سناریو های محتمل برای صندوق های رای ۹۲

سرانجام انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری به ایستگاه آخر رسید. ویژگی این دوره از انتخابات وضعیت ژلاتینی و نا معلومی انتخابات تا لحظات آخر بود. در ۲۴ ساعت مانده به روز رای گیری ، هنوز بحث انصراف برخی از کاندیدا های اصول گرایان مطرح بود. اما این اتفاق رخ نداد و قالیباف ، جلیلی و ولایتی حاضر نشدند ائتلاف کنند. چند ساعت مانده به انتخابات ، آرایش نهایی رقابت ها معلوم شد.

12

علی رغم اینکه بخش هایی از اصول گرایان از جمله حسین شریعتداری، علیرضا زاکانی ، سید احمد خاتمی ، احمد توکلی،غرویان و عماد افروغ مطالبی دال بر ضرورت اجماع کاندیدا های اصول گرایان را مطرح کردند اما این موضوع به صورتجدی ازسوی احزاب اصول گرا و رسانه های انها دنبال نشد. همچنین خامنه ای نیز تلاش خاصی در این زمینه انجام نداد . حرف وی مبنی بر اینکه ۸ کاندید موجود نماینگر ۸ نوع تفکر متفاوت هستند نشان می دهد که اجماع مورد نظر وی نبوده است و تفاوت های کاندیدا های اصول گرا از دید وی انقدر است که قابل تجویل به یک جریان نیست. 

اما از میان کاندیدا های اصول گرایان تنها جلیلی و ولایتی پایگاه اجتماعی مشخصی دارند. ولایتی اصول گرایان سنتی و لایه های بازاری و روحانی را نمایندگی می کند. برخی از پراگماتیست های اصول گرایان و جمعی از جامعه پزشکی کشور نیز حامی او هستند. گروه هایی چون ائتلاف پیروان امام و رهبری، جمعیت موتلفه ، اکثریت جامعه روحانیت ، اکثریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از وی حمایت کردند. اکثریت نمانیدگاه مجلس نیز با او همراه هستند. اما علی لاریجانی رئیس مجلس توامان به او و قالیباف نظر مثبتی دارد. او بر خلاف آغاز کار که با قالیباف ائتلاف کرد اما در پایان کارشان به درگیری کشید. در روز های آخر برخی به ولایتی فشار آوردند که لز صحنه کنار رود ولی او ایستاد. مزیت ولایتی در کسب آزاء بخش میانسال پایگاه اجتماعی نظام است. همپنین بخش اندکی از آراء خاموش نیز ممکن است روی خوشی به وی نشلن دهند. اما در کل احتمال رای آوری او بالا نیست. شاید موقعیت وی شبیه علی لاریجانی در انتخابات ۸۴ با کمی افزایش شود. اصول گرایان سنتی در ائتلاف با برخی از نظامیان در انتخابات های مجلس هشتم و نهم بر اصول گرایان افراطی پیشی گرفتند. اما در انتخابا تریاست جمهوری نهم به انها باختند و در ریاست جمهوری دهم نیز امکان حضور پیدا نکردند.
سعید جلیلی منتخب اصول گرایان افراطی و لایه های نظامی و امنیتی است. نسل جوان پایگاه اجتماعی اصول گرایان با او همدل است. او نمانیده گفتمان سوم تیر در مقابل محافظه کاران و اصلاح طلبان است. جبهه پایداری ، سازمان بسیج ، جمعیت ایثار گران ، جمعیت رهپویان ، بسیج های دانشجویی، قرارگاه عمار ،و حلقه مصباح یزدی از او حمایت می کنند. وی با دیدگاه های رهبری انطباق گفتمانی کامل دارد . اگر ملاک های رهبری برای انتخاب رئیس جمهور در نظر گرفته شود ، جلیلی بیشترین نمره را کسب می کند . جلیلی تنها در بین بخش تند روی حاکمیت و مدافعان ولایت مطلقه فقیه امکان جمع اوری رای داد. پتانسیل وی اخذ رای از بخش شناور و مستقل جامعه محدود است. اما اگر بنا بر دخالت حاکمیت وانحراف انتخابات از مسیر طبیعی باشد آنگاه جلیلی وضعیت خوبی پیدا می نماید. در بین مسئولین کنونی سپاه به طور نسبی او بیشترین حمایت را دارد. همچنین اگر ماشین رای حکومت راه بیفتد جلیلی می تواند نیمی از رای های حامیان حاکمیت را از آن خود نماید.
قایباف در این دوره دارای پایگاه خاصی نیست. پایگاه او رای غیر سازمان یافته حاکمیت و آراء شناور است. در داخل حکومت هیچیک از گروه ها و چناج های شکل یافته وقدیمی نظام از او حمایت نکردند. او از پشتیبانی از چند فرمانده سپاه به صورت فردی برخوردار است. البته اگر تصمیم حاکمیت به حمایت از وی تغییر یابد آنگاه می تواند رای های بخش تندرو و نیرو های جدید اصول گرایان را نیز کسب نماید.
قالیباف در این دوره به رهبری نزدیک شد. چهره جدید قالیباف در بین کاندیدا ها بعد از حداد به جلیلی نزدیک تر بود. او نشان داد به لحاظ سیاسی و فرهنگی اقتدار گرا است. در اصل تفاوت قالیباف با بخش های افراطی حاکمیت در حوزه های اقتصادی و مدیریتی است. او به مشورت با نخبگان ، ایجاد نهاد های نظارتی بر عملکرد دولت و عقلانیت در اداره قوه مجریه معتقد است.
قالیباف در بین آراء شناور پایگاه خوبی دارد. اما در جریان تبلیغات و بخصوص بعد از مناظره سوم وجهه وی در بین معترضین و بدنه اصلاح طلبان آسیب دید و به نظر می رسد رای های وی نسبت به روز های نخست تبلیغات دارای افت شده است. اما هنوز وی یک کاندیدای جدی است. بعد از جلیل وی نزدیک ترین مواضع را با رهبری دارد. همچنین وی در بین سپاه و بخصوص بخشی که در فعالیت های اقتصادی حضور دارد مقبول است.
حسن روحانی متعلق به جریان رفسنجانی است. این جریان که جمع کوچکی از کارگزاران جمهوری اسلامی هستند خود را معتدل می نامند. دو حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران ستون های این جمع هستند. اما با کنار گذاشته شدن محمد رضا عارف ، عملا وی کاندیدای مورد حمایت اکثریت اصلاح طلبان و برخی از تحول خواهان و نیرو های جامعه مدنی نیز شده است. سید محمد خاتمی ، علی اکبر رفسنجانی، سید حسن خمینی حامیان شاخص او هستند. گروه هایی چون حزب اعتدال و توسعه ، شورای هماهنگی اصلاحات ، بیت آیت الله خمینی، بیت آیت الله منتظری، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ،مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت ،کارگزاران سازندگی ، حزب مردم سالاری از او حمایت کرده اند. همچنین او در بین کاندیدا های موجود بیشترین حمایت را در بین روشنفکران ، روزنامه نگاران ، هنرمندان ، فعالان مدنی ، دانشجویان و مدافعان حقوق زن دارد. در اصل حسن روحانی مورد توجه معترضین به وضع موجود است.
رضایی و غرضی بیشتر کاندیدا های منفرد هستند که حمایت گروهی و جریانی مشخصی ندارند. البته وضع رضایی بهتر از عرضی است.
حال با این توصیفات تلاش می شود محتمل ترین سناریو ها برای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری توصیف گردد.
در این دوره همزمانی با انتخابات شورا ها و شرایط بحرانی کشور باعث شده است تا میزان شرکت در انتخابات بیشتر از حد متعارف انتخابات مهندسی شده باشد. بخصوص که این انتخابات پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸ برگزار می شود. نظر سنجی های متعددی در این دوره انجام شده است اما به دلایل مختلفی نمی توان به آنها اتکاء کرد. در این میان نظر سنجی های اینترنتی و تلفنی مشکلات بیشتری دارند. باز نظر سنجی های میدانی بیشتر جای توجه دارند. معمولا بخشی از مرددین در روز انتخابا ت تصمیم می گیرند. اذا برآورد دقیق از میزان مشارکت مقدور نیست اما می توانی یک تخمین کلی زد که کف و سقف مشارکت در این دوره از انتخابات بین ۳۱ تا ۳۶ میلیون خواهد بود. با احنساب ۵۵ میلیون جمعیت واجد حق رای نرخ مشارکت احتمالی بین ۵۵ تا ۶۵ درصد در نوسان خواهد بود.
در این صورت به احتمال بسیار زیاد انتخابات دو مرحله ای خواهد شد و دو سناریوی محتمل به ترتیب زیر خواهد بود:
حکومت دخالت کند و اجازه ندهد حسن روحانی به مرحله دوم برود. در این صورت سعید جلیلی و قالیباف در مرحله دوم رقابت حواهند کرد. ارزیابی ها نشان می دهد در این سطح از مشارکت جلیلی شانسی برای کسب مقام اول و دوم را ندارد . مگر آنگه میزان مشارکت کمتر از ۳۰ میلیون رای شود .رای های وی تقریبا ثابت هستند و می تواند حداکثر رای نیمی از پایگاه اجتماعی اصول گرایان را بدست آورد. اکثر نظر سنجی ها و بخصوص موارد اخیر رتهبه وی را در جایگاه های سوم و چهارم قرار داده اند. اگر میزان مشارکت در حد ۳۱ میلیون باشد آنگاه با تقلب و یا اقدامات کوجکی مانند ابطال چند حوزه امکان بالا کشیدن جلیلی بر روحانی وجود دارد. سعید جلیلی بدون دخالت حکومت و شعبده بازی انتخاباتی شانس پیروزی ندارد.
ایجاد فضای دو قطبی در این انتخابات و حملات بخش تندروی حکومت به روحانی این استعداد را دارد که حتی رای های روحانی برای تحقیر او و نمایش پایگاه اجتماعی نازل منتقدین سیاست هسته ای حکومت کم اعلام شود
در سناریوی دوم روحانی و قالیباف به مرحله دوم می روند. در این حالت اگر میزان مشارکت به کف تخمین نزدیک باشد آنگاه قالیباف می تواند نفر اول باشد. در غیر این صورت روحانی نفر نخست می شود. نظر سنجی ها تا روز های آخر حاکی از پیشتازی قالیباف بود ولی بعد از کناره گیری عارف و حمایت خاتمی و رفسنجانی ، روحانی وضعیت رو به رشدی پیدا کرد. به هر حال به نظر سنجی ها نمی توان اتکا کرد. اما روند رو به رشد رای های روحانی یک واقعیت است . منتها معلوم نیست تا چه میزان بالا خواهد رفت. اگر نظام حضور روحانی در مرحله دوم را بپذیرد علی رغم اینکه او به نماد تسلیم و ضعف در سیاست خارجی معرفی شده است و نیرو هایی که حکومت آنها را فتنه گر می داند پشت سر او قرار گرفته اند آنگاه می توان نتیجه گرفت ، که حکومت می خواهد نیرو های معترض به فعالیت در داخل محدوده ترسیم شده از سوی حاکمیت امیدوار شوند . شاید نیز اختلاف محاسباتی باعث شده که حکومت رای آوری روحانی را دستکم گرفته و دیگر امکان حذف وی وجود نداشته است.
شنبه معلوم خواهد شد که فرجام انتخابات ۹۲ چه خواهد شد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.