازعه موجود را در افکار عمومی تبلیغ کند . سقوط و افول احمدی نژاد این منفعت را برای هاشمی دارد تا بگوید اتهامات به وی توسط جریانی زده شده است که اکنون مطرود رهبری است و لذا آنها همه بی اساس هستند.
معرفی نمایندگان هیات موسس دانشگاه آزاد به هیات امناء که متضمن پذیرش نقش پایین دستی در مدیریت دانشگاه آزاد برای هاشمی است ، نشان می دهد که وی سیاست نزدیکی به رهبری را دنبال می کند تا بتواند امتیازاتی برای خود بدست آورد.
اما عواملی وجود دارد که هزینه برخورد سریع و کوتاه مدت برای آقای خامنه ای را افزایش می دهد. نخست حمایت همه جانبه وی از احمدی نژاد تا کنون است . چرخش سریع در این زمینه اعتبار وی را کاهش می دهد و توجیه آن دشوار است. ثانیا این برخورد فضا را برای تحرک مخالفان مساعد می سازد. ثالثا در شرایطی که جمهوری اسلامی در اندیشه بسط نفوذ خود در خاور میانه با توجه به تحولات جدید است . کنار رفتن احمدی نژاد به وجهه حکومت ضربه می زند. برخی از نیرو های مورد نظر نظام در منطقه توجه ویژه ای به احمدی نژاد دارند و وی دارای محبوبیت در بخشی از بدنه نیروهای اسلام گرا است.
توزیع نقدی یارانه ها اهرم فشار موثری در دست احمدی نژاد است. حذف وی به معنای معلق شدن این سیاست مهم در کشور خواهد بود که تاثیرات منفی عمده ای براقتصاد و امنیت کشور خواهد گذاشت. از سوی دیگر احمدی نژاد با تکیه روی این مساله می تواند حمایت بخشی از نیروهای فرو دست جامعه را بدست آورد.
احمدی نژاد مانند هاشمی و خاتمی نیست و نرمش و مصلحت اندیشی های آنان را ندارد . ایستادگی و رفتار غیر متعارف وی می تواند بحران بزرگی را پدید آورد. لذا مصلحت نظام حکم می کند که برخورد با او در یک فرایند تدریجی ، پیچیده و زمان مند صورت گیرد.
مطلب جوانفکر در روزنامه ایران که با ستایش صبر احمدی نژاد از وی می خواهد که به دامان پر مهر پدر ولایی بر گردد ، می تواند مقدمه بازگشت بکار احمدی نژاد باشد تا تحرکی جدید به برنامه خود بدهد.
چگونگی این بازگشت تعیین می کند که کدام طرف منازعه از آن متنفع شده است. البته این اقدام ابعاد گوناگونی دارد که هر دو طرف لزوما در تمامی جهات برنده و یا بازنده نخواهند بود. آقای خامنه ای تا به اینجای کار هزینه زیادی داده است حتی اگر احمدی نژاد بدون هیچ دستاوردی به کارش بر گردد باز جبران مافات نخواهد شد و موقعیت باخت – باخت وی بخاطر بر باد رفتن حاکمیت یکپارچه مورد نظرش با تغییر قابل ملاحظه ای مواجه نمی گردد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.