شکاف جدی در اصول گرایان

اصول گرایی نامی بود که نیروهای جناح راست و مدافعان رهبری در تجدید آرایش سیاسی در آستانه انتخابات هفتمین دوره مجلس برای خود برگزیدند. پیش از این تاریخ در سال ۱۳۸۱ جمع محدودی از مخالفین اصلاحات در قالب گروهی جدیدالتاسیس و گمنام بنام جمعیت آباد گران ایران اسلامی در انتخابات دومین دوره شورا های شهر به میدان آمد و برنده شد. این تجربه باعث انگیزه یافتن جناح معلوب در انتخابات دوم خرداد۱۳۷۶ شد که پس از شکستی تاریخی به محاق رفته بود.
اما حضور مجدد در صحنه در قالب اشکال و ساختار های قدیمی جناح راست مانند جامعه روحانیت مبارز ، جامعه مدرسین حوزه علیمه قم و ائتلاف تشکل های همسو با خط امام و رهبری میسر نبود. نیروهای جدید که بیشتر سابقه نظامی و امنیتی داشتند و یا در گروه های فشار فعالیت کرده بودند وبه لحاظ سنی جوان تر بودند سهم طلب می کردند و خود را برای نقش آفرینی محق تر می دانستند . آنان اساسا معتقد بودند چهره های قدیمی و مشهور محافظه کاران دیگر مقبولیت اجتماعی ندارند و حضور آنها باعث افزایش بخت پیروزی اصلاح طلبان می شود.
نهاد های قدیمی جناح راست نیز هنوز فضا را برای فعالیت انتخاباتی گسترده مساعد نمی دیدند. در نتیجه در انتخابات مجلس هفتم باز ائتلاف آباد گران ایران اسلامی پیشتاز شد ودر انتخاباتی مهندسی شده که با رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان و اعضاء فراکسیون اکثریت مجلس ششم همراه بود ، اکثر کرسی های مجلس را در اختیار گرفت. جناح راست در این مقطع حضوری حداقلی و حمایتی از لیست آباد گران داشت و دخالتی در تعیین کاندیدا ها نکرد. در لیست آباد گران چهره های روحانی و شاخص محافظه کاران حضور نداشتند. ولی در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری صحنه عوض شد و تمامی گرایش های مدافع رهبری و گفتمان ستی جمهوری اسلامی در عرصه انتخابات فعال شدند. حضور هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان وحدت این جناح را ضرورت می بخشید.
بنابراین ائتلاف اصول گرایان اختراع شد تا به مثابه چتری تمامی جریان های ولایت مدار ، سنتی و بنیاد گرا را زیر پوشش خود قرار دهد. این حرکت مورد حمایت رهبری واقع شد . البته برخی نیز معتقدند نطفه این سازمان سیاسی در بیت رهبری منعقد گشت. علی اکبر ناطق نوری مسئولیت ایجاد و هماهنگی ائتلاف اصول گرایان برای معرفی کاندیدای واحد را بر عهده گرفت. بنابراین از سال ۱۳۸۴ فضای سیاسی ایران با برچسب و عنوان اصول گرا به مثابه اسم خاص برای بخش مدافع وضع موجود نظام سیاسی و عملکرد رهبری آشنا شد.
اگرچه تلاش های ناطق نوری به شکست انجامید و سه کاندیدا از دل جریان اصول گرایی برخاستند و نتوانستند با هم اجماع کنند ، اما به مرور این جریان رشد کرد و علی رغم برخی تلاش های موازی توانست در انتخابات چهارمین دوره خبرگان و هشتمین دوره مجلس هشتم اکثریت کرسی ها را در دست بگیرد . در دو مقطع فوق هواداران دولت و بخش افراطی اصول گرایان و همچنین نیروهای وابسته به محسن رضایی فعالیت های مستقلی در قالب جبهه متحد اصول گرایی ، رایحه خوش خدمت و نخبگان حوزه و دانشگاه را سازمان دادند. اما ائتلاف بزرگ اصول گرایان کماکان محوریت خود در حاکمیت را با بهره مندی از حمایت رهبری و دخالت سازمان یافته سپاه حفظ کرد. در انتخابات ریاست جمهوری دهم این جریان در حمایت از محمود احمدی نژاد دچار دو دستگی بود ولی سرانجام حضور پر رنگ اصلاح طلبان و خواست رهبری باعث شد تا این جریان بنا به دستور از بالا از احمدی نژاد پشتیبانی کند.
در یک دسته بندی کلی می توان ائتلاف اصو گرایان را در دو بخش نیروهای قدیمی و جدید تقسیم نمود.
نیروهای قدیمی که از تجربه وسن و سال بیشتری برخوردار هستند تعلق به جناح راست جمهوری اسلامی دارند. این جریان به نهاد ولایت فقیه بیشتر از شخص ولی فقیه بها می دهد. بنابراین محوریت روحانیت و جلب نظر مساعد فقها و مراجع برایش ضروت دارد. همچنین توجه به بازار و سرمایه داری تجاری نیز برای آنان حائز اهمیت است. بنابراین پایگاه اجتماعی این طیف نیرو های سنتی مذهبی و پیشه وران خرد و کلان است. این جریان ضمن دفاع از سرمشق سنت گرایی و ضدیت با مدرنیته ولی میانه خوبی با تکنوکراسی و استفاده از نظرات کارشناسی در اداره کشور دارد. همچنین رویکرد محافظه کار را در عرصه فرهنگ و سیاست خارجی دنبال می کند. به طور نسبی نیز دیدگاهش به اقتصاد آزاد نزدیک تر است. جامعیتن ، جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت موتلفه اسلامی در این بخش نقش بالادستی دارند و در کل محوریت جامعتین برای رهبری و ساماندهی کل جریان را پذیرفته اند.
این جریان در سالیان اخیر با نیرو های عملگرا و بوروکرات نیز پیوند یافته است. در حال حاضر اشتراک موضع زیادی بین آنها با گروه قالیباف ، محسن رضایی و علی لاریجانی وجود دارد و مجموعه ای که خود را اصول گرای اصلاح طلب می نامد.
این بخش نظر مثبتی به هاشمی رفسنجانی دارد و معتقد به حفظ رابطه انتقادی با وی است
اما گرایش جدید که بیشتر حول محور امنیتی- نظامی فعالیت دارد و در قیاس با بخش قدیمی و جناح های روحانی- بازاری سابقه فعالیت کمتر دارد و نیرو هایش جدید هستند ، شخص ولی فقیه و تبعیت از اوامر وی را ممهمترین عنصر در تئوری ولایت فقیه می داند. در اصل آنان کاملا برداشت سلطانی از ولی فقیه دارند. همچنین در حوزه سیاست داخلی رویکرد تهاجمی تر و افراطی را می پسندند. آنان با حزب و ساختار سیاسی متشکل موافق نیستند بلکه جامعه توده ای را ترجیح می دهند که با گسترش سازمانی بسیج و نیورهای شبه نظامی بتوانند در موقع دلخواه جامعه را در خدمت اوامر ولی فقیه بسیج نمایند.
در حوزه فرهنگی و مذهبی دیدگاهی بنیاد گرا دارند و قائل به پیگیری سیاست خارجی ستیزه جویانه و حضور فعال برای تقویت اسلام به عنوان یک قدرت جهانی هستند. این بخش در عین حال شعار های اقتصادی چپ نیز می دهند و به اقتصاد متمرکز دولتی و مبارزه با غارتگران بیت المال اعتقاد دارند. راه انداختن پروپاگندای تبلیغاتی برای دفاع از محرومین، پوپولیسم و توده گرایی ، فقر زدایی ومبارزه با اشرافی گری جایگاه مهمی در هویت ظاهری این جریان دارد همچنین این جریان صلاحیت و شایستگی بیشتری برای خود قائل است و معتقدند جریان سنتی اصول گرایان مشکلاتی دارد و همچنین آلوده به برخی مشکلات اقتصادی است لذا قاطعیت انقلابی ندارد و همچنین نقطه ضعف در جامعه محسوب می گردد . در مجموع این بخش بیشتر خصلت فاشیستی دارد.
پایگاه اجتماعی این جریان بیشتر در بین جوانان مدافع نظام،بسیجی ها ، بخش های محروم جامعه ، سنت گرایان ایدئولوژیک عرب ستیز و روستا ها است.
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ،جبهه ولاء ، روزنامه کیهان ، خبرگزاری فارس ، حزب الله تهران ،گفتمان سوم تیر و تشکیلات مصباح یزدی گروه های مهم این جریان هستند. اما بزرگترین سرمایه آنها حمایت رهبری و برخورداری از امکانات سپاه و بسیج است که باعث شده تا از امکانات گسترده دولتی برخوردار گشته و کنترل نهاد های مهم حکومتی را در اختیار بگیرند.
شاکله اصلی اصول گرایان متکی به این دو گرایش است و دیگر گروه ها در مقابل آنان حاشیه ای هستند . در حال حاضر آنها بدنه حاکمیت و بخش مسلط نظام سیاسی را تشکیل می دهند که اشتراکاتی چون ضدیت با اصلاح طلب ها ، پذیرش فصل الخطابی رهبری در عمل ، اعتقاد به اسلام فقاهتی ، مخالفت با جریان احمدی نژاد و مرزبندی با تجدید نظر طلبی در اصول نظام سیاسی و قانون اساسی دارند. اگر چه از منظر اپوزیسیون و ناظران مستقل شباهت های انها بر نقاط تمایز شان می چربد و تفاوت چشمگیری بین انها مشاهده نمی شود ولی ا ز منظر داخلی اختلاف ها به میزانی است که چسبندگی لازم را ایجاد نمی کند .
روز های آینده نشان می دهد که وحدت شکننده بین دو جناح اصلی ائتلاف اصول گرایان تداوم می یابد یا اینکه به سمت اشنعاب میل می کند؟

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.