تردید های اشتیاق سوز خاتمی

در حالی که کمتر از تعداد انگشتان دست به آغاز ثبت نام کاندیدا ها برای انتخابات ریاست جمهوری بازدهم باقی نمانده است ،هنوز سید محمد خاتمی به صورت علنی و قطعی نظرش در خصوص آمدن و یا نیامدن را اعلام نکرده است.

2
البته او در ملاقت ها و تماس هایی که عده ای از فعالان سیاسی و مدنی جهت دعوت از وی برای کاندیداتوری به عمل آورده اند هیچگاه حرفی نزده است که به معنای موافقت با این فراخوان تفسیر شود. بر عکس سخنان وی بیشتر جهت گیری منفی نسبت به نامزد شدن داشته است. بررسی مواضع سید محمد خاتمی پس از خروج از ساختمان ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ تا کنون به غیر از سال ۱۳۸۴ حاکی از تمایل وی به بازگشت به میدان پاستور است. درسال ۱۳۸۸ اگر میر حسین موسوی کاندید نشده بود ، وی انصراف نمی داد. بنابراین علاوه بر اصرار حامیان و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور ،نوعی اشتیاق فردی برای تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری در وی قابل مشاهده است. اما علی رغم این علاقه فردی ، موانع متعددی باعث شده اند تا خاتمی برای حضور در عرصه انتخابات با تردید مواجه شود.
در ادامه کوشش می شود تا عوامل تردید بخش تشریح شوند. عواملی که جلوی عملی شدن خواست خاتمی و حامیانش را گرفته اند. بر این اساس کاندید شدن خاتمی اگر محال نباشد احتمال ناچیزی دارد.
• کاهش تنش با خامنه ای واعتماد آفرینی
در شرایطی که علائم مثبت و امیدوار کننده ای از بیت رهبری مشاهده نشده و بر عکس شواهد نشانگر نا خرسندی رهبری است. لذا خاتمی فضا را مساعد نمی بیند. خاتمی در این دوره قصد اجازه گرفتن مشابه سال ۱۳۷۶ را ندارد اما در عین حال انتظار داشت مخالفتی نیز بروز نیابد .
اما موضع گیری های صریح وزیر اطلاعات ، حمله تند و موهن حسین شریعتمداری ،سخنان احمد خاتمی ، تحرکات عناصر اطاعاتی و سپاهی جای شکی باقی نگذاشته است که کاندیداتوری وی موجب افزایش تنش با رهبری خواهد شد.
امری که خاتمی نه تنها سعی در اجتناب از آن دارد بلکه می کوشد تا روابط ترمیم شود. خاتمی پس از تجارب ۴ سال اخیر در اندیشه مصالحه با رهبری در عوض دریافت امتیاز سیاست ورزی در داخل مرز های قانونی نظام است. بنابراین کاندیداتوری بدون رضایت ضمنی و یا عدم مخالفت خامنه ای ، در رویکرد جدید خاتمی نقض غرض محسوب می شود . تا کنون تلاش های آشتی جویانه خاتمی با پاسخ مثبت از سوی رهبری مواجه نگشته است. هیچ تماسی بین آنها مستقیم و غیر مستقیم در ۴ سال گذشته برقرار نشده است. موسوی لاری ، جهانگیری و مجید انصاری به خواست خود به دیدار رهبری رفتند. تقاضا از سوی آنان بود نه رهبری. ولی جالب آن است که تا کنون مقامات ارشد امنیتی مکررا با مهندس میر حسین موسوی در حصر خانگی جلسه داشته اند و به نیابت از رهبری مسائلی را با وی مطرح کرده اند. چه بسا خامنه ای بیشتر ضرورت به مذاکره با کسانی می بیند که روبرویش ایستاده اند و جایگاهی در جامعه دارند تا کسانی که از موضع نرم و پایین دنبال حل مشکلات هستند.
خاتمی با کسانی که کاندیداتوری وی را از منظر ایجاد چالش برای رهبری توجیه می نمایند ، همراهی نخواهد کرد.

• نگاه مطلق گرایانه به رفورم
راهبرد خاتمی برای حل مشکلات کشور و جلو بردن دیدگاه سیاسی اش، رفورم است. او می خواهد در فصل مشترک نظام و مطالبات ملت عمل نماید. این راهبرد الزاماتی دارد. نخست مرزبندی با دیدگاه های ساختار شکن و براندازی است. سپس پذیرش اختیارات مشروع وقانونی رهبری است. او شخص خامنه ای را نیز به عنوان ولی فقیه مشروع می پندارد و قائل به نافرمانی در برابر وی نیست. قانون اساسی موجود را نیز برای عمل اصلاحی دارای ظرفیت می پندارد و با تغییر آن در مقطع فعلی مخالف است .همچنین وی به دلیل اتخاذ اصلاح طلبی محافظه کار ، با جنبش اجتماعی و خلق قدرت مردم در خیابان ها نه تنها همدل نیست وبلکه ترجیح می دهد از طریق راهکار های قانونی و رسمی ، رایزنی های پشت پرده ، شیخوخیت و ساز و کار های حل اختلاف در درون حکومت عمل نماید. خاتمی نمی خواهد در پروژه ای وارد شود و یا اقداماتی انجام دهد که شکاف بین ملت و حکومت را به سمت تضاد آشتی ناپذیر سوق دهد. همچنین رضایت نمی دهد وسیله ای شود که تبعات خواسته و یا ناخواسته عمل سیاسی وی ، رویکرد ساختار شکن را تقویت نماید و یا مسیر تغییر نظام سیاسی را تسهیل نماید. تحول خواهی و سویه اعتراضی وی مقید ومحدود به خطر نیفتادن بقای اصل نظام جمهوری اسلامی است. بر این بستر است که در دیدار های اخیرش گوشزد می سازد که نگران است حضورش کینه ها را افزایش دهد و روابط بین نظام و نیرو های معترض به وضع موجود تیره تر شود. خاتمی نمی خواهد رهبر اپوزیسیون شود. می خواهد به عنوان محور نیرو های اصلاح طلب داخل نظام شود. در صورت ایجاد دو قطبی بین حکومت و جامعه به نحوی که هیچ راه دیگری میسر نباشد ، خاتمی بعید است جامعه را انتخاب نماید. همچنین او از تهدید های خارجی نیز نگران است و در برابر فشار های خارجی نظر مثبتی ندارد . بنابراین حاضر نیست در شرایطی که شکاف خارجی با حکومت در حال گسترش است ، حضور وی منجر به تضعیف حکومت شود. امری که به زعم وی بهره برداری نیرو هایی خارجی را به دنبال خواهد داشت که تحریم ها وتصمیمات شان اول مردم را دچار سختی کرده است. در خصوص بحران خارجی ، خاتمی در کنار حکومت ایستاده است اگر چه با رویکرد سیاست خارجی حاکمیت مخالف است.

• محافظه کاری و نرمش
شخصیت و روحیه خاتمی به گونه ای است که اهل درگیری و برخورد های تند نیست. رفتار او به عافیت طلبی نزدیک است مدارا خواهی سیاسی و مطالبه گفتگو و شکیبایی وی فقط در حوزه نظر نیست بلکه مرام و شیوه عمل او را نیز در بر می گیرد. خاتمی کشش رویارویی در میدان های سخت را ندارد. از زاویه ای یک آقا زاده به تمام معنا است که تحمل شدائد و هتاکی و پرده دری برای وی اگر نشدنی باشد ، دشوار است. قول سید حسن مدرس در مورد میرزا حسن مستوفی الممالک در خصوص وی نیز صادق است. مدرس نخست وزیری قوام السلطنه را بر وی ترجیح می داد و می گفت آقا ( حسن مستوفی الممالک ) حکم شمشیر مرصع نشان را دارد که برای بزم خوب است اما در رزم کارایی ندارد. ما کسی را می خواهیم چون قوام که شمشیری از فولاد آبدیده باشد تا جلوی قلدر های سردار سپه آن روز و رضا شاه پهلوی سال های بعد را بگیرد. خاتمی تاب رویارویی مستقیم با عمله استبداد دینی وخشونت طلبان را ندارد و شخصیت مقاومی در برابر هجوم آنها ندارد. این مساله تابعی از ویژگی شخصیتی وی است. البته او حاضر نیست حامیان و مردم نیز هزینه بپردازند. در این خصوص فقط نگرانی شخصی ندارد بلکه از اینکه افراد اذیت شود و هزینه هایی چون ضرب وشتم ، کتک ، زندان ، شکنجه و مرگ را تجربه نمایند ، شدیدا ناراحت می شود .خاتمی همچنین اهل زد و بند با اصحاب قدرت هم نیست. نگاه حرفه ای هم به سیاست ندارد. اما اهل ایستادگی و پایداری نیز نیست .این مساله نقش آفرینی موثر وی در فضای دو قطبی شده سیاست ایران را بسیار مشکل ساخته است .

• عدم دریافت کارت قرمز از شورای نگهبان
به نظر می رسد خاتمی به عنوان کسی که هشت سال رئیس جمهور بوده است ، از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان کراهت دارد. با توجه به موضع گیری های مقامات ارشد حاکمیت و اظهارات احمد جنتی ، احتمال تایید نشدن وی توسط شورای نگهبان بالا است. رد صلاحیت برای کسی که خود را از صاحبان نظام و خیرخواه آن می داند و می خواهد در مجموعه نظام تعریف شود ، هزینه سنگینی دارد. بخشی از جایگاهی که خاتمی در عرصه بین المللی کسب کرده است ناشی از تعلق وی به نظام سیاسی است. اگر وی رد صلاحیت شود و از طرف نظام وجهه اپوزیسیونی پیدا نماید آنگاه دیگر از دید خیل زیادی از کنشگران جهانی دیگر مزیت خاصی ندارد و وی نیز کمابیش همان وضعیتی را پیدا می نماید که نخستین رئیس جمهور ایران ابوالحسن بنی صدر پیدا کرده است.

• محدودیت و فشار های پیدا و پنهان
سید محمد خاتمی پس از سال ۱۳۸۸ با محدودیت های اعلام نشده مواجه است. اگر چه هنوز جلسات وی در بنیاد باران تحمل می شود. اما وی امکان سخنرانی در مراسم عمومی ، دانشگاه ها و مراکز فرهنگی را ندارد. همچنین عملا ممنوع الخروج شده است و مجال سفر به کشور های خارجی و شرکت در کنفرانس های بین المللی را از دست داده است. چنین شرایطی طبیعی است مناسب برای کاندیداتوری نیست. افرادی که می خواهند با وی تماس بگیرند ویا مشوق کاندیداتوری اش هستند از سوی نیرو های امنیتی مواخذه شده و تهدید می گردند . حتی ممکن است محدودیت ها بر علیه وی پس از کاندیداتوری بیشتر شود و گروه های فشار اجازه تحرک به وی ندهند. همچنین محتمل است که به نوعی دچار سرنوشتی مشابه موسوی و کروبی پیدا کرده و در خانه محبوس گردد.

• نگرانی از رفیق نیمه راه بودن برخی از دعوت کنندگان
به نظر می رسد نگرانی از عدم همراهی کامل تمامی مشوقان به کاندیداتوری دلیل دیگری باشد که خاتمی را به تامل واداشته است. بررسی سابقه و رفتار بخش هایی از کسانی که از خاتمی دعوت به کاندیداتوری کرده اند و در این خصوص مصر هستند ، آشکار می سازد که آنها اهل هزینه دادن نیستند. بخشی از آنها از کت وشلوار های شان را برای بازگشت به وزات خانه ها آماده کرده اند. انان کسانی نیستند که به فکر پوشیدن کتانی برای درگیری در خیابان ها باشند. بنابراین اگر کاندیداتوری خاتمی منجر به مصاف و رویارویی با اصحاب قدرت و گروه های فشار شود ، جمع قابل توجهی از مشوقین امروز عرصه را ترک خواهند کرد و خانه نشینی اختیار می کنند. البته سرنوشت موسوی و کروبی و حصر طولانی مدت آنها و واقعیت نیافتن شعار ” موسوی دستگیر بشه ، ایران قیامت می شه ” نیز تاثیر منفی بر جای گذاشته است.

• انتظارات زیاد و غیر واقعی
سید محمد خاتمی به عنوان کسی که ۸ سال رئیس جمهور بوده وقبل از آن نیز سابقه وزارت داشته است به خوبی می داند که درست کردن کشور در چارچوب شرایط موجود چقدر دشوار است. زیاد بودن انتظارات و توقعات نیز وی را دچار تردید ساخته است. حامیان و مشوقانش انتظار دارند حضور وی منجر به تغییرات زیاد وسریعی در کشور بشود. او خوب می داند جنین چیزی ممکن نیست. بنابراین نگران است با توجه به انتظارات غیر واقعبینانه حتی در صورت پیروزی در انتخابات ، دچار مشکل بشود و جو عمومی به سمت نارضایتی از وی تغییر جهت دهد.

• حفظ حرمت موسوی و کروبی
خاتمی اگر چه مشی موسوی و کروبی را ندارد و به آنها منتقد است اما در عین حال همواره از رعایت حرمت و آزادی آنها دفاع کرده است. پذیرش کاندیداتوری وی از سوی حکومت نیازمند موضعگیری صریح وی بر علیه رهبران نمادین جنبش سبز است. خاتمی چنین کاری را نمی کند کما اینکه تا الان نکرده است و حتی به منزل برخی از زندانیان سیاسی رفته است. بنابراین در موقعیت پارادوکسیکالی قرار گرفته است. اگر بخواهد تایید صلاحیت بگیرد آنگاه باید صریحا موسوی و کروبی را محکوم نماید. امری که شخصا بدان تمایل ندارد . همچنین اگر انجام دهد به عنوان مدافع وضع موجود دشناخته شده و از سوی اکثریت بدنه اجتماعی اصلاح طلبان طرد می شود. اگر بخواهد با حفظ موضع کنونی و دفاع از مطالبات موسوی و کروبی در صجنه ظاهر شود ، آنگاه باید پی رد صلاحیت و افزایش درگیری با حاکمیت را به تنش بمالد.

بنابراین عوامل فوق توضیح می دهند که چرا خاتمی با دعوت نیرو های سیاسی اصلاح طلب برخورد مثبت نکرده و با تردید و احتیاط برخورد نموده است. علاوه بر عوامل فوق ویژگی ذاتی و روانشناختی خاتمی تزلزل و رفتار نوسانی است .تصمیم گیری برای وی در خصوص مسائل مهم دشوار است . این خصوصیت نیز تردید های او را برای نامزدی تشدید کرده است .بر این اساس پیشبینی می شود پاسخ نهایی وی به کاندیداتوری منفی باشد. از اینرو حضور خاتمی در عرصه رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم را باید خاتمه یافته تلقی کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به تردید های اشتیاق سوز خاتمی

دیدگاه‌ها بسته هستند.