ترافیک سنگین کاندیداها در انتظار چراغ سبز شورای نگهبان

سرانجام فرصت ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به پایان رسید. ۶۸۶ نفر خود را نامزد کردند از بین آنها نفر ۶۵۶ مرد ( ۹۶ درصد) و ۳۰ نفر زن(۴درصد) هستند. ترکیب سنی ثبت نام کنندگان طبق گزارش وزیر کشور بین ۱۹ تا ۸۷ سال متغیر است. از مجموع ثبت‌نام‌کنندگان ۸۹ نفر دارای مدرک دکترای، ۱۵۳ فوق‌لیسانس، ۲۱۲ نفر دارای مدرک لیسانس، ۴ نفر حوزوی، ۱۱۶ نفر فو‌ق‌دیپلم و ۶۰ نفر زیر دیپلم بودند ترکیب شغلی نیز بشرح زیر است ۲۵ نفر پزشک، ۵۱ نفر استاد دانشگاه، ۲۰ نفر وکیل، ۳ نماینده مجلس، ۴۵ فرهنگی، ۱۴ روحانی، ۹۴ نفر بازنشسته، ۱۸۱ نفر کارمند، ۱۹۸ نفر شغل آزاد و ۳۵ نفر دانشجو، محصل و فاقد کار هستند.

Untitled-1 copy

تعداد ثبت نام کنندگان در این دوره نسبت به دوره دهم (۴۷۵) افزایش داشت ولی نسبت به دوره نهم (۱۰۱۴) کاهش نشان می‌دهد. در این دوره زنان برای شرکت در انتخابات بیشتر نام نویسی کردند.

اما ویژگی خاص این دوره از انتخابات، بلاتکلیفی و ابهامی بود که پیرامون تعداد و اسامی کاندیدا‌ها وجود داشت. تا دقیقه ۹۰ معلوم نبود چه کسانی اسم نویسی می‌کنند. در واپسین لحظات آخرین روز ثبت نام، هاشمی رفسنجانی، کاندیدا‌های جریان دولت ( مشایی و رحیمی) و سعید جلیلی حضور یافتند و فضای رقابت‌های انتخاباتی را کاملا تغییر دادند. نزدیکان هاشمی رفسنجانی در روز شنبه تا قبل از ثبت نام وی بگونه ای صحبت می‌کردند که حاکی از احتمال کم کاندیداتوری هاشمی بود. اما حضور وی در آخرین لحظات در وزارت کشور و همچنین احمدی نژاد و مشایی همه را غافلگیر کرد. سعید جلیلی اگر چه نشانه هایی بروز داده بود، ولی حضور به یکباره و بدون اعلام قبلی دبیر شورای امنیت ملی نیز دور از انتظار جلوه می‌نمود. این نحوه حضور در تاریخ انتخابات‌های جمهوری اسلامی بی سابقه بود. معمولا قبل از شروع ثبت نام ها، معلوم بود چه کسانی قصد دارند خود را نامزد نمایند. اما در این دوره حضور هاشمی، جلیلی و مشایی حالت معما گونه پیدا کرده بود.

در حال حاضر به لحاظ جریان فکری و سیاسی ۴ بلوک در صحنه رقابت‌های انتخاباتی حضور دارند. می‌توان با درجه اطمینان بالا پیشبینی کرد که هر کدام از بلوک‌ها نمایندگانی خواهند داشت که از فیلتر شورای نگهبان عبور نمایند.

مشایی، شعله سعدی، اعلمی،اصغرزاده، نصیرزاده و حضرتی نام هایی هستند که احتمال رد صلاحیت آنها بالا است. همچنین پیشبینی می‌شود کاندیدا‌های متعلق به بلوک اصلاح طلبان و جریان احمدی نژاد به نفع کاندید نهایی جریان متبوع شان انصراف بدهند. همچنین ممکن است اصول گرایان نیز به اجماع برسند و کاندیداهای معدودی از انها در صحنه رقابت باقی بمانند. اما احتمال همگرایی در بین اصلاح طلبان و جریان حامی احمدی نژاد به مراتب بیشتر است.

نزدیک به ۴۰ چهره شاخص سیاسی و دولتی برای انتخابات ثبت نام کردند. توزیع سیاسی و جریانی آنها بشرح زیر است:

منفردین

منظور کسانی هستند که به شکل فردی کاندید شده‌اند:

ابوالحسن نواب، داوود احمدی نژاد، پرویز کاظمی، طهماسب مظاهری، سعیدی کیا، محمد علی ایزدی، قدیری ابیانه، خسرو نصیرزاده، حسن سبحانی، قاسم شعله سعدی، علی احمدی، اکبر اعلمی، علی فلاحیان، صادق واعظ زاده، حسن روحانی، محمد غرضی، روح الله احمد زاده، محمود کاشانی(۱۸ نفر)

از بین آنها ده نفر گرایش اصول‌‌گرایی دارند. دو نفر به تحول خواه‌ها و معترضین نزدیک هستند. ۴ نفر با هاشمی رفسنجانی همسو بوده و دو نفر نفر نیز به اصلاح طلبان منسوب هستند.

اصول گرایان سنتی:

محمد حسن ابوترابی، منوچهر متکی(۲)

اصول‌گرایان میانه:

محمد باقر قالیباف، محسن رضایی(۲)

اصول گرایان ولایی و پیرو گفتمان سوم تیر:

علی اکبر ولایتی، باقر لنکرانی، علیرضا زاکانی، غلامعلی حداد عادل، باقر خرازی، سعید جلیلی(۶)

اصلاح‌طلبان:

علی اکبر هاشمی رفسنجانی، الیاس حضرتی، ابراهیم اصغرزاده، مسعود پزشکیان، محمد رضا عارف، مصطفی کواکبیان، محمد شریعتمداری، جواد اطاعت(۸)

جریان احمدی‌نژاد‌:

اسفندیار رحیم مشایی، رامین میهمانپرست، علی اکبر جوانفکر، محمد رضا رحیمی، صادق خلیلیان(۵)

بدین‌ترتیب انتخابات یازدهمین دوره، پر تعدادترین انتخابات ریاست جمهوری از لحاظ شمار کاندیدا‌ها است. البه بعید است همه انها تا آخر در صحنه باقی بمانند. همچنین منفردین در حاشیه خواهند بود. به احتمال زیاد چهار بلوک اصول گرایان سنتی، اصول گرایان تندرو، اصلاح طلبان و جریان دولت متن انتخابات را تشکیل می‌دهند. البته ممکن است اصول گرایان به صورت یکپارچه حضور یابند. سناریویی که احتمال وقوع آن پایین است ولی محتمل است. اگرچه وضعیت رقابت‌های انتخاباتی کاملا حالت ژلاتینی و سیال دارد. به نظر می‌رسد بمانند ثبت نام کاندیدا‌ها، در لحظات پایانی ایام تبلیغات معلوم خواهد شد رقبای اصلی چه کسانی هستند و صحنه نهائی رقابت‌های انتخاباتی معلوم می‌شود.

گمانه زنی پیرامون صحنه نهایی رقابت‌های انتخاباتی در گرو پاسخ به سئوال‌های زیر است:

آیا تعدد بی‌سابقه و کثرت کاندیدا‌ها طبیعی بوده و یا بر اساس طرح و برنامه حاکمیت اجرا شده است؟

این تشتت به معنای گسترش واگرایی وبه هر ریختن شاکله‌های هویتی حاکمیت است؟ در صورتی که این تکثر طبیعی باشد، فرایند انشقاق داخل حاکمیت می‌تواند با ساز و کار‌های داخل نظام مدیریت شود یا مسیری نظم گریز را خواهد پیمود؟ آیا اصول گرایان می‌توانند دوباره حول دشمن مشترک به صورت مقطعی هویت یابند؟ جایگاه و نفوذ خامنه ای برای مدیریت انتخابات چقدر است؟ رد صلاحیت مشایی برای احمدی نژاد خط قرمز است؟ آیا نظام مشابه سا ل ۱۳۸۸، تجمعات خیابانی و فعالیت گسترده ستاد‌های انتخاباتی را تحمل خواهد کرد و یا با برخورد‌های پلیسی، فضا را محدود خواهد ساخت؟

بدون پاسخ به این سئوالات دشوار، نمی توان تحلیلی دقیق از تحولات پیشرو داشت. آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که بر خلاف انتظار رهبری و نهاد‌های اطلاعاتی، انتخابات با تنش‌ها و اتفاقات غیر منتظره روبرو خواهد بود و چالش‌های پیشرو اجازه برگزاری انتخابات امن را نخواهد داد.امری که نشانه هایش پس از حضور طرفداران مشایی و هشامی رفسنجانی در خیابان‌های اطراف وزرات کشور و حمایت خیابانی آنها نمودار شد و مجموعه‌های امنیتی را هراسان ساخت. گونه ای که نسبت به شکل گیری اعتراضات خیابانی و دوقطبی شدن انتخابات هشدار زود هنگام دادند. در عین حال تردید وجود دارد که دامنه نا آرامی‌ها و شور و شوق انتخاباتی مشابه سال ۱۳۸۸ بشود. روز‌های آینده روشن می‌کند که رقابت‌های انتخاباتی چه سمت وسویی پیدا می‌نماید.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به ترافیک سنگین کاندیداها در انتظار چراغ سبز شورای نگهبان

دیدگاه‌ها بسته هستند.