پسامد های حکم خامنه ای

دستور رهبری برای متوقف ساختن سئوال از رئیس جمهوری ضمن اینکه به پرسشگری جناح منتقد دولت مجلس مهر خاتمت زد ،توازن قوا در داخل بلوک قدرت را نیز تغییر داد . همچنین این رویداد آخرین وضعیت و اولویت های حاکمیت را نیز در مقطع کنونی تا حدی روشن ساخت.


سید علی خامنه ای بار دیگر به نفع محمود احمدی نژاد به میدان آمد و جلوی حساب کشی از وی توسط نمایندگان را گرفت . در نگاه اول با توجه به شکاف به وجود آمده پس از دور کاری و یا قهر اعلام نشده ۱۱روزه احمدی نژاد این دخالت عجیب و متناقض نما به نظر می رسد. اما در واقع این رویداد به معنای ترمیم اختلافات بین خامنه ای و جریان تند روی حاکمیت با احمدی نژاد نیست بلکه هدف مهار و جلوگیری از پیشروی جریان میانه رو و سنتی اصول گرایان است. در اصل خامنه ای در این ماجرا در مقابل علی لاریجانی ایستاد. دخالت وی نقطه پایان حرکت ناکام جبهه پایداری و فراکسیون اصول گرایان مجلس به رهبری غلامعلی حداد عادل بود که مصوبه مجلس در فراخواندن احمدی نژاد به مجلس را خلاف مصلحت کشور و نظر رهبری اعلام کرده بودند.
رهبری با دخالتش اجازه نداد موازنه قوای موجود به نفع علی لاریجانی و متحدین سیاسی اش به هم بخورد. در واقع این رویداد برگ تایید دیگری بود که جهت گیری اصلی رهبری همسو با بخش نظامی و امنیتی اصول گرایان است. در عین حال نقش آفرینی جناح رقیب اصول گرایان را نیز در داخل نظام سیاسی به رسمیت می شناسد. وی همچنین احمدی نژاد را نیز وامدار خود ساخت.
خامنه ای روال مرسوم حکم حکومتی را نیز رعایت نکرد. فرمان او که با پذیرش سریع نمایندگان سئوال کننده و هیات رئیسه همراه شد در جمع بسیجیان فعال در طرح شجره طیبه «صالحین» ایراد شد. فرمان وی به صورت غیر مستقیم در جمع بسیجیان صادر گشت . این مساله پیام آشکار داشت تا پیوند بین رهبری و نیرو های بسیج و سپاهی را نشان بدهد. بسیج های دانشجویی نیز قبلا طی نامه ای به هایت رئیسه مجلس خواستار متوقف شدن سئوال از رئیس جمهور شده بودند.
خامنه ای در سخنانش از نمایندگان مجلس تجلیل کرد و اقدام آنها را احساس مسئولیت در قبال مسائل کشور و عمل به وظیفه نظارتی خواند ولی در عین حال از کلمات قوی تر که دارای بار ارزشی بیشتری بودند چون اعتماد به نفس و شجاعت و صحت و صداقت از اقدامات خود برای قوه مجریه استفاده کرد.
بنابراین مخالفت خامنه ای ، نیرو های سپاه و بخش تندروی اصول گرایان با سئوال از احمدی نژاد به معنای دفاع آنها از کلیت عملکرد احمدی نژاد نیست. اما اشتراکات بین آنها در مقایسه با بخش سنتی و میانه روی اصول گرایان بیشتر است و آنها بخصوص از عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد دفاع می کنند. ضمن اینکه با جریان احمدی نژاد و بخصوص حلقه یاران وی مرزبندی جدی دارند.
از سوی دیگر خامنه ای مدیریت تنش ها در داخل حکومت و فروکش کردن اختلافات را اولویت حاکمیت در مقطع کنونی و بخصوص در مواجهه با تهدیدات خارجی می انگارد. وی تمایل ندارد رقابت های انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به سمت شعله رو تر شدن آتش منازعات و خلق فرصت برای تحرک ناراضیان از وضع موجود گردد. نگرانی از رفتار غیر متعارف احمدی نژاد نیز دخالت او برای جلوگیری از گسترش رویارویی ها را ضروری ساخت.
در سخنان خامنه ای تاکید زیادی بر اهمیت وحدت مسئولین شد. وی از نامه های مسئولین سه قوه در پاسخ به دعوت خود به وحدت و همدلی تشکر کرد و اظهار داشت در مقطع فعلی وحدت ملت و دولت و مسئولین ضمن رعایت اختلاف نظر ها در اقتدار و پیشرفت کشور و حفظ جایگاه جمهوری اسلامی اهمیت کلیدی دارد.
نمایندگان سئوال کننده نیز بلافاصله بدون کوچکترین تعللی به تقاضای وی پاسخ مثبت دادند و عقب نشینی خود را در قالب ولایت پذیری و اعتقاد به اصل ولایت فقیه توجیه کردند. در واقع در نگاه فراکسیون رهروان ولایت مجلس و افرادی چون علی مطهری تبعیت عملی از مواضع خامنه ای یک اعتقاد است. آنها در مقابل وی نا فرمانی پیشه نمی کنند. اما در عین حال نظرات خود را که با رهبری زاویه دارد و انطباق کامل ندارد به نوعی جلو می برند. قدرت این جریان در مجلس بیشتر از طرفداران تبعیت صد در صد از خامنه ای است و توانستند علی رغم مخالفت های آتشین و اتهامات سنگین فراکسیون اصول گرایان در ضدیت تصمیم آنان با نظر رهبری ، سئوال از احمدی نژاد در صحن مجلس را تصویب کنند. توانایی نیرو های مخالف در مجلس و فضای سیاسی آنقدر نبود که بتواند جلوی آنها را بگیرد و سرانجام خود رهبری مجبور به دخالت شد.
می توان انتظار داشت برای مدت کوتاهی در فعالیت های انتقادی اصول گرایان معترض به دولت وقفه ای ایجاد شود ،اما مجددا رقابت ها در ائتلاف اصول گرایان شروع خواهد گشت. علی لاریجانی ، تشکیلات موتلفه اسلامی و جامعتین تلاش برای کنار زدن دولت احمدی نژاد و به دست گرفتن بخش اصلی قدرت را کنار نخواهند گذاشت. اگر چه در ماجرای اخیر ضربه ای خوردند. اما در عین حال نشان دادند نه تنها تلاش برای به حاشیه راندن آنها توسط گفتمان موسوم به سوم تیر به جایی نرسیده است بلکه در شرایط متعارف جریانی قوی در داخل حاکمیت هستند . کنترل دو قوه را در دست دارند.
در عین حال این اتفاق برای خامنه ای نیز بدون مشکل نبود. چون معلوم شد نیروی قابل ملاحظه ای در داخل حاکمیت وجود دارد که تحت تاثیر بحث های پشت پرده و اشارات غیر مستقیم وی و حامیانش قرار نمی گیرد و او مجبور است علنی به صحنه بیاید و نظراتش را تحمیل کند. بنابراین رویکرد اکثریت مجلس اعمال رهبری از طریق دخالت های پشت پرده ، اشارات تلویحی و صدور کد های هدایت کننده را دشوار ساخته است.
اما حکم خامنه ای تاثیراتی فراتر و درازمدت تری نیز دارد. نخست سخنرانی وی در جمع بسیجیان نشان داد پیام و مواضع گروه هایی مثل بسیج و جبهه پایداری در انعکاس نظرات رهبری را باید جدی گرفت. بعد از این فراکسیون اصول گرایان در مجلس خود را در جایگاه بیان کننده نظرات اصلی رهبری محق تر می داند.
همچنین این دخالت می تواند به معنای سخت تر شدن کار بخش های سنتی ،قدیمی و میانه روی اصول گرایان برای دستیابی به مسند ریاست جمهوری باشد . چه بسا صف بندی حاکم بر ماجرای فوق ، آرایش نهایی در انتخابات ریاست جمهوری را نیز شکل دهد .
یعنی خامنه ای ، جریان احمدی نژاد ، جبهه پایداری ، بخش سیاسی سپاه ، گروه های فشار و بسیج در مقابل ائتلاف تشکل های پیرو امام و رهبری ، موتلفه ، جامعه روحانیت مبارز ، گروه علی لاریجانی و قالیباف قرار بگیرند. البته این فقط احتمالی بیش نیست و ممکن است آرایش نیرو ها بگونه ای دیگر شکل بگیرد.
نظر منفی خامنه ای این ظرفیت را نیز دارد ک ه بهطور کلی پرونده سئوال از رئیس جمهور توسط نمایندگان مجلس را منتفی سازد و یا این امر را محدود به کسب اجازه و موافقت قبلی رهبری نماید.
همچنین سخنان رهبری نشان داد از دید او وحدت و یکپارچگی حاکمیت اولویت بیشتری یافته است. این امر می تواند پیامدی چون کاهش آستانه تحمل نظام برای بروز علنی اختلافات بین جناح ها و همچنین محدود تر کردن آزادی ها در جامعه باشد. در واقع او می کوشد تا چهره ای متحد و هماهنگ از نظام سیاسی در مواجهه با غرب نشان دهد. کوششی که تا کنون چندان موفق نبوده است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.