آیت الله بهشتی و تحکیم استبداد دینی ( قسمت ۲۱)

یکی دیگر از موارد مهم عملکرد سیاسی دکتر بهشتی بعد از انقلاب مواضع او در قبال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان است. نوع مواضع وی و حمایت صریحش و استفاده از این حرکت برای متهم کردن دیدگاه های مخالف به وابستگی به آمریکا نوعی از اقتدار گرایی را بازتاب می دهد. در نتیجه این مواضع را نیز می توان ادله ای دیگر در برقراری پیوند بین نظرات وی و استبداد دینی بشمار آورد.
در مورد اطلاع قبلی آیت الله بهشتی از حمله به سفارت آمریکا و مشارکت در سازماندهی آن مشخص نیست. نشانه های بیشتری وجود دارد که وی در جریان نبوده است. اما در عین حال مواردی نیز وجود دارد که خلاف این وضعیت را نشان می دهد.


بهشتی در راهپیمایی روز ۴ آبان ۱۳۵۸ که با هدف وحدت امت و امام از سوی حزب جمهوری اسلامی برگزار شد. طی سخنرانی به امریکا به دلیل پناه دادن به شاه هشدار داد. وی در آن سخنرانی اظهار داشت:


« … هم اکنون ما مراحل سهمگین و حساس را پشت سر گذاشتیم. تا جاییکه فکر می کنم لا اقل مراحل چند سال اخیر در خاطره همه شما مانده باشد. در طول قیام ملت ما چه رنج ها، شکنجه ها ، تنگناها و اعتصاب هایی را پشت سر گذاشت. و در برابر سختی ها ایستادگی کرد تا در بهمن ماه دشمن اصلی را از ایران بیرون کرد. . در این چند روز آمریکا دشمن سر سخت ما ، او را در آغوش خود جا داده و نمی دانم واقعا مریض شده و یا خود را به تمارض زده است. انشاء الله که بیماریست که دیگر در برابرش مقاومتی نخواهد داشت. البته اگر می شد او را زنده به ایران بیاوریم بهتر بود. …
دولت آمریکا بایستی وضع خود را در برابر ملت و دولت ایران هر چه زود تر روشن کند مبادا این دولت جهانخوار تصور کند که ملت ما بخاطر مسائل اقتصادی در برابر این اهانت بزرگ به آرمان های ملت ما سکوت می کند.
سپس بهشتی با اشاره به نامه سرگشاده ای که انجمن های اسلامی دانشگاه ها خطاب به شورای انقلاب تحت عنوان ” آقایان چرا با ما حرف نمی زنید ؟ چرا سکوت کرده اید؟ ” اشاره کرده و اظهار داشت: ” من می خواهم امروز در این مرکز علم و مبارزه و ایمان و تقوی به دانشجویان عزیز بگویم : باور کنید مسئولیت های سنگین انقلاب برای ما فرصت نشستن با شما باقی نگذاشته . برادران و خواهران ما آماده هستیم تا جلسات هفتگی با شما داشته باشیم و به شما پاسخ روشنگر بدهیم.» (۱۴۴)
در این سخنان وی به نامه دانشجویان به شورای انقلاب اشاره می کند که ممکن است کدی باشد مبنی بر ارتباط او با دانشجویانی که بعد ها پیرو خط امام نامیده شدند. البته به قطعیت این ادعا را نمی توان پذیرفت و شاید ارتباطی بین این نامه وعمل گروگانگیری وجود نداشت.
در فردای سخنرانی مزبور ، بهشتی با دو دیپلمات آمریکائی به نام هنری برشت و بوریس لینگتن دیدار داشته است. فضای حاکم بر این دیدار دوستانه و تفاهم آمیز بوده و کاملا با موضعگیری علنی وی در خصوص امریکا تفاوت دارد. البته لحن صحبت های وی در عین حال محکم و منطقی است و موردی دال بر وابستگی و رابطه خاص در آن مشاهده نمی شود. متن کامل گزارش نمایدگان سفارت آمریکا برای روشن شدن ماجرا بشرح زیر ارائه می گردد :
« محرمانه ۲۹ اکتبر ۱۹۷۹ ـ ۷ آبان ۱۳۵۸
از: سفارت آمریکا، تهران ـ ۱۱۳۹۰
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی ـ دارای حق تقدم
۲ـ خلاصه: هنری پرشت و من، ۲۷ اکتبر با دکتر محمد بهشتی، نایب‌رئیس مجلس خبرگان و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، یک گروه سیاسی که با [امام] خمینی[ره] پیوستگی نزدیکی دارد، ملاقات کردیم. بهشتی به ما یادآوری نمود که احساسات عمومی شدیدی در مورد هرگونه پشتیبانی از شاه سابق وجود دارد. او از مشکلات در حمل قطعات یدکی نظامی و قراردادهای تجاری جویا شد و به شایعات گسترده در مورد دخالت “سیا ” در کردستان اشاره کرد. اظهار حمایت دولت آمریکا از انقلاب کفایت نمی‌کند. به جای حرف عمل لازم است. او گفت که انقلاب پشتوانه لازم را در اکثریت مردم ایران دارد و اگر لازم باشد می‌تواند طبقه متوسط و اقلیت متخصصین را نادیده بگیرد. بهشتی اعتماد به نفس فوق‌العاده‌ای از خود بروز می‌دهد، خصومت ظاهری نشان نمی‌دهد، ولی در امر بهبود روابط آمریکا و ایران، او بار اصلی را به دوش آمریکا می‌گذارد. پایان خلاصه.

۳ـ بهشتی ما را در اتاق انتظار ساختمان سنا پذیرفت. او تنها بود، رفتار او دوستانه و آرام به نظر می‌رسید ولی از حجم زیاد کار، شکایت داشت.
۴ـ ما سلام‌ها و آرزوهای دولت و ملت آمریکا را ابلاغ نمودیم و بر نظر خویش که پیشرفت دولت موقت در ساختن نهادهای جدید دولتی که در خدمت منافع آمریکا و همچنین ایران باشد، تأکید کردیم. پرشت که دیدگاه واشنگتن را ابراز می‌داشت، گفت که مشکل دوجانبه‌ای برای هر دو کشور وجود دارد که عبارت است از درک ناکافی و تا حدی نادرست از انقلاب در میان مردم آمریکا و ایران. او گفت که از دیدگاه‌های بهشتی در زمینه اینکه روابطمان را چگونه می‌بیند و چه اقداماتی می‌توان در جهت بهبود آن انجام داد، استقبال می‌‌کند.
۵ـ بهشتی در پاسخ اول بر لزوم اینکه آمریکا حسن‌نیت خود را همراه حرف در عمل نیز نشان دهد تأکید نمود. اظهار حسن‌نیت تنها کفایت نمی‌‌کند. او سه زمینه اصلی مشکلات را برشمرد. اول مسئله شاه بود. او پنجاه سال تباهی را بر ملت ایران تحمیل نموده و هم‌‌اکنون احساسات عمومی علیه او خیلی شدید می‌باشد. لذا ایران نمی‌تواند تحمل کند که آمریکا و یا هر کشور دیگری از او حمایت کند. (نظرات بهشتی، در این مورد مانند بقیه موارد گفت‌وگو صریح، کنترل‌شده و عاری از احساسات بودند.)
ـ انتقاد دوم او در زمینه قراردادهای تجاری بود. نظر او بر این دلالت داشت که با توجه به انقلاب، برخورد با مسائل تجاری نباید فقط در جنبه‌های عادی تجاری محدود شود، بلکه دیدگاه سیاسی نیز باید در نظر گرفته شود. او شنیده بود که مقدار زیادی از وجوه ایران در آمریکا توسط دادگاه‌ها مسدود شده‌اند. ضرورت دارد که دولت آمریکا با کمک برای حل این مشکلات حمایت خود را از ایران نشان دهد.
۷ـ نگرانی سوم او در زمینه قطعات یدکی نظامی و تجاری بود. واضح بود که او اطلاعات کمی در مورد جزئیات این قضیه دارد، ولی می‌دانست که قطعات یدکی به مقدار و سرعت لازم توسط آمریکا فراهم نمی‌شود.
۸ـ من گفتم در مورد شاه، پاسخ خواهم گفت و از پرشت خواستم تا نظرات واشنگتن را در زمینه‌های دیگر بیان دارد. من بر آنچه که به هنگام طرح مسئله سفر شاه به آمریکا به منظور انجام معالجات پزشکی برای نخست‌وزیر و یزدی گفته بودم به عنوان موضع خودمان در قبال شاه تأکید کردم. ما شاه را به عنوان یک مقام مسوول در ایران به رسمیت نمی‌شناسیم و از دولت موقت به رهبری بازرگان حمایت می‌کنیم. ما اهمیت زیادی برای تمامیت و استقلال ایران قائل هستیم و به شاه تأکید کرده‌ایم که به هنگام اقامت در آمریکا هیچ‌گونه فعالیت سیاسی نباید داشته باشد.
۹ـ بهشتی اعتراضی به این مسئله نکرد، ولی بعد پرسید که پاسخ من در برابر شایعات مربوط به فعالیت سیا در کردستان و مناطق دیگر ایران چیست. من گفتم که این شایعات مطلقا بی‌اساس می‌باشند. نه سیا و نه هیچ نهادی از دولت آمریکا به هیچ شکلی در هیچیک از فعالیت‌هایی که به تمامیت ایران لطمه بزند، شرکت نداشته‌اند. من بر اساس اطلاع کامل از فعالیت‌های دولت آمریکا در ایران چنین تضمینی به او دادم، در هر حال ایجاد آشوب در کردستان از هر طریقی که باشد کاملاً برخلاف منافع ملی خودمان خواهد بود.
۱۰ـ پرشت گفت که متوجه مشکلات متعدد در زمینه تجارت هستیم ولی این مسائل به هر دو طرف قضیه مربوط می‌شوند. دولت آمریکا فعالانه در جهت حل مشکلات تلاش می‌کند و در واقع در چند مورد مطالبی در جهت حمایت از ایران به دادگاه‌ها داده است. ایران در خیلی از این موارد دادگاه موفق گشته است. ما می‌خواستیم دولت موقت بداند که دولت آمریکا هر کاری بتواند انجام خواهد داد تا این مشکلات در جهت استحکام بیشتر روابط اقتصادی، تجاری با ایران حل شود. ولی دولت موقت باید توجه داشته باشد که دولت آمریکا هم جوانب سیاسی را باید در نظر داشته باشد و محدودیت‌هایی وجود دارد، هم قانونی و هم محدودیت‌های دیگر که بر نقشی که ما می‌توانیم ایفا کنیم اثر می‌گذارد.
۱۱ـ در مورد قطعات نظامی، پرشت اقداماتی را که ما برای تضمین حل مسئله سپرده‌های ارزی اتخاذ نموده بودیم را برشمرد و گفت که این تضمین از ژوئیه به مورد اجرا گذاشته شده و از آن وقت هیچ مانعی از سوی دولت آمریکا بر ارسال قطعات ایجاد نشده است. موارد مجردی وجود دارد که مشکلاتی در آن بروز خواهد کرد، ولی دولت آمریکا در منافع خود می‌داند که ارسال قطعات را تسهیل نماید تا روند تأمین قطعات نظامی برای ایران استمرار داشته باشد. ما همچنین می‌خواستیم در زمینه قطعات یدکی و تجهیزات شرکت‌های تجاری نیز کمک کنیم. برای کمک در این امر اطلاعات مشخصی لازم است.
۱۲ـ بهشتی مدتی را صرف توضیح و تأکید بر حمایت توده‌ای مردم از انقلاب ایران نمود. این حمایت هنوز کاملاً مشهود و یا از لحاظ تشکیلاتی و حزبی سازماندهی نشده است، ولی حمایت عظیمی بوده و این توده شرکت‌کننده انقلاب برای اثبات حقانیت و حمایت از اهداف انقلاب در ایران کافی است. رهبری انقلاب بر چنین حمایت عظیمی اتکا دارد و این حمایت از انقلاب قدرت و پیروزی انقلاب را علی‌رغم گزارش‌ها و شایعات در مورد توطئه‌های وسیع از جمله امکان توطئه‌هایی از جانب نظامیان، تضمین می‌کند. اقدام برای کودتا بسیار محتمل است، او گفت که اگر چنین امری پیش آید آمریکا مسوول شناخته خواهد شد، چون آمریکا دارای نقش گسترده‌ای در رابطه با ارتش ایران بوده است. بهشتی در رابطه با این موضوع به گونه‌ای صحبت نکرد که نشان دهد تصور می‌کند تلاش برای انجام یک کودتا موفق خواهد بود بلکه می‌گفت چنین اقدامی به هیچ‌وجه موفق نخواهد شد و هرگونه اقدام مشابه، مشکلات جدی برای آمریکا در ایران ایجاد خواهد کرد. رهبری انقلاب تصمیم گرفته است که با آمریکا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد کند ولی آنها عمیقاً ظنین باقی می‌ماندند.
۱۳ـ در پاسخ، من نکاتی را که قبلاً توسط پرشت مطرح شده بود مبنی بر ضعف در شناخت ابعاد انقلاب در آمریکا را پیش کشیدم ولی گفتم یک جنبه انقلاب برای افکار عمومی آمریکا کاملاً روشن است و آن وسعت حمایت مردمی از انقلاب است. با توجه به روابط ما با نظامیان در ایران من از فرصت استفاده نمودم تا بهشتی را از ترکیب و اندازه واحدهای مستشاری مطلع سازم. گروه مشورتی مستشاری نظامی که از تعداد زیادی افراد متشکل شده بود در حال حاضر به گروه شش نفری کوچکی تبدیل شده که تنها هدف آن حفظ ارتباط با طرفین ایرانی برای تسهیل دریافت تجهیزات نظامی آمریکا توسط دولت موقت ایران می‌باشد.
۱۴ـ پرشت گفت که در واشنگتن ایرانیانی با دفتر او تماس می‌گیرند که از طبقات متوسط و متخصصین ایران بوده و با شاه نیز مخالفت می‌کردند، ولی اکنون از ایران فرار کرده‌اند چون احساس می‌‌کنند برای آنها در جو سیاسی جدید جایی وجود ندارد. او از بهشتی خواست تا موضع رهبری انقلاب را در برابر این افراد و ایرانیانی که به طور فزاینده نسبت به پیشرفت انقلاب سرخورده و ناامید شده‌‌اند، روشن کند.
۱۵ـ بهشتی در پاسخ قبول کرد که انقلاب اشتباهاتی مرتکب شده است؛ اما گفت در یک انقلاب با وسعت و سرعتی که در ایران داشت، بروز اشتباهات اجتناب‌ناپذیر است. رهبری متوجه است که نمی‌تواند به دور ایران حصاری بکشد و آن را از تأثیرات خارجی و منافع تجارتی و تخصصی که به آنها احتیاج دارد، منزوی سازد. رهبری انقلاب خواهان مرزهای باز با دنیای خارج می‌باشد نه مرزهای بسته. در مورد یک میلیون اقلیتی که او مشخص نمود از انقلاب حمایت کامل نمی‌‌کنند هم همین موضع اتخاذ می‌شود. ولی به این اقلیت اجازه داده نخواهد شد که نظرات خود را به اکثریت ۳۵میلیون ایرانی که از انقلاب و اهداف آن حمایت می‌‌کنند، دیکته کنند. اگر لازم باشد این توده‌های میلیونی جمعیت ایران راه خود را به تنهایی طی خواهند نمود و در مدت ۲۰ سال می‌‌توانند آنچه را که با رفتن این طبقه از دست داده‌اند و منافعی که این یک میلیون اقلیت برای کشور داشته جبران کنند. در پاسخ این سوال که آیا بهتر نیست سعی کنند حمایت این اقلیت را جلب نمایند، بهشتی تأکید کرد که هدف رهبری هم همین بوده و در جهت آن کوشش می‌‌کند ولی به هیچ‌ صورتی اکثریت به این اقلیت کوچک اجازه نخواهند داد تا اهداف انقلاب اسلامی که ملت ایران خواهان آن هستند را تباه سازند. همان‌طور که قبلاً گفته بود این اهداف شامل جامعه‌ای می‌شود که آزاد، مترقی و پیرو اصول اسلامی باشد.
۱۶ـ نظریه: بهشتی شخصیت مؤثر و گیرایی می‌باشد. مطمئناً در ظاهر و اگر بتوان بر اساس این گفت‌وگو قضاوت کرد، از لحاظ فکری و عقلی هم مؤثر و گیرا است. او با اعتماد به نفس فوق‌العاده و به طور آرام و شمرده و انگلیسی خوب، صحبت می‌کند. رفتار او در تمام مدت آرام و غیراحساسی بود. به نظر می‌رسید که او سعی داشت به ما بفهماند که بهبود روابط بیشتر به نفع آمریکا بوده تا به نفع ایران. ایران انقلابی از حمایت و تفاهم آمریکا استقبال خواهد نمود ولی به هیچ‌وجه به آمریکا وابسته نخواهد بود.
بروس لینگن(کاردار).» (۱۴۵)
بر اساس محتوی مذاکرات معلوم می شود بهشتی یا ظاهرا و یا دستک تا یک هفته قبل از تسخیر سفارت آمریکا قائل به گروگانگیری و تیر ه شدن روابط با امریکا نبوده است. همچنین برخورد وی ملایم بوده است. در حالی که دانشجویان پیرو خط امام و نیرو های موسوم به حزب الله اگر همین نوع صحبت از سوی افراد غیر خودی بیان می شد را به منزله سازشکاری و وابستگی به امریکا به حساب می آوردند.

منابع :
۱۴۴-روزنامه کیهان مورخ ۵/۰۸/۱۳۵۸ ص ۳
۱۴۵- http://revolution.shirazu.ac.ir/?p=4929

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.