۱٫ به نظر شما، فواید یادآوری و پرداختن به ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو، برای دانشجویان کنونی چیست؟
۱۶ آذر در وهله نخست جنبه آئینی برای دانشجویان دارد. در اصل شناسنامه هویتی جنبش دانشجویی است. بزرگداشت آن به منزله روحی نو دمیدن بر کالبد جنبش دانشجویی و تاکید بر استمرار حیات آن است. در این روز تجدید میثاق با آرمان های دانشجویی می شود و از این رو نسل های مختلف دانشجویی به هم پیوند می خورند و نیرو و پتانسیل لازم برای کنش دانشجویی خلق می گردد.
شاید بتوان گفت ۱۶ آذر حکم شعائر را برای جنبش دانشجویی دارد. توجه به آن و برگزاری اعمال خاص تجلیل از این روز دوران ساز ، موجودیت جنبش را فرهمند ساخته و همچنین جریان های گوناگون دانشجویی را وحدت می بخشد. کار ویژه اصلی ۱۶ آذر وجه نمادی آن است. هر جنبشی برای بقاء نیازمند نماد سازی است.
بر بستر این نماد می توان هر سال عملکرد جنبش دانشجویی را به داوری نشست و در تطبیق با آرمان ها ،مسیر و راهبرد های فعالیت را تدوین نمود. ۱۶ آذر فرصتی است برای فراخواندن جنبش دانشجویی به خویشتن خویش و توشه بر گرفتن برای روز های آینده.
۲٫ برنامه های شما به عنوان یک فعال دانشجویی سابق، در ۱۶ آذر چه بود؟ چه اهدافی را دنبال می کردید؟
در دوره ای که من فعالیتم را شروع کرده. احیای ۱۶ آذر مهم بود. چون در سال های نخست دهه هفتاد ، یاد کردن از ۱۶ آذر خط قرمز بود. در آن سال فعالین وقت جنبش با شجاعت و درایت برای نخستین بار پس از انقلاب فرهنگی پرچم بزرگداشت روز دانشجو را بر افراشتند. فعالیت پیگیر در این حوزه باعث شد تا ۱۶ آذر به جای ۱۳ آبان به عنوان روز دانشجو تثبیت شود و حکومت نیز پس از نا امید شدن از مقاومت، در صدد استحاله و از آن خود کردن این روز بر بیاید. در سال های بعد بیشتر روی وجه نمادی و بزرگداشت آئینی تاکید شد. البته در نهایت ۱۶ آذر فرصتی بود برای بررسی موقعیت جنبش دانشجویی و وضعیت اکنون و آینده آن .
۳٫ به نظر شما، در حال حاضر دانشجویان برای روز ۱۶ آذر باید به چه نکاتی دقت کنند و به دنبال چه باشند؟
به نظر من در شرایط دشوار کنونی و با عنایت به چالش های سختی که جنبش دانشجویی با آنها مواجه است شاید مناسبترین کار تلاش برای برگزاری مراسم بزرگداشت است تا در وهله نخست نشان داده شود که جنبش دانشجویی اگر چه خسته از ضربات مهلک سرکوب حکومتی است ، اما استوار و زنده ایستاده است. در این راستا تلاش برای جلوگیری از مصادره کردن۱۶ آذر توسط جریان های حکومتی و باز خوانی اهداف و رسالت حرکت دانشجویان در آن مقطع که منجر به جان باختن سه آذر اهورایی و سرخ شدن سنگ فرش دانشگاه شد ، با توجه به شرایط کنونی دانشگاه ها و جامعه اهمیت دارد. البته فعالیت ها باید متناسب با ظرفیت های جنبش در مقطع کنونی باشد. از اینرو چه بسا انتظارات حداقلی را مبنا قرار دادن به مصلحت جنبش دانشجویی باشد.
درباره Afshari
در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم.
در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.