رمز گشایی از جعبه سیاه گروگانگیری و تسخیر سفارت آمریکا، بخش چهارم

دلایل مورد استناد بر پروژه سیاسی بودن و تلاش برای یکپارچه سازی حاکمیت
نخستین مساله ای که در رد خودجوش بودن و ماهیت دانشجوئی حرکت اشغال سفارت آمریکا دیده می شود تعارض آن با سیاست گروه های خط امام در توصیه جامعه به آرامش و خصوصا منع دانشجویان به تصرف هتل ها و اماکن دولتی در روز های پیش از تصرف سفارت آمریکا است. به عنوان مثال در قطعنامه راهپیمایی بعد از نماز عید قربان این چنین آمده است: « ما از دانشجویان و دانش آموزان عزیز و انقلابی می خواهیم که هوشیارانه مراقب توطئه ها بوده و نا آگاهانه با اشغال هتل ها و تظاهرات خیابانی در دام این توطئه های کثیف قرار نگرفته و خود افشاگر سیمای کریه آنها باشید. » (۱۴)

monasebat_com_image_gallery_image_1048-400x278
اگر حرکت دانشجوئی بود علی القاعده طبق تحلیل فوق نباید بسرعت مورد حمایت گروه های خط امام قرار می گرفت.
عامل مهم دیگر عدم مقاومت جدی گارد محافظ سفارت امریکا است. دانشجویان به صورت سازمان یافته و منظم وارد سفارت شدند ، یکی از دانشجویان دختر قیچی آهن بر را زیر چادر خو د پنهان کرده بود. دانشجویان از میله های در بالا رفتند و وارد محوطه شدند. دانشجویان تنها یک قبضه سلاح کلت کمری داشتند. تفنگداران دریایی محافظ سفارت چند گلوله گاز اشک آور شلیک کردند و طبق ادعای دانشجویان تمام میکرو فیلم ها ، حافظه کامپیوتر و اطلاعات حساس را نابود کرده و سپس خود را تسلیم کردند. عدم مقاومت گسترده کارکنان سفارت و همچنین عدم پیگیری نهاد های مسئول بعد از اطلاع رسانی کاردار امریکا در تهران که به وزارت خارجه ایران رفته بود ، این ذهنیت را تقویت می کند که انها متوجه شده بودند این حرکت پشتیابانان قدرتمندی در حکومت دارد.
البته طبق دستور العمل سولیوان با توجه به حملات قبلی به سفارت آمریکا ، تنفگارادان نیروی دریایی آمریکا از شلیک به سمت مهاجمین منع شده بودند. وی دلیل این کار را هزینه بیشتر کشتن گروگان گیر ها برای دولت آمریکا بیان کرده بود.
یکی از گروگانگیر ها در مصاحبه مطبوعاتی می گوید : « در مورد نحوه تسخیر دو نظر بود ، یک اشغال نظامی و دیگر به صورت مردمی همانطور که در انقلاب بود . ما شیوه کار سیاسی را برگزیدیم. که با تظاهرات برادران ما وارد سفارت شوند . واقعا برادران ما آماده شهادت بودند. پیشبینی شده بود اگر مقاومتی صورت گرفت تا حد شهادت جلو برویم. اگر تیر اندازی شد فرد شهید شده را روی دست بگیریم . و به خیابان ها ببریم . با حمایت مردم کار را تمام کنیم.»
تفنگدار های دریایی آمریکا مدعی هستند که برخی از دانشجویان فریاد می زدند تسلیم شوید و گرنه کشته خواهید شد. همچنین فریاد دیگری نیز به گوش می رسید که اگر ما را بکشید شهید خواهیم شد.

محسن رضایی که در آن زمان مسئول حفاظت اطلاعان سپاه پاسداران بود مدعی است که پیش از ورود دانشجویان ، منطقه توسط نیرو های سپاه آماده شده بود و بگونه ای برنامه ریزی شده بود که به غیر از دانشجویان مشخص شده کس دیگری به داخل سفارت نرود. دانشجویان فوق کارت های مخصوصی را درست کرده بودند تا هر کسی که فاقد کارت است را شناسایی نمایند. محسن رضایی می گوید حساسیت زیادی وجود داشت که از سازمان مجاهدین خلق کسی وارد نشود که در نهایت با کنترل و دخالت نیر وهای سپاه فقط یک نفر از نیرو های مزبور توانست با به داخل سفارت برود . اما بعدا توسط دانشجویان از سفارت اخراج می شود محسن رضایی در کل معتقد است در اصل سفارت آمریکا را نیرو های سپاه گرفتند. (۱۵). بعد ها عباس زریباف که جزو دانشجویان تسخیر کننده بود به سازمان مجاهدین خلق پیوست.
ابراهیم اصغرزاده نیز می گوید بعد از تسخیر با سپاه تماس گرفتند تا دانشجویان داخل سفارت را اموزش نظامی بدهند. همچنین انتظامات و تامین امنیت بیرون سفارت نیز بر عهده کمیته و سپاه بود.
ابراهیم اصغرزاده تعداد افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق را در جمع شان ۳ نفر ذکر می کند که دو نفر آنها بعدا اعدام شدند. وی مدعی است دو نفر آنها جزو نیرو های اموزش دهنده سپاه بودند.
فروز رجایی از دیگر دانشجویان خط امام تعداد افرادی که یا از ابتدا و یا بعدا جذب سازمان مجاهدین خلق شدند را بیشتر می داند.
البته برخی از گروگانگیر ها نیز اخراج شدند. اصغر زاده دلیل این کار را نه مواضع سیاسی بلکه اصلی می داند که از ابتدا فاتحین سفارت آمریکا وضع کرده بودند که اعضاء وابستگی گروهی نداشته باشند.
اما نیرو های کمیته و کلانتری منطقه ابتدا کوشش می کنند گروگانگیر ها ر ا از سفارت بیرون کنند. گزارش روزنامه کیهان ماجرا را این چنین توضیح می دهد :
« جریان اشغال سفارت به کلانتری ۷ و کمیته انقلاب منطقه ۶ اطلاع داده شد و پاسداران این کمیته اقدامات فوق‌العاده‌ای را برای خارج کردن تظاهرکنندگان آغاز کردند. گوهری مسئول ارشاد کمیته انقلاب منطقه ۶، ساعت ۱۲:۱۵ ظهر امروز در این مورد به خبرنگار کیهان گفت: نظر به مساله راهپیمایی اقدامات احتیاطی لازم را انجام دادیم و گروهی از پاسداران این منطقه و گروهی دیگر که مربوط به منطقه دیگر بودند پشت دیوارهای سفارت آمریکا گماردیم تا آنان از وارد شدن به داخل سفارت جلوگیری کنند ولی علی‌رغم تلاش برادران پاسدار ما هجوم مردم برای داخل شدن به سفارت باعث شد تا گروهی وارد سفارت شوند. از طرف کمیته اقدامات لازم برای خارج کردن مهاجمین و تظاهرکنندگان صادر شده است و چون پاسداران ما اجازه ورود به داخل سفارتخانه را ندارند به این خاطر تلاش آنان بر این است که از ورود اشخاص جلوگیری نمایند. از سوی دیگر چون امروز روز یکشنبه است و سفارت آمریکا تعطیل رسمی می‌باشد، ظاهرا کسی در داخل سفارتخانه نبوده است و ما هنوز نمی‌دانیم با چه اقدامی کسانی را که در داخل سفارت شده‌اند از آنجا بیرون کنیم. و در این باره منتظر اخذ دستور از مقامات بالا هستیم. از سوی دیگر کلانتری ۷ تهران موضوع اشغال سفارت آمریکا را از سوی گروهی از تظاهرکنندگان تایید کرد و یکی از افسران کلانتری گفت: جریان اشغال سفارت به کلانتری اطلاع داده شده است و اقدامات لازم از سوی کلانتری انجام شده است. این افسر از تعداد کسانی که وارد سفارت شده‌اند اظهار بی‌اطلاعی کرد.کمیته منطقه ۶ در این مورد گفت: طبق اطلاعات رسیده، در پی اشغال سفارت، افراد سفارت برای جلوگیری از ورود تظاهرکنندگان به داخل سفارت شروع به پرتاب گاز اشک‌آور کرده‌اند. یکی از مسئولان کمیته در مورد اینکه چه اقدامی برای خارج کردن مسالمت‌آمیز افراد اشغالگر انجام داده یا خواهید داد، گفت: در پی این ماجرای تاسف‌بار ابتدا ما تصمیم گرفتیم چند تن از برادران پاسدارمان را بدون سلاح داخل سفارت بفرستیم تا با مذاکره از راه مسالمت‌آمیز مهاجمان را وادار به خروج از داخل سفارت کنیم، ولی نظر به اینکه ورود بدون اجازه به داخل سفارت ممکن نیست، این اقدام عملی نشد.» (۱۶)
این طور به نظر می رسد کمیته و شهربانی مانند وزارت خارجه در جریان حمله به سفارت امریکا نبودند اما بعدا متوجه شدند که ماجرا از چه قرار است و نباید با گروگان گیر ها برخورد گردد.
حمایت سریع و همه جانبه گروه های سیاسی خط امام نیز قرینه دیگری است که برنامه ریزی قبلی در این خصوص را تقویت می کند. البته گرو ههای ضد آمریکائی و چپ نیز سریع و شتاب زده از این حرکت دفاع نمودند.
اما از ابتدا جهتگیری دانشجویان تسخیر کننده و مواضعی که اتخاذ کردند علیه دولت موقت و انتساب اتهامات به آن بود. تسخیر سفارت درست بعد از جنجال بر سر ملاقات مهندس بازرگان ، دکتر یزدی و دکتر چمران با برژینسکی در الجزایر صورت گرفت. سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام این ملاقات را موجب تسریع طرح تسخیر سفارت عنوان نمود:
« خط کلی انقلاب مبارزه علیه آمریکا بوده و همواره مورد تاکید امام قرار گرفته است. این مساله از یکسو و اشتباهات اخیر دولت و مذاکراتی که هیات ایرانی با هایت آمریکایی در الجزایر بعمل آورد ما را مصمم کرد تا حرکتی در جهت گفته امام و علیه آمریکا صورت دهیم. پیام امام نیز که به آن اشاره کردند که دانشجویان و طلاب باید حملات خود را علیه آمریکا تشدید کنند تصمیم ما را تسریع کرد. فکر و طرح از مدت ها پیش وجود داشت و از پیش برنامه ریزی شده بود اما مسئله مذاکرات هیات ایران در الجزایر ، با هیات آمریکا و پیام امام کار ما را تسریع نمود و حتی در تعیین روز انجام چنین برنامه ای به ما کمک کرد. برنامه گروگانگیری محدود خواهد بود.» (۱۷)
البته برخی دیگر از اعضا روایت متفاوتی دارند و می گویند روز ۱۳ آبان به دلیل حمله کماندو های امریکائی به دانشجویان از قبل انتخاب شده بود.
ولی از ابتدا معلوم است که این حرکت سویه داخلی داشته و اگر نگوئیم هدف پایین آوردن دولت موقت را داشته دستکم در صدد تضعیف آن بوده است. گروگانگیر ها در پیامی که به آیت الله خمینی می دهند می گویند :« … تو خود بار ها فریاد بر آورده ای که غرب زدگی آفت روشنفکران ما است و اینک با صد افسوس شاهد روشنفکران لیبرال و غرب زده ای که بسیاری از آنها در ارگان های اجرائی مملکت راه را بر نفوذ آمریکا و اسرائیل باز گذاشته اند. هستیم. آخر چگونه می توانیم تحمل کنیم در شرایطی که تو با فریاد خشم آلودت آمریکا را به عنوان دشمن اصلی خلق های مسلمان و مستضعف معرفی می کنی ، مسئولین دولتی با گرگ های آمریکائی بر سر یک میز نشسته اند. هر چند که این اقدام از دولت مردان معتقد به سیاست گام به گام و در ادامه منطقی عملکرد ۸ ماهه آنها طبیعی می نمود. عملکردی که نفی سلطه اقتصادی – فرهنگی و سیاسی غرب را قدم اصلی انقلاب نمی پندارد و راه را برای نفوذ و گسترش سرمایه داری وابسته و معیار های پوسیده اخلاقی غرب باز گذاشته است.»(۱۸)
همچنین در بیانیه شماره ۸ دانشجویان پیرو خط امام آمده است : « با اینکه در این مقطع حساس تنها حمایت بی دریغ و انقلابی شما ملت عزیز می تواند این حرکت اصیل اسلامی و انقلابی را پایه توده ای بخشد و سردمداران سیاست گام بگام را به اتخاذ سیاستی انقلابی در جهت خواست اکثریت ملت ستمدیده ایران که همانا قطع روابط ظالمانه آمریکا با ایران و نیز قطع وابستگی های نظامی ، سیاسی و اقتصادی که تجلی آن در اخراج مستشاران آمریکائی و لغو قرار داد های دو جانبه ایران و آمریکا و نیز نابودی نظام سرمایه داری وابسته است وا دارد در این شرائط حساس زمانی هر گونه رابطه و اقدام جهت تعطیلی مدارس و دانشگاه ها را در حمایت از این حرکت تکذیب می کنیم.» (۱۹)
در اینجا مشاهده می شود که پس از تسخیر سفارت آمریکا این دانشجویان حساس بودند که حرکت مشابهی صورت نگیرد و مقامات حکومتی نیز از این سیاست آنها حمایت کردند. دانشجویان خط امام در فردای تسخیر سفارت آمریکا از سید احمد خمینی دعوت کردند. او به مجرد حضور در سفارت فوق اعلام کرد به سفارت خانه های دیگر خارجی نباید حمله شود. برخی از دانشجویانی که جزو گرو ههای خط امامی نبودند ، به سفارت انگلستان حمله کردند. دانشجویان گروگانگیر پس از اطلاع دخالت کرده و با پشتیبانی نیرو های سپاه پاسداران مانع از اشغال سفارت انگلستان شدند. در حالی که اتهامات مشابهی نیز به دولت بریتانیا نسبت داده می شد. برخی از ژنرال های ارتش شاه در آنجا مشغول فعالیت بر علیه حکومت بودند.
بنابراین حمایت نهادهای نظامی و امنیتی حکومت از برخورد انحصار طلبانه دانشجویان خط امام این تصور را قدرت می بخشد که آنها با بخش قدرتمند حکومت هماهنگ بوده اند و حرکت شان صرفا جنبه دانشجویی نداشته است.
سخنان سخنگوی دانشجویان خط امام در مصاحبه مطبوعاتی به نحوی روشن تر وجه داخلی پروژه تسخیر سفارت آمریکا را روشن می سازد. «
ما یک عده دانشجو هستیم که معتقد به خط مشی امام هستیم و معتقدیم که این انقلاب یعنی آن حرکتی که بالاخره جامعه را تا اینجا آورده ، و بخصوص تا حرکت نظامی و سیاسی ۲۲ بهمن چیزی بوده بنام تجلیل خط امام از انقلاب در جامعه. و تقریبا تیپ دانشجویانی که مثل ما فکر می کنند یک طیفی را شامل می شوند که معتقد به مشی امام هستند. و وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستند. اما اینکه هدف از این کار چه بود ؟ ما آنچه را که در مکتب مان می دیدیم که انقلاب را با آن شروع کردیم و به نتیجه می رساندیم خیلی موضع ضد امپریالیستی مشاهده می شد و با سلطه جویی ، استعمار و استثمار مبارزه می کرد و با سلطه جوئی و استعمار و استبداد مبارزه کرد.
ما منتظر بودیم این مکتبی که ما را تا اینجا کشانده بقیه شعار هایی که مورد نظر ما بود مثل استقلال اقتصادی و فرهنگی را جواب دهد. اما دیدیم مسائلی که حاکم بر مملکت است بخصوص اقدامات ارگان های اجرائی مملکت مورد قبول مکتب نیست و خیلی راحت یک زمینه هایی ایجاد شده تا امپریالیسم آمریکا و اسرائیل بطور کلی نیروهای انحرافی که همیشه مورد مبارزه ملت مردم ایران بوده اند در داخل ارگان های مختلف نفوذ پیدا کنند و در مناطق مختلف اشغال نمایند و نگذارند انقلاب رشد کند. متاسفانه دولتی هم که ما داریم در ابعاد مختلفش مشاهده کنیم دولت کارائی نیست از ابعاد سیاست خارجی و حتی سیاست داخلی. … جوان ها می دیدند یک دولتی حاکم است که بالفرض مشکلاتی هم ایجاد کرده و از ارگان های مختلف جاسوس پیدا می شود یکسری قرار داد های نظامی منعقد می شود ملت خبر ندارد. یا یک سری آقایان دولت می روند خارج با هیات آمریکائی مذاکره می کنند. بالاخره کلی کار ها دارد از دست می رود. افشای این مساله و بخصوص زمینه ای را که امام بوجود آورده که خط ضد آمریکائی است ما را در این جهت سیر داد که این مساله را افشا کنیم و به همه جهانیان بگوئیم که هنوز ملت ما ملت ضد امپریالیست است و هیچگونه سلطه ای را نمی پذیریم.» (۲۰)
وی در این سخنان تلویحا اتهام جاسوسی را نیز نثار دولت موقت می کند. امری که پس از بازداشت عباس امیر انتظام صورت عملی به خود گرفت.
ابراهیم اصغرزاده بعد ها در مصاحبه ای اذعان کرد که در جلسات قبل از تسخیر سفارت آمریکا تحلیل کرده بودند که در پی اقدام آنها دولت موقت سقوط خواهد کرد .
وی در ادامه تصریح می کند که آنچه مسلم است این مسئله بر کلیه جریان هایی که در خط انقلاب حرکت نمی کند فشار خواهد آورد. ما نسبت به عملکرد های دولت موقت جمهوری اسلامی معترضیم و معتقدیم که در خط اصلی انقلاب حرکت نمی کند.
البته دانشجویان خط امام چند بار اعلام کردند :« این حرکت ضد امپریالیستی دقیقا با الهام از مکتب انقلابی اسلام و مشی قاطع امام است. بدینوسیله ارتباط خود را با هر یک از گروه ها و سازمان ها و احزاب موجود تکذیب می کنیم.» (۲۱)
دانشجویان ابتدا از ضرورت ابطال تمامی قرار دادهای نظامی با آمریکا و قطع رابطه با امریکا سخن می گویند. اما محمد موسوی خوئینی ها طی سخنانی در سفارت امریکا انها را از این رویکرد بر حذر می دارد. پاره ای از سخنان وی برای رو.شن شدن موضوع ارائه می گردد :
« پشتیبانی مردم از دانشجویان به خاطر اتصال و اتکاء به امام و مردم است. ما نباید هیجان زده و دچار غرور بشویم و تصور کنیم که رهبری جامعه را در دست گرفته ایم . اگر چنین سخنی را بگوئیم دچار انحراف شده ایم . … هدف نخستین ما استرداد شاه است و باید بر این گام نخست تاکید کنیم . ممکن است یک شعار های تند و انقلابی و حتی چپ گرایانه ای که بظاهر فریبنده است وجود داشته بشد ،اما ما از راه و هدف اصلی و گام نخست خود دور نمی شویم . اگر ما در این مرحله بگوئیم که باید همه روابط سیاسی و اقتصادی با آمریکا قطع شود و یا فلان قرار داد باید لغو شود ، این چپ روی است.
حرف ما اول استرداد شاه است. و پس از رسیدن به این هدف خواست های دیگر خود را باید مطرح کنیم. در مورد محل سفارت نیز ما به مردم گفته ایم و نشان داده ایم مرکز توطئه و جاسوسی بوده است. حال با خود مردم است که تصمیم بگیرند این مرکز دوباره در اختیار سفارت آمریکا قرار بگیرد یا نه. من تصور نمی کنم امام و مردم اجازه بدهند تا دوباره این محل مرکز جاسوسی و توطئه شود.» (۲۲)
در ادامه توضیح داده می شود که در اسنادی که دانشجویان فوق در روز های نخست بدست آوردند معلوم شده بود دولت آمریکا قصد استفاده سیاسی از شاه را ندارد. بنابراین حرکت فوق با توجه به توصیه موسوی خوئینی ها از در نیافتادن به دام چپ روی بیشتر و امکان ناپذیری استرداد شاه به نظر می رسد اهداف داخلی را دنبال می کرده است.
برخی از طرفداران این اقدام نیز حمایت خود شان را از زاویه ضدیت این حرکت با عملکرد دولت موقت توجیه می کردند. به عنوان مثال شیخ صادق خلخالی چنین اظهار داشت : «:
ما ملاقات مهندس بازرگان با برژینسکی مشاور امنیتی کارتر و یهودی لهستانی الاصل فراری به آمریکا را محکوم می کنیم و روی این اصل اشغال لانه جاسوسی به اصطلاح سفارت ایالات متحده آمریکا را بوسیله دانشجویان مسلمان کاملا تایید می کنیم.»(۲۳)
بهزاد نبوی که در آن زمان از چهره های شاخص سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود نیز در جایی گفته است :« هدف از تسخیر سفارت صرفا خارج کردن لیبرال ها از ساختار دولت و از سطح جامعه بود»
همچنین طبق اظهار نظر عباس عبدی و ابراهیم اصغر زاده قرار بوده دانشجویان حد اکثر ۴۸ ساعت در سفارت آمریکا باشند و بعد آنجا را تخلیه کرده و گروگان ها را آزاد کنند. انها وانتی نیز از قبل آورده بودند تا اسناد را به جای دیگر منتقل کنند. اما حمایت آیت الله خمینی باعث شد تا در سفارت ماندگار شوند.
البته دانشجویان فوق در روز های نخست ادعا کردند تا استرداد شاه گروگان ها را آزاد نمی کنند. بنابراین بدیهی بود که دستکم غیر ممکن است امریکا ظرف چند روز شاه را تحوبل دهد. بنابراین یا تسخیر کنندگان ساده انگاری کرده بودند ویا برنامه چیز دیگری بوده است.
صادق قطب زاده در دست نوشته های خود آورده است در روز تسخیر سفارت آمریکا ، سید محمد موسوی خوئینی ها با وی تمای گرفته و خواهان حمایت رادیو و تلوزیون از حرکت دانشجویان خط امام می شود. موسوی به وی گفته بود گروگانگیری موقت است و دو یا سه روز بیشتر طول نمی کشد.

منابع :
۱۴- روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ۱۲/۰۸/۱۳۵۸ ، ص ۸
۱۵- گفتگوی محسن رضائی با نگارنده
۱۶- روزنامه کیهان ویژه نامه چاپ سوم ، ۱۳ آبان ۱۳۵۸
۱۷- روزنامه کیهان مورخ ۱۵/۰۸/۱۳۵۸ ، ص ۳
۱۸- روزنامه کیهان دوشنبه ۱۴ آبان ،ص۲
۱۹- پیشین
۲۰- پیشین
۲۱- پیشین
۲۲- روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ۱۷/۰۸/۱۳۵۸ ص ۸
۲۳- روزنامه کیهان دوشنبه ۱۴ آبان ،ص۲

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.