جواد ظریف در واکنش به اظهارات اوباما در ملاقات با نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفت: «تمام هدف نتانیاهو و لابی صهیونیستی این است که مانع پیشرفت مذاکرات شوند تا بتوانند بر کنگره برای تحریم بیشتر و بستن دست رییس جمهور برای رسیدن به راه حل مذاکراتی (که هدف تحریمهایی است که در مجلس نمایندگان تصویب شده و در سنا در حال بررسی است) فشار بیاورند.
مصاحبه یکشنبه وزیر خارجه آمریکا با برنامه ۶۰ دقیقه که در آن گفت ظرف سه ماه میتوانیم موضوع هستهای را حل کنیم، پاسخی به این فشارهاست، که اتفاقا نتانیاهو و لابی صهیونیستی در آمریکا که منافع اسراییل را بر منافع آمریکا ترجیح میدهند و برای رسیدن به اهداف پلیدشان از هر فشار و تهدید و تطمیع و پرونده سازی و. . . استفاده میکنند را نگرانتر کرده است.
حرفهای اوباما در این میان کاملا غیرقابل قبول بود و هیچ نشانی از نقشی که رییس جمهور آمریکا باید برای حل موضوع هستهای در کشورش ایفا نموده، و بجای دنبالهروی از تندروها، رهبری کشورش را در این موضوع تاریخی بهدست گیرد.
میدانیم که بسیاری در آمریکا به دنبال بهانه برای فشار به ملت بزرگ ایرانند. میدانیم که جنگ طلبان از حل موضوعات نگرانند و حیات خود را در هراس افکنی و دروغ بافی میبینند. میدانیم که مقامات آمریکایی حتی اگر حسن نیست هم داشته باشند (که هنوز نشان جدی از آن ندیدهایم) به شدت از این گروههای فشار تأثیر میپذیرند. میدانیم که بین اظهارات علنیشان و حرفهایشان در مذاکرات (حتی در برابر کل اعضای ۱+۵ اختلاف است. اتفاقا به دلیل همین پیچیدگیهاست که از ابتدا تذکر دادیم که راه دشواری در پیش است.
از این حرفها زیاد خواهیم شنید. به محکمترین شکل هم جواب خواهیم داد. مهم آن است که بدانیم مسیر دشواری شروع شده است. این مسیر یک نبرد دیپلماتیک است و نه یک رابطه دوستانه و صمیمی. امر برای هیچکس در دولت مشتبه نشده است».
این سخنان وزیر امور خارجه به بهترین وجهی آشکار میسازد سیاست خارجی دولت روحانی، رویکرد تعاملی را بر بستر سیاست تقابلی و خصمانه با غرب دنبال میکند. در اصل رویکرد این دولت که جواد ظریف گردانندگی آن را بر عهده دارد، کم کردن تنشها و مدیریت اختلافها با آمریکا است نه برقراری رابطه دوستانه و عادی سازی روابط.
در عین حال، نظام خواهان رابطه اقتصادی خوب با اروپا است. این ویژگی دلیل رضایت خامنهای و عدم ممانعت از فعالیت آنها است. لحن و محتوی آخرین نوشته فیسبوکی وی همانند برنامهای که برای وزارت خارجه ارائه داد. نشان میدهد از دید او نیز آمریکا دشمن است. ازاینرو مذاکرات را یک نبرد میداند نه یک رابطه دوستانه وصمیمی. او به منتقدین اصولگرا پیام میدهد که وی و روحانی را ناپخته ندانند و نگذارند پیام بدی به دنیا منتقل شود که حاکی از زود باوری آنها است.
برخوردهای ایذائی اصولگرایان افراطی. تردیدها در غرب پیرامون توانایی روحانی در جلو بردن سیاستهایش را افزایش میدهد.
در واقع ظریف و روحانی در اصل و بنیاد سیاست خارجی تقابلی با آمریکا با اصولگرایان توافق دارند ولی در شکل اجرا و جلو بردن این سیاست اختلاف دارند. آنها سعی میکنند با قرائت پراگماتیستی رویکرد فوق را به کاهش تنشها و برخورد دفاعی تقلیل دهند.
هر رویکردی در برگیرنده برداشتهای متفاوت در قالب یک طیف است. آنها از منتهیالیه راست رویکرد سیاست خارجی «ستیزهجو» وارد میشوند و جایگزینی دفاع را به جای تهاجم توصیه میکنند. حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی روحانی به خوبی این طرز تلقی را فرموله میکند که ما با آمریکا کار نداریم، بلکه فقط میخواهیم آمریکا تحریمها را بردارد.
بنابراین در دکترین ظریف کوشش میشود دردسرها و مشکلاتی که آمریکا در نحوه اداره کشور و ارتباط جمهوری اسلامی با دنیا و بخصوص اروپا ایجاد کرده است، بر طرف شود وبیش از این نمیخواهند.
سمتگیری ظریف و روحانی مبنای ایدئولوژیک و اعتقادی ندارد بلکه در چارچوب نگرش قدرت بنیاد و فن سالارانه در چارچوب ساختار و موازنه قوای موجود دنبال میشود. آنها میخواهند در قدرت حضور داشته باشند و در اداره امور مشارکت داشته باشند. بنابراین اقتضای حضور و عدم تقابل با بخش مسلط قدرت دنبال کردن رویکرد حداقل گرا و اعتدال پراگماتیستی در راهبرد سیاست خارجی تقابلی و خصومت محور است. البته این نگاه خالی از چالش و شکاف با دیدگاه رهبری و اصول گرایان افراطی در سیاست خارجی نیست.
برخورد تیم جدید هستهای و سیاست خارجی مانند کسانی است که پس از بی ثمری و به بن بست رسیدن جنگی طولانی به نتیجه رسیدهاند که باید صلحی صورت بگیرد. بنابراین فقط در پی توقف منازعه هستند نه برقراری مناسبات حسنه. اما نگاه خامنهای و اصولگرایان افراطی، آتش بس موقت و گرفتن امتیازات است و اعتقادی به صلح پایدار ندارند.
در این راستا حسام الدین آشنا و عراقچی تاکید میکنند به آمریکا بدبین هستند و معیار و ملاک را تغییر عملی آمریکا میدانند و حرف را کافی بشمار نمیآورند. این موضع مورد تاکید مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه نیز قرار گرفت.
در عین حال باید توجه داشت همین برخورد دولت روحانی و موضعگیری ظریف در مقطع کنونی کشور مثبت است. اما سیاست خارجی وی و دولت اعتدال با پارادایم مبتنی بر منافع ملی و رویکرد غیر ایدئولوژیک و حضور موثر و همکاری سازنده در شبکه مناسبات جهانی تفاوتهای چشمگیری دارد.
اما حرف ظریف نیز با واقعیت منطبق است که نتانیاهو و لابی اسرائیل به دنبال برهمزدن مذاکرات هستند.
نتانیاهو و تندروهای اسرائیلی از آنجایی که خواهان تعطیلی کلیه فعالیتهای هستهای ایران وحفظ خصومت بین ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند، میکوشند تا در روند تفاهم هستهای محتمل بین ایران و غرب اختلال ایجاد کنند.
البته فضای افکار عمومی اسرائیل نسبت به روحانی و سیاست تعامل و آشتیجویانه بدبین هستند. آنها تصور میکنند بیشترین آسیب را دسترسی جمهوری اسلامی به جنگ افزار اتمی تحمل خواهند کرد.
از اینرو طبیعی است دولت اسرائیل نیز خواستهایی از دولت آمریکا داشته باشد تا ملاحظات آنها را در نظر بگیرد. اما حل و فصل مناقشه هستهای بین ایران و آمریکا نیازمند ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای نتانیاهو است.
در این شرایط ، اعتمادسازی و رفع نگرانیهای بین المللی و تعلیق فعالیتهای حساس هستهای از سوی حکومت ضرورت بیشتری پیدا کرده است. در صورت پافشاری بی مورد و یا تاکید بر مواردی که مصالحه را دشوار میسازد فضا به سمت تشدید تقابل میرود.
بر خلاف نظر ظریف، حرفهای اوباما در دیدار با نتانیاهو تفاوت معنادار با سخنانش در مجمع عمومی سازمان ملل نداشت. تفاوت در چارچوب راهبرد دو مسیره مذاکره و فشار آمریکا است. آمریکا سالها است از اواخر دوره ریاست جمهوری بوش پسر، سیاست چماق و هویج را دنبال میکند. لذا مسوولیت حکومت و بهخصوص هنر ظریف و روحانی است که دیپلماسی و تفاهم را جایگزین حمله نظامی محتمل کنن. و نگذارند جریانهای افراطی آمریکا و اسرائیل در مسدود کردن مسیر تفاهم باز شده جدید موفق شوند.
سخن ظریف در مصاحبه با ال-مانیتور امیدوارکننده است که گفت: «برای مثال ایران میتواند آماده پذیرفتن محدودیتهای موقت و نظارت بر برنامه غنیسازی در مقابل لغو فوری برخی از تحریمها باشد.»
بنابراین شایسته است تفاوت رویکرد سیاست خارجی تفاهمگرا و آشتیجویانه خاتمی و دولت اصلاحات با راهبرد کنونی دولت روحانی مورد توجه قرار بگیرد. وضعیت مناسب برای تحقق منافع ملی در روابط خارجی حاکم شدن این دیدگاه است و نگرش کنونی دولت یازدهم پلی برای رسیدن به این مقصد مبارک است نه منزلگه نهایی آن.