اظهارات اخیر عبدالله نوری در دیدار با جمعی از دانشجویان بازتاب خبری گسترده ای یافت. برجسته ترین بخش انعکاس یافته او سخنانش در خصوص بحران هسته ای بود. وی با انتقاد از سیاست های هسته ای حکومت بیان داشت : « دراختیار داشتن دانش و فن آوری آن طبق قوانین بین الملل از حقوق بدیهی و قطعی ماست لکن نباید مشکلات زندگی مردم را دست کم بگیریم و بگذاریم از طریق
یک مسئله، اگر چه مهم، تمامی منافع ملی ما در معرض تهدید قرار گیرد.»
و در بخش دیگر گفت : « در ارتباط با موضوع هسته ای و انتخاب مناسب ترین تصمیم ممکن در شرایط کنونی مصلحت کشور ایجاب میکند از کارشناسان علوم سیاسی و روابط بین الملل، اقتصاددانان، سیاسیون و همه صاحب نظران و دلسوزانی که قلبشان برای ایران می تپد نظرخواهی شود. من فکر می کنم با انجام همین نظرخواهی حتی از زندانیان سیاسی یکی از مهمترین گامها برای ایجاد وحدت می تواند برداشته شود ، در قانون اساسی نیز برگزاری رفراندوم به عنوان راه کاری برای موضوعات مهم و سرنوشت ساز پیش بینی شده است، مناسب است که ابتدا کارشناسان مختلف بدون گزینش های سیاسی و جناحی با مردم در خصوص نقاط مثبت و منفی ادامه چالش هسته ای با غرب و امتیازها و محدودیت هایی که ادامه آن در پیش خواهد داشت صحبت کنند و مردم درباره ی چگونگی تصمیم در خصوص مناقشه موجود میان ایران و غرب نظر نهایی را اعلام نمایند»
وی شجاعانه بر روی یکی از معضلات اصلی کشور دست گذاشت که در نتیجه ماجراجویی حکومت و محاسبات غلط آن و در راستای سیاست خصومت محور حکومت در عرصه بین المللی حاصل شده است.
وزیر کشور دولت اصلاحات و زندانی سیاسی سابق به درستی راه حل خروج کشور از وضعیت نا بهنجار کنونی را نشان داده است. بیش از ۶ سال است که منافع ملی و زیر ساخت های اقتصادی و توسعه ای کشور توسط برنامه نا معلوم هسته ای حکومت به گروگان گرفته شده است .
راه حل پیشنهادی نوری تکیه بر مشارکت آحاد مردم در یک همه پرسی دارد. پیش از وی میر حسین موسوی در سال ۱۳۸۸ این پیشنهاد را مطرح کرد.
تحلیل های متفاوت از منشا و چگونگی بحران هسته ای به خودی خود موضوعیت ندارد و دیدگاه های مختلفی از جمله تحلیل عبدالله نوری می تواند در این خصوص فارغ از درستی و نا درستی آنها مطرح باشد مهم یافتن راه حلی است که به بحران هسته ای و تاثیر مخرب آن بر منافع ملی کشور پایان دهد.
مدت ها ست برخی از کارشناسان و کنشگران سیاسی و مدنی ایران بمانند نوری هشدار می دهند که اصرار لجوجانه بر روی غنی سازی اورانیوم با توجه به افزونی تاثیرات منفی آن بر وضعیت اقتصادی ، سیاسی و امنیتی کشور از دیدگاه منافع ملی فاقد ارزش است و می توان با تعطیلی موقت زمینه ر ا برای اعتماد سازی در جامعه جهانی مساعد نمود و سپس از انرژی هسته ای استفاده توام با صرفه اقتصادی در مسیر های غیر نظامی بعمل آورد.
واکنش خشم آلود و سراسیمه روزنامه کیهان به اظهارات شجاعانه عبدالله نوری و متهم کردن وی به همسویی با اسرائیل نشان دهنده عمق و شدت نگرانی حکومت از آشکار شدن نظر واقعی مردم ایران پیرامون بحران هسته ای است.
سال ها است ماشین تبلیغاتی حکومت اذهان جامعه را با حمایت فراگیر و صد در صدی از برنامه هسته ای بمباران می کند که گویی غنی سازی اورانیوم بزرگ ترین حق مسلم ایرانیان است. همچنین با شبیه سازی این مسئله با ملی شدن نفت می کوشد با دمیدن بر تنور احساسات ناسیونالیستی از این مساله بهره برداری خاص خودش را بکند.
هراس رسانه ها و محافل حکومتی از اظهار نظر آزادانه کارشناسان ، رسانه ها و فعالان سیاسی و آماده شدن فضا برای اظهار نظر افکار عمومی تایید کننده بی بنیادی ادعای حکومت است. اساسا مردم ایران در جریان ماهیت برنامه هسته ای نیستند تا بتوانند در خصوص ان موضع گیری کنند. جامعه مدنی ایران ، گروه ها و مطبوعات ایران بمانند کشور های خارجی و آژانس هسته ای تصویر مبهمی از مقاصد هسته ای حکومت دارند. شفاف سازی و فضای آزاد برای بیان نظر کارشناسان و تحلیل گران مستقل در کنار دیدگاه های اصحاب حکومت می تواند شناخت مناسبی برای مردم ایجاد نماید.
اگر ادعای حکومت در برخورداری از پشتیبانی مردم درست باشد علی القاعده نباید از رجوع به همه پرسی هراسی به خود راه دهد . اما خط و نشان کشیدن کیهان نشان از این دارد که این ادعا نیز بمانند دعاوی دیگر نشانی از واقعیت ندارد . بنابراین تهدید نوری و هر کس دیگری که بخواهد در داخل کشور پیرامون برنامه هسته ای حکومت چون و چرا کند و بافتن دروغ و راست برای پرونده سازی حاکی از ترس حکومت از اثبات نا درستی پروپاگندای هسته ای اش است.
بر خلاف ادعای روزنامه کیهان حرف های نوری نسبتی با اسرائیل ندارد و نمی توان با شبیه سازی های مکانیکی و منطق صوری در این خصوص داوری کرد. آنگاه باید نتیجه گرفت که موضعگیری حکومت ایران علیه صدام در دوران زمامداری وی و بخصوص طرح استفاده از بمب های شیمیایی ان کشور بر علیه ایران نیز همسویی با دولت امریکا داشت که وی را به داشتن سلاح های کشتار جمعی متهم می نمود! از این دست مثال ها زیاد می توان مطرح کرد.
اما واقعیت اینست که موضع گیری های روزنامه کیهان و محافل همسو با آن زمینه را برای حقانیت پیدا کردن نگرانی های اسرائیل مساعد می سازد و از اینرو به دولت این کشور میدان می دهد تا بتواند جامعه جهانی را برای سختگیری بر علیه حکومت ایران قانع سازد. در واقع استراتژی بزرگنمایی خطر جمهوری اسلامی هسته ای توسط دولت نتانیاهو نیازمند وجود مواضع ستیزه جویانه امثال حسین شریعتمداری و دیگر یاران ولی فقیه است .
نیرو های افراطی در غرب و اسرائیل که در برخورد با جمهوری اسلامی پروای منافع و موقعیت کشور ایران فارغ از حکومتش را ندارند و نتیجه سیاست های آنان تضعیف موقعیت ایران در منطقه است معمولا از روزنامه کیهان و کلا جریانات افراطی حکومت تغذیه می کنند.
اما راه حل نوری و شهامتش در نقد برنامه هسته ای بر عکس راهی را می گشاید تا سرنوشت برنامه هسته ای از دو قطبی تقابل غرب و جمهوری اسلامی خارج شده وبا افزوده شدن قطب نیرو های معترض به وضع موجود، فضای جدیدی را باز می کند تا با اتکاء به نیروی مردم ایران جلوی ماجراجویی هسته ای گرفته شود .
بدینترتیب در صورت ایجاد حرکتی قدرتمند در به صحنه کشاندن مردم ،اثرات زیان بار تحریم ها متوقف و سایه شوم خطر جنگ از سر کشور محو می گردد. در واقع توقف ماجراجویی هسته ای نیازمند فشار سیاسی است. با توجه به این واقعیت و عمق استراتژیک آن برای پایان دادن به بحران هسته ای می توان دلیل بر آشفته شدن مراکز حکومتی را دریافت.
موثر ترین راهکار نیرو های سیاسی دلسوز کشور ،متخصصین ، فعالان مدنی و سیاسی مستقل و اپوزیسیون در برخورد با برنامه هسته ای ارجاع آن به داوری ملت است.
نتیجه داوری افکار عمومی به شرط اینکه پیش نیاز های آن و بخصوص دو شرط آزادی و سلامت رعایت شود ، متحد شدن جامعه ایران در این خصوص است. قطعا برونداد این تصمیم گیری بازیگران جهانی و منطقه ای و حکومت ایران را متاثر می نماید و اگر برخورد منفی آنان را مهار نکند دست کم دامنه آسیب های آنان به منافع کشور و ملت را محدود خواهد ساخت.
به چالش طلبیدن عظمت طلبی اتمی حکومت حتی اگر به برگزاری رفراندوم نیز منتهی نشود باز تاثیری مثبت در ایجاد بازدارندگی در برابر حکومت خواهد داشت و همین امر قادر است جلوی نا امیدی جامعه جهانی در حل دیپلماتیک و مسالمت آمیز رویارویی هسته ای را بگیرد.
از اینرو حمایت نیرو های تحول خواه بخصوص در داخل کشور از موضع گیری عبدالله نوری و یا اتخاذ مواضع مشابه اهمیت زیادی در بن بست شکنی از بحران هسته ای دارد.
واکنش به موقع افکار عمومی گامی ضروری است تا مناقشه به نقطه غیر قابل بازگشت و گسترش آن به یک فاجعه ملی نرسد.
پیش نیاز های این رفراندوم از جمله وجود آزادی بیان ، آزادی رسانه و آزادی اجتماعات در مقطع کنونی کشور می تواند مفید واقع شود تا فضای پلیسی بشکند و زمینه برای تغییر رکود اجتماعی مساعد گردد.
سوابق گذشته جامعه نشان می دهد موضعگیری ها بر سر مسائل اصلی و حساس سازی افکار عمومی این ظرفیت را دارد تا یاس و نا امیدی را به تدریج از بین برده و نشاط سیاسی ایجاد کند. البته اگر این موضع گیری ها اصولی و واقع بینانه و مبتنی بر طرح و برنامه باشد و رفتار های مقطعی ، هیجان مدارانه ،متوهمانه ، نسنجیده و غیر مسئولانه را بازتاب ندهد.