تلاش برای بازسازی اقتدار فرو ریخته رهبری

مصاحبه سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران با نشریه پاسدار اسلام بمناسبت سالگرد انتخاب سید علی خامنه ای به رهبری جمهوری کوشش برای بازسازی اقتدار فرو ریخته رهبری را بازتاب داد. این مصاحبه که در سایت های وابسته به اصول گرایان بازتاب زیادی داشت(۱) ویژگی های زیر را منعکس ساخت.
۱- شخصیت متلون ،نا پایدار و در عین حال دو گانه صفوی بار دیگر آشکار شد. وی در دوران اولیه جنگ در بین نیرو های سپاه در مقایسه با حزب جمهوری اسلامی به جریان هوادار بنی صدر نزدیک تر بود . پس از خروج بنی صدر تغییر موضع دادو به جریان حامی آیت الله منتظری پیوست. اما پس از برکناری آیت الله منتظری از قائم مقام رهبری وی نیز خود را با شرایط جدید بلوک قدرت تطبیق داد.
۲- او در دوران ریاست جمهوری خامنه ای یکی از انتقادی ترین مواضع در سپاه را بر علیه وی داشت و حتی یک بار درجبهه حرف های تندی را مستقیما به وی زد. ازاینرو پس از رهبری خامنه ای آنگونه که شایع است و نمی توان صحت آن را به صورت قطعی تایید کرد ، مدتی از انظار عمومی پنهان بوده تا مبادا مورد غضب رهبری جدید قرار گیرد. لذا تعریف و تمجید های متملقانه و دروغین کنونی وی از خامنه ای را در راستای این مسئله و همچنین نگاه وی به قدرت می توان تحلیل کرد.
۳- وی در دوران پیش از انتخابات ۱۳۸۴ تلویحا از میر حسین موسوی حمایت می کرد. اما بعد از انتخابات وموضع گیری تند خامنه ای وی نیز جهتش را تغییر داد.
۴- وی در این مصاحبه فاش می سازد که در اواخر عمر آیت الله خمینی با محوریت هاشمی رفسنجانی طرح ادغام ارتش و سپاه در جریان بود و شیخ عبدالله نوری مسئول این کار بود. اما خامنه ای به محض رهبر شدن این طرح را متوقف کرد.
آن طرح اگر اجر اشده بود مزیت هایی داشت و دیگر سپاه به شکل کنونی نمی توانست در سیاست دخالت کرده و ابزار دست اقتدار گرایی رهبری شود. البته از بین رفتن موجودیت مستقل ارتش نیز تبعات منفی داشت . چون ارتش مممکن است وقتی شرایط کشور خیلی بحرانی شود نقشی بازدارنده در بابر خشونت دولتی ایفا کند. اما اگر در سپاه ادغام شده بود دیگر این نقش امکان بروز نداشت.
۵- وی نیز بر تاثیر حمایت جکومت ایران در دوام حکومت بشار اسد در سوریه تاکید می نماید.
در کل این مصاحبه حرف های تملق آمیز رحیم صفوی و تعاریف و تمجید های خلاف واقع وی از خامنه ای به صورت چشمگیری مشاهده می شود. این صحبت های بی اساس بخشی از بازسازی شخصیت فروریخته خامنه ای است که نتیجه ای در بر ندارد.
بر خلاف ادعای ا.، میر حسین موسوی و دولتش در بین اعضاء وقت سپاه و نیرو های رزمنده محبوب بودند و موقعیتی به مراتب بهتر از خامنه ای داشتند. این ذهنیت مثبت تا آنجایی بود در جلسه ای که فرماندهان و نیر وهای قدیمی سپاه در جبهه ، (در سوم خرداد ۱۳۸۸ قبل از انتخابات ریاست جمهوری) در جماران داشتند و رحیم صفوی هم در ان جلسه حاضر بود، اکثریت جمع با بی اعتنایی به نظر خامنه ای گفته بودند به میر حسین موسوی رای می دهند زیرا با او در جبهه ها بزرگ شده اند.
محسن رضایی ی هصراحت در زمان جنگ طی نامه ای به آیت الله خمینی متذکر شد برداشتن مهندس موسوی از نخست وزیری تاثیر سوء در جبهه ها دارد. همچنین در زمان انتخابات مجلس اکثر اعضاء سپاه ، بسیج و رزمنده ها از جناح چپ و از جمله دولت میر حسین موسوی حمایت کردند.
در جریان جنبش سبز وسرکوب بی رحمانه و خونین معترضین وجهه خامنه ای در جامعه و حتی در پایگاه اجتماعی حکومت سقوط کرد و مشروعیت رو به اضمحلال وی ضربه محکمی خورد.
از دو سال پیش تا کنون رسانه ها و مراکز حکومتی تلاش هدفمند و سازمان یافته و زیادی را برای بازسازی شخصیت فرو ریخته خامنه ای به خرج دادند اما این تلاش ها نه تنها کمکی به بهبود موقعیت وی نکرده بلکه حتی نقاط ضعف ولی امر خود خوانده جهان اسلام را بیشتر آشکار کرده است.
خامنه ای در دوران رهبری خود وبه ویژه در ۷ سال اخیر نظام را از اندک سالاری الیگارشیک به سمت یکه سالاری و حکومت فردی بیشتر سوق داده است. اما وقایع اعتراضی و نافرمانی رهبران نمادین جنبش سبز و مردم در برابر وی اجازه هژمونیک شدن به وی را نداد.
تشدید اختلافات در بلوک قدرت نیز موقعیت فصل الخطابی وی را تضعیف کرده است. رای نیاوردن حداد عادل برای ریاست مجلس نهم در دو بار نشان دهنده کاهش قدرت خامنه ای در مجلس است.
از اینرو تلاش صفوی برای برجسته سازی کاذب خامنه ای را در این راستا باید تحلیل کرد. فرمانده سابق سپاه در دروان اصلاحات نیز با میدان داری فعالیت های ستاد ضد اصلاحات و تبدیل سپاه به بزرگترین نهاد خنثی کننده طرح های اصلاحی سید محمد خاتمی خدمت زیادی به خامنه ای کرد. او علنا تهدید کرد که زبان های منتقدین را با شمشیر خواهد برید.
این حرف بیان عملی دیدگاه رهبری در جلسات مخفی بود که معتقد بود راز بقای حکومت در اجرای استراتژی النصر بالرعب و ترسیدن مردم از حکومت است.
ولی این ادعا های سست صفوی که اثبات بی اساسی آنها کار دشواری نیست نمی تواند خامنه ای را از بحران فزاینده اقتدار رهایی بخشد.
منبع :
۱- http://khabaronline.ir/detail/217916/politics/parties

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.