تاکید بر گفتمان موسوی و کروبی

ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در حالی شروع می شود، که سخت گیری ها بر مهندس موسوی و زهرا رهنورد تشدید شده است.علاوه بر دختران آنها که بعد از نوروز تا کنون ملاقات نداشته اند، اخیرا به مادر خانم رهنورد نیز اطلاع داده شده است که اعضاء دیگر خانواده نیز تا مهلتی نا معلوم از دیدار محروم خواهند بود. علت محرومیت کمبود نیرو برای محافظت ذکر شده است! ازاینرو به نظر می رسد حاکمیت بشدت نگران از اعلام موضع مهندس موسوی و دکتر رهنورد در خصوص انتخابات ریاست جمهوری است.

61966d4c6ce4a98804779280cb5e85b6-300x200

این برخورد و دلیل غیر قابل قبولی که ذکر شده است نشان می دهد هراس و دغدغه اصلی حکومت در انتخابات پیش رو تحرک مجدد جنبش سبز است. لذا بیشترین محدودیت ها را بر علیه آنها اعمال کرده است. مقایسه وضعیت موسوی، کروبی و رهنورد با سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی گواه این مدعا است. بررسی شرایط ایران نشان می دهد که راهبرد موسوی و کروبی برای ایجاد تغییر اساسی در موازنه قوا و تسهیل گذار مسالمت آمیز به دموکراسی بیشتر مجال موفقیت دارد. این راهبرد به خلق قدرت مردم و جنبش اجتماعی متکی است. جنبش سبز به جامعه محوری در حرکت اصلاحی بها می دهد. اگرچه موسوی و کروبی بر اجرای بی تنازل قانون اساسی و رویکرد رفورمیستی تاکید دارند اما ایستادگی آنها در برابر خامنه ای و عدم تمکین به تصمیمات ناعادلانه نهاد های حکومتی باعث شده است که در عمل حرکت شان تبعات انقلابی نیز پیدا نماید. شاید بتوان گفت که اصلاح انقلابی برچسب نزدیک تر به واقعیتی برای توصیف حرکت سیاسی موسوی و کروبی است. جایگاه واقعی هاشمی رفسنجانی در بخش معتدل قدرت است. او سعی کرده در نقطه مرزی دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا فعالیت کند. اگرچه در این انتخابات به سمت اصلاح طلبان شیب بیشتری پیدا کرده و پیشبینی می شود نزدیکی وی به اصلاح طلبان در جریان رقایت های انتخاباتی بیشتر شود و حتی مواضع هاشمی در پایان کار به جنبش سبز نزدیک تر گردد. لازم به ذکر است این نزدیکی حالت مقطعی دارد و متاثر از ضرورت وحدت در برابر دشمن مشترک است.البته این پیشبینی قطعیت ندارد و ممکن است هاشمی بر رویکرد بینابینی بایستد. اما در هر صورت هاشمی رفسنجانی چه ببرد و چه ببازد، نتیجه اش مستقیما منجر به استقرار دموکراسی در ایران نمی شود بلکه حداکثر کارکرد آن ایجاد فضای تنفس و مساعد ساختن فضا برای فیزیوتراپی نیرو های معترض است تا از رکود در امده و فعالیت های سیاسی شان را گرما بخشند. البته در حالتی که هاشمی به طور طبیعی رای نیاورد آنگاه نتیجه برای پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان منفی خواهد بود.

اما انچه در این میان برای جنبش سبز اهمیت کلیدی دارد تاکید بر حفظ استراتژی موسوی و کروبی مبتنی بر استقامت و پایداری در برابر حاکمیت است. به حاشیه رفتن آنها در هیجانات انتخابات و میدان گرفتن دیدگاه های محافظه کارانه تهدیدی جدی است. مدافعان جنبش سبز باید بکوشند تا تمایز راه موسوی و کروبی از راهبرد اصلاحات دولت محور روشن گردد. همچنین مزیت های آنها تبیین شود. راهبرد موسوی و کروبی تفاوت استراتژیک با راهبردی دارد که در پشت سر خاتمی و هاشمی فعال شد. اما در سطح تاکتیک و همکاری های مقطعی بین آنها اشتراکات چشمگیری وجود دارد. بنابراین ضرورت دارد تمایز بگونه ای انجام شود که ضمن تکفیک استراتژیک اما همکاری مقطعی و مزایای اشتراک تاکتیکی را منتفی نکند. به عبارت دقیق تر رئیس جمهور شدن هاشمی رفسنجانی با اهداف جنبش سبز منافاتی ندارد و می تواند بستر را برای بروز دوباره آن مساعد سازد. در نگاه جنبش سبز هاشمی منجی و فهرمان نیست و در قامت رهبر نمی گنجد اما حضور وی در نهاد ریاست جمهوری، مشکلات کنونی پیرامون جنبش سبز را تا حدی کاهش می دهد اگرچه تضمینی در خصوص کاسته شدن از سختی ها و دشواری ها وجود ندارد. اما جنبش به طور نسبی در وضع بهتری قرار می گیرد.

منتها بهبود وضعیت جنبش سبز مستلزم صورتبندی درست حرکت است. می توان محور ها و مولفه های مهم در صورتبندی رابشرح زیر دسته بندی کرد:

– مقاومت و نافرمانی در برابر احکام ظالمانه

در این رویکرد ایستادگی و مقاومت در برابر حاکمیت توصیه می شود. تا زمانی که خامنه ای تغییر مشی نداده است، باید در برابر او ایستاد. ولایت او ولایت فرعون است و با رویارویی و نا فرمانی می توان وی را زمینگیر کرد.تسلیم و تفاضا از وی و مصالحه کارساز نیست و در نهایت تیغ تند رو ها را تیز می نماید. جهت گیری اصلی جنبش سبز باید نقد دیدگاهی باشد که با پشتوانه رهبری در پی تداوم گفتمان سوم تیر است.

– صبر و تحمل

این حرکت دنبال پیروزی سریع نیست بلکه فرایندی دراز مدت را دنبال می نماید. مشکلات جامعه ایران و راه ناهموار آزادی راه حل های آسان و سریع ندارد. دغدغه جنبش سبز گشایش مسیری است که کشور را در موقعیت بهبود مستمر قرار دهد. اما برای رسیدن به این هدف باید صبر و تحمل داشت. سختی ها را تحمل کرد. رسیدن به آزادی در ایران بدون هزینه ممکن نیست و همچنین راه میانبر ندارد. استقامت و ایستادگی بر سر موضع رمز موفقیت است.

– حفظ و تداوم حضور گفتمانی

حفظ و توسعه فضای گفتمانی جنبش سبز و تبیین نقاط افتراق با برنامه هاشمی رفسنجانی و مدافعان عقب نشینی و تعامل با بلوک قدرت و رهبری مسئله ای استراتژیک است. این امر به نیرو های جنبش سبز فرصت می دهد تا نیرو ها و شبکه های خود را بازسازی کرده و برای آینده آماده سازند. در این میان تاکید بر موسوی و کروبی و مقاومت تحسین بر انگیز آنان نقطه کانونی است. مشخص کردن تفاوت های مشی موسوی و کروبی با هاشمی و اصلاح طلبان دولت محور ضرورت دارد. از این رو نباید جنبش سبز به هاشمی رفسنجانی پیوند بخورد و شکست احتمالی وی پایان جنبش سبز و ریشه نداشتن آن در جامعه تفسیر گردد.

– عدم تقابل با هاشمی

چگونگی مواجهه با هاشمی رفسنجانی نقطه ای بسیار ظریف و حساس است. جنبش سبز ضمن اینکه نباید در هاشمی ادغام شود و تمایز آن روشن باشد، ولی باید از تقابل و رویارویی با وی نیز اجتناب بورزد. حضور هاشمی در انتخابات و زور آزمایی وی با رهبری برای جنبش سبز مفید است. کاستن از آراء هاشمی رفسنجانی عملی اشتباه است. رئیس جمهور شدن هاشمی و شکست طرح و برنامه رهبری برای یکپارچه شدن بیشتر حاکمیت امری مفید است. منتها باید معلوم باشد که هاشمی نماینده جنبش سبز نیست و شکست و پیروزی وی سرنوشت جنبش سبز را معلوم نمی سازد. تمایز باعث می شود تبعات شکست احتمالی هاشمی متوجه جنبش سبز نگردد و از سویی دیگر پیروزی احتمالی وی امر مثبتی است که به احیای جنبش یاری می رساند. هاشمی در اصل پلی برای طرح مطالبات جنبش سبز به حاکمیت خواهد بود. در واقع هر چقدر هاشمی در موضع نقد رهبری جلو تر برود و یا نتیجه موضعگیری ها و اعمال وی در ایام رقابت های انتخاباتی محدود شدن حوزه نفوذ و قدرت نهاد ولایت فقیه و تضعیف تند رو ها شود، همگرایی تاکتیکی جنبش سبز با وی نیز باید گسترش یابد. این مساله بستگی به چگونگی عملکرد هاشمی دارد.

جنبش سبز نیازمند بحث و گفتگو بین فعالان است تا استراتژی مناسب را در انتخابات پیشرو تدوین نماید. انفعال و یا برخورد های شتابزده در حمایت و یا مخالفت با هاشمی رفسنجانی و دنباله روی از موج های ساخته شده، آفت های جدی جنبش است. توجه به موارد ذکر شده در تبیین چگونگی مواجهه مفید هستند. اما مطالبه رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد در ایام انتخابات ضرورت دارد. حتی اگر فضای انتخابات گرم شد و شور و نشاط خیابان ها را فرا گرفت امکان راه اندازی حرکت های خیابانی برای شکست حصر رهبران نمادین جنبش سبز و مساعد سازی آزادی زندانیان سیاسی را نیز می توان در نظر گرفت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.