رمز گشایی از سخنان هسته ای خامنه ای

سخنان سید علی خامنه ای در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در تاریخ ۱۸ اسفند جنبه های دیگری از سیاست های هسته ای حکومت را روشن ساخت. وی اعلام کرد تصویر سازی مثبت مذاکره کنندگان هسته ای از نشست آلماتی در خصوص برخورد واقع بینانه غرب ،امتیاز نیست بلکه اعتراف کوچکی به بخشی از حق ملت ایران است. خامنه ای ارزش همین چیزی را که اعتراف کوچک خواند به نشست بعدی موکول کرد تا صداقت و پایبندی غربی ها مشخص گردد. بخش زیادی از سخنان وی به توجیه دامنه دار بودن تنش هسته ای اختصاص یافت.

khamenei1391
وی هدف اصلی غرب را نه برنامه هسته ای بلکه رو در رو قرار دادن ملت و حکومت بشمار آورد. لذا بر این مبنا وی مقاومت و تحمل سختی ها را تجویز کرد و از نمایندگان خبرگان خواست تا در کوره امید بدمند و مردم را قانع سازند که با استقامت و پایداری در برابر مشکلات ،آینده خوبی را تجربه خواهند کرد. وی با تکرار ادعا های قبلی مدعی شد که غربی ها هیچگاه در مذاکرات صادق نبودند و می خواستند به افکار عمومی و دوستان ایران القا کنند جمهوری اسلامی ایران منطقی نیست. اما با دستور وی حکومت میانجیگری ترکیه و برزیل را پذیرفت و به زعم وی نشان داد که آمریکائی ها منطقی نیستند.
در مجموع می توان از سخنان وی در زمینه بحران هسته ای نتیجه گیری های زیر را استخراج نمود:
• ارتقاء سطح مذاکرات
خامنه ای به نوعی مستقیما وارد پروسه مذاکرات هسته ای شده است و روند مذاکرات با دخالت هدایت مستقیم وی صورت می گیرد.
• بهره برداری تاکتیکی از مذاکرات
خامنه ای در این سخنان صریح تر از گذشته برخورد تاکتیکی و به اصطلاح مذاکره برای مذاکره حکومت را آشکار ساخت. هدف از مذاکره حل مشکلات و دستیابی به توافق نیست بلکه خلع سلاح غرب و خرید زمان برای پیش بردن برنامه هسته ای و قرار دادن طرف روبرو در مقابل عمل انجام شده است. در این خصوص شباهت های درخوری با استراتژی مذاکراتی کره شمالی پیش از دستیابی به بمب اتمی مشاهده می شود. در اصل حکومت نمی خواهد در افکار عمومی و نیرو های متحد در جهان و منطقه به گونه ای معرفی گردد که اهل مذاکره نیست و به شکل صریح و علنی خط تقابل را دنبال می کند. بلکه در عوض با طراحی عملیات روانی می خواهد با حضور در مذاکرات و در عین حال اتخاذ رویکرد غیر سازنده و ایجاد اختلال غرب را در مظان اتهام نشاند که اهل مذاکره نیست. مزیت این رویکرد همراهی بخشی از نیروهای سیاسی در جهان و ایران است که یا با غرب ضدیت دارند و یا نسبت به سیاست های آن منتقد هستند.
• فرصت تلقی کردن تحریم ها
خامنه ای معتقد است تحریم ها چالشی برای نظام ایجاد نکرده و نمی کند. به باور وی این موضوع باعث افزایش تلاش های متخصصین داخلی و افزایش توانمندی های فنی و اقتصادی کشور شده است. مقاومت در برابر خواسته های شورای امنیت سازمان ملل و گروه ۱+۵ منجر به ارتقاء توان ایران در غنی سازی اورانیوم از ۳ درصد به بیست درصد شده است. او نسبت به تبعات منفی تحریم ها در تولید و زیر ساخت های اقتصادی کشور بی اعتنا است و ارزش افزایش ظرفیت های هسته ای در کشور را بیشتر از بحران های بانکی ، بیمه ای ، خدماتی ، رفاهی ، سرمایه گذاری در کشور می داند.
• تلقی مثبت به گذشت زمان
خامنه ای می پندارد گذشت زمان به نفع حکومت و به ضرر غرب است. به باور وی مشکلات اقتصادی غرب سنگین تر از جمهوری اسلامی است و راه مفری نیز از آنها ندارد و این بحران سیر افزایشی داشته و غرب را در آینده ای نه چندان دور زمینگیر می نماید. اما حکومت می تواند بر مشکلات اقتصادی فائق آید لذا در چشم انداز آینده دستکم امکان دریافت امتیاز های بیشتر وجود دارد و یا می توان مصالحه هسته ای را با بهای بیشتر فروخت. همچنین در بهترین سناریو ایران می تواند خواستش را بر غرب تحمیل کند و در تضاد با آمریکا خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای تثبیت نماید.

• استراتژی بقاء و تضمین امنیتی
خامنه ای بار دیگر در امتداد مواضع گذشته اعلام نمود طرح نگرانی از فعالیت های هسته ای ایران بهانه است و غرب هدف از پا انداختن حکومت ایران و تسلیم آن را دنبال می نماید. از این رو از ابتدای بحران هسته ای دریافت تضمین امنیتی یکی از خواسته های اصلی حکومت بود. در حال حضار نیز از دید رهبری اتخاذ استراتژی تقابلی مناسب ترین گارد دفاعی در برابر تهاجم غرب است و این ظرفیت را دارد تا علاوه بر تهاجم موجبات پیشروی حکومت و ارتقاء موقعیت آن در منطقه را نیز در بر داشته باشد.
با توجه به این سخنان و مضامین نهفته در آنها نمی توان انتظار گشایش بحران هسته ای را از نشست آلماتی ۲ را داشت.
فرمانده ارشد هسته ای ایران نه خود قصدی برای کاهش تنش هسته ای دارد و به دنبال تفاهم است و هم اعتمادی به غرب نیز ندارد.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.