معرفی ابوترابی‌فرد؛ هدیه‌ای به لنکرانی و ائتلاف برای پیشرفت

ائتلاف ۲+۳ سرانجام سید محمد حسن ابوترابی‌فرد را به عنوان نامزد نهایی خود برگزید. این گزینش برای نامزد جبهه پایداری و ائتلاف برای پیشرفت می‌تواند یک امتیاز به حساب آید.

اصول‌گرایان سنتی این ائتلاف را به نام «اکثریت اصول‌گرایان» تشکیل دادند. اجزاء مهم ائتلاف فوق، تشکل های پیرو امام و رهبری، جمعیت موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسان بودند. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این ائتلاف شرکت مستقیم نکردند ولی به عنوان ناظر حضور داشتند. در بین نیروهای اصول‌گرای حاضر در صحنه انتخابات این مجموعه به لحاظ هم‌سویی مواضع نزدیک‌تر بودند. همچنین سابقه تاریخی طولانی همکاری بین آنها وجود دارد.

Untitled-1 copy

رهبران اصول‌گرایان سنتی از قبیل حبیب الله عسگراولادی، محمد نبی حبیبی، محمد رضا باهنر، سجادی و مرتضی نبوی تقاضا کرده بودند جامعتین محوریت فرایند گزینش کاندید نهایی را در دست بگیرد. اگرچه آنها نپذیرفتند، ولی در خروجی این ائتلاف کاملا رد پای آنها قابل مشاهده است.

سید محمد ابوترابی‌فرد و مصطفی پورمحمدی، دو عضو جامعه روحانیت مبارز تهران در جمع پنج نفره کاندیدا ها حضور داشتند. اما مسوولین جامعه روحانیت مبارز تهران از ابتدا اعلام کردند که آنها کاندید جامعه نیستند و به صورت فردی خود را نامزد کرده‌اند. محمد رضا باهنر، یحیی آل‌اسحق و منوچهر متکی دیگر کاندیدا‌های این جریان بودند. در حالی که انتظار می‌رفت منتخب نهایی از بین باهنر و متکی که در نظر سنجی های ائتلاف اکثریت اصول‌گرایان از دیگران جلو بودند، تعیین گردد، ولی سید محمد ابوترابی‌فرد برگزیده شد.

این انتخاب خارج از انتظار بود. پور محمدی بالافاصله آشکار ساخت که این اتفاق بر اساس توجه به نتایج نظر سنجی‌ها نبوده است. منوچهر متکی و اطرافیان باهنر نیز تصریح کردند که فرایند انتخاب دموکراتیک نبوده است. این موضعگیری‌ها موقعیت برتر ابوترابی‌فرد و نمایندگی اصول‌گرایان سنتی از طریق وی را به صورت جدی زیر سئوال برد. موکول شدن ثبت نام وی به روز آخر نشان‌گر، کشمکش و عدم توافق در بین ائتلاف اکثریت اصول‌گرایان است.

البته از ابتدا هم اجماع کاندیداها بر روی یک نفر حتی با فرض پیشتازی در نظر سنجی‌ها و ظرفیت کسب آراء بیشتر محل تردید بود. جمعیت موتلفه خیلی اصرار داشت حتما در این انتخابات کاندید داشته و اصول‌گرایان سنتی از کاندید آنها حمایت نمایند. موتلفه‌ای‌ها از نتیجه ائتلاف در انتخابات مجلس نهم ناراضی بودند که اکثر کاندیداهای اختصاصی آنها در فهرست نهایی جبهه اصول‌گرایان قرار نگرفتند.

اما اینک به نظر می‌رسد این ائتلاف قبل از شروع رسمی رقابت‌های انتخاباتی در معرض فروپاشی است. تا کنون پورمحمدی اعلام کرده که به تصمیم فوق پایبند است و به صورت رسمی کاندیدا نخواهد شد. باهنر نیز ضمن ابراز ناخشنودی اعلام کرد از کاندیداتوری انصراف داده است. حال اگر متکی و آل‌اسحق ثبت نام کنند آنگاه به معنای مرگ زودرس ائتلاف اکثریت اصول‌گرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خواهد بود. امری که تبعات آن فقط محدود به انتخابات ریاست جمهوری نمی‌شود بلکه روند واگرایی در اصول‌گرایان سنتی را تشدید می‌کند و پیوند تاریخی بین جامعتین و تشکل‌های پیرو امام و رهبری را متزلزل می‌سازد.

اما چرایی انتخاب سید محمد ابوترابی‌فرد که احتمال رای نیاوردن وی تقریبا قطعی است، چه دلایلی دارد؟

طبق شنیده‌ها، انتخاب ابوترابی‌فرد در جلسه‌ای با حضور آیت‌الله مهدوی کنی انجام شده است. بنابراین می‌توان تحلیل کرد حمایت آیت‌الله مهدوی کنی نقش مهمی در اتخاذ تصمیم فوق داشته است. البته برخی از اعضاء جامعه روحانیت مبارز تهران گفته‌اند جامعه در تصمیم فوق نقشی نداشته است. همچنین جامعه مدرسین نیز تلویحا از خود سلب مسوولیت کرده است. نقش آفرینی آیت‌الله مهدوی کنی مهم‌ترین فاکتوری است که به کمک ابوترابی‌فرد آمد. در این میان روحانیت‌سالاری نیز موثر است.

جامعتین از سال‌های دور این تمایل را داشته‌اند که روحانیت، مدیران ارشد نظام را تعیین کرده و به مردم در انتخابات ها معرفی نمایند. رابطه نزدیک ابوترابی‌فرد با خامنه‌ای دیگر عاملی است که وی را در راس ائتلاف اصول‌گرایان سنتی قرار داده است. ممکن است بزرگان این جریان مصلحت‌اندیشی کرده باشند تا فردی را معرفی کنند که هم به رهبری نزدیک بوده و هم موجب ناراحتی وی نشود.

البته هیچکدام از کاندیداها رابطه تیره‌ای با رهبری ندارند. اما میزان ولایت پذیری آنها کمتر از ابوترابی‌فرد است. رفتار باهنر در مجلس هشتم و نهم به صورت کامل مطلوب رهبری نبوده و در جاهایی با آن فاصله گرفته است. مدافعان تندروی خامنه وی را به همراهی تلویحی با موسوی متهم می‌کنند. نامه باهنر به خامنه‌ای پیش از انتخابات دهم و پیشبینی پیروزی موسوی باعث سوء ظن ولایت مداران شده است. مشی جدید باهنر گویای فاصله گیری از پیروی از ولایت مطلقه فقیه است. او در صحبت های انتخاباتی خود به صراحت اعلام کرد که دولتش دولت آقا اجازه نخواهد بود. این حرف خوشایند کسانی نیست که قائل به هماهنگی و کسب دستور رئیس جمهور در همه امور از ولی فقیه هستند.

متکی و پورمحمدی نیز در حمله به احمدی‌نژاد خارج از حوزه مصلحت مورد نظر رهبری عمل کرده و بر تنور منازعات دمیده‌اند. همچنین مرز انتقادات آنها بین شخص احمدی‌نژاد و گفتمان سوم تیر نیز مبهم است.

یحیی آل‌اسحق نیز متعلق به جمعیتی است که یکی از چهره های شاخص آن حبیب الله عسگراولادی بر خلاف موضع رسمی نظام، موسوی و کروبی را از رهبری جریان فتنه تبرئه کرده است.

بنابراین با ملاحظه این موارد، سید محمد ابوترابی‌فرد اگرچه در حلقه اصلی یاران خامنه‌ای نمی‌گنجد ولی در بین کاندیداهای ائتلاف ۲+۳ در مجموع به وی نزدیک‌تر است. ابوترابی‌فرد سابقه سیاسی پر تلاطمی دارد. او در آغاز انقلاب از روحانیون سمپات جریان ملی- مذهبی بود. دفاع محکم وی از ابوالحسن بنی‌صدر باعث رویگردانی جریان خط امام از وی شد. بعد از حذف بنی صدر از ریاست جمهوری وی برای سال‌ها مغضوب بود تا بعد از بازگشت برادرش (سید علی اکبر ابوترابی) از اسارت و انتصاب به نمایندگی رهبری در امور آزادگان، او نیز به تدریج مورد عنایت رهبری قرار گرفت.

مسوولیت نهاد نمایندگی دانشگاه تهران، سکوی ارتقاء وی در حاکمیت شد و به نائب رئیسی مجالس هفتم، هشتم و نهم رسید. لازم به ذکر است وی به لحاظ شخصیتی فرد نرم‌خویی است و در بین رجال سیاسی جمهوری اسلامی به اعتدال مشهور است. او در منازعاتی که چه داخل قدرت و چه بین مردم و حکومت در گرفته ، کوشیده تا روی‌کرد آشتی جویانه‌ای در پیش بگیرد. در فاجعه کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ او سعی کرد در چهارچوب رعایت خطوط قرمز نظام مطالبات دانشجویان معترض تامین شود.

اما احتمال رای آوری ابوترابی‌فرد ناچیز است. در اصل انتخاب او هدیه‌ای به جبهه پایداری و ائتلاف سه گانه پیشرفت است تا در موقعیت بهتری برای رقابت قرار بگیرند. در بین ۵ کاندیدای اصول‌گرایان سنتی، باهنر رقیب قابل اعتنایی برای جناح‌های تندتر اصول‌گرایان بود. باهنر در شرایطی خاص می‌توانست پیروزی علی لاریجانی بر حداد عادل در انتخابات ریاست مجلس نهم را تکرار کند.

البته پیروزی باهنر در شرایط عادی میسر نبود. اما اگر وی می‌توانست با کمک علی لاریجانی، فراکسیون ره‌روان ولایت مجلس را در حمایت از خودش بسیج کند، آنگاه احتمال حضور وی در مرحله دوم انتخابات بالا می‌گرفت. اکثر اعضاء فراکسیون رهروان ولایت را منفردین تشکیل می‌دهند که توانستند تقریبا ۴۵ درصد کرسی‌های مجلس را در رقابت با دو جریان اصلی حکومت در انتخابات مجلس نهم در دست بگیرند. اگر آنها قادر بودند با فعالیت‌های ستادی در حوزه نمایندگی، موکلان‌شان را به صحنه بیاورند آنگاه سرمایه بزرگی پشت سر باهنر قرار می‌گرفت. البته انجام این کار دشوار، اما نشدنی نبود.

در مرحله دوم نیز در مقابل اصول‌گرایان تندرو، باهنر می‌توانست با اخذ حمایت اکثریت آراء خاکستری و سرگردان در راس قوه مجریه قرار بگیرد.

البته وقوع چنین احتمالی در کل اندک بود ولی در میان نامزدهای اصول‌گرایان سنتی، باهنر بیشترین ظرفیت را برای هماوردطلبی در انتخابات داشت. بدین‌ترتیب با معرفی ابوترابی‌فرد، امید جبهه پایدرای و ائتلاف برای پیشرفت به پیروزی در انتخابات بیشتر شد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.