خامنه‌ای و نگاه «قدرت‌محور» به عاشورا

در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی امسال، پایگاه اطلاع‌ رسانی خامنه‌ای درباره عزاداری «امام حسین» یک سری از نظرات و فتاوی  وی را منتشر کرد. مجموعه فتاوی وی نشان‌گر فاصله گرفتن از روند‌های موجود در عزاداری‌های به سبک جدید است. پاسخ‌های او به استفتائات با نظرات فقهای سنتی بیشتر هم‌خوانی دارد.

او در ادامه تاکید بر حرمت قمه زنی تصریح کرده است که باید از هرگونه کاری که موجب وهن مذهب باشد پرهیز شود و هم‌چنین هر عملی که ضرر قابل توجهی برای انسان داشته باشد را حرام اعلام کرده است.

ashurarahbar

در فتاوی دیگر پرهیز عزاداران از اذیت و آزار همسایگان را واجب دانسته است. استفاده از آلات موسیقی به استثنای طبل و سنج را متناسب با مراسم عزاداری محرم بشمار نیاورده است. هم‌چنین تصویربرداری و نورپردازی در هیات‌‌های مذهبی به نحوی که یادآور کنسرت‌های موسیقی غربی را باشد نیز با شان و جایگاه مجالس عزاداری در تعارض دانسته است.

مجموعه انتشار فتاوی جدید خامنه‌ای نشان‌گر روی‌کرد متفاوت با مناسباتی است که در سبک‌های جدید عزاداری انجام می‌شود. این مراسم با استفاده از آهنگ و ریتم تفاوت‌های گسترده‌ای با عزاداری‌های سنتی دارد. هم‌چنین اغراق‌ها و بدعت‌هایی صورت گرفته و مقام امام حسین را بالا‌تر از جایگاه واقعی‌اش قرار می‌دهند و تکیه صرفا بر ایجاد شور و برانگیختگی است و محتوی در آن‌ها جایی ندارد. از سوی دیگر نوع بروز احساسات در این هیات‌ها شباهت به کنسرت‌های پر هیجان موسیقی غربی دارد و انرژی زیادی در آن‌ها تخلیه می‌شود. این روند و به خصوص ذکر عباراتی که شائبه جایگاه خدایی امام حسین را تداعی می‌کرد در سال‌های اخیر با اعتراض گسترده مراجع و بخصوص مراجع سنتی هم‌راه شد.

به نظر می‌رسد این اعتراضات همان‌طور که در سال گذشته منجر به تذکر رهبری به هیات‌های عزاداری شد این بار نیز در مواضع کنونی خامنه‌ای اثر داشته است. فاصله مواضع جدید وی با شکل اصولی و منطقی برگزاری مراسم عزاداری کم‌تر است. البته فتوی حرمت و تلاش وی برای منع قمه‌زنی عمل نو گرایانه و درستی بود. برخی از مراجع سنتی چون شیرازی‌ها و آیت‌الله وحید در مقابل وی ایستادند. اما مشکل در این‌جا است که خامنه‌ای مشروعیت لازم برای صدور فتوی را ندارد.

فتاوی خامنه‌ای مبنی بر مهار اشکال جدید عزاداری او را در موقعیت پارادوکسیکالی قرار می‌دهد. اکثر هیات‌هایی که روند جدید در پی گرفتند و به سمت برگزاری پر سر و صدا و هیجان محوری صرف رفته‌اند از حامیان وی و مراکز حامی پروری برای ولی فقیه هستند. مگر این‌که او بخواهد آن‌ها را مهار کند.

خامنه‌ای بر خلاف آیت‌الله خمینی توجه خاصی به مداحی دارد. آیت‌الله خمینی اعتقاد خاصی به مداحی نداشت. تنها کسی که در مراسم عزاداری جماران نوحه می‌خواند که بیشتر به روضه شباهت داشت،حجت السلام کوثری بود.

اما خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری میانه خوبی با منصور ارضی داشت. بعد از رهبری وی عملا فضا برای گسترش فعالیت‌های مذهبی و هیاتی حاج منصور مساعد شد و وی به تدریج وارد موضع گیری‌های سیاسی در چارچوب خطوط کلی بیت رهبری شد. اکثر مداح‌های سبک جدید شاخص از شاگردان منصور ارضی هستند. برخی از آنان چون محمود کریمی، سعید حدادیان و مهدی امیدی مقدم در مراسم عزاداری بیت مداحی می‌کنند.

البته شباهت کار‌های ارضی با مداحی‌های سنتی بیشتر است. او خود شاگرد سید علی میر هادی بوده که مداح و روضه خوانی سنتی بود.

در عین حال  برخی از مداح‌هایی چون سید جواد ذاکر بوده و هستند که سبک جدید را ارائه می‌دهند ولی از حکومت استقلال دارند. مداح‌های سنتی نیزکماکان فعال هستند . بخشی از آنها نیز از حکومت و رهبری دفاع می‌کنند.

نسل جدید مداح‌هایی که توسط منصور ارضی پرورش یافتند خود نیز ابداعاتی به خرج داده و اکنون مراسم پر مخاطب عزاداری کشور را در دست دارند.

این مساله در وهله نخست ناشی از سبک بروز و جدید آنها است که به دلیل ایجاد حرکت و شور و هیجان برای جوانان جذاب است. ثانیا نیرو‌های امنیتی، نظامی و بخصوص بسیجی‌ها حامی آن‌ها هستند. این هیات‌ها و مجالسی که با میدان‌داری سیب سرخی، جواد مقدم،سعید حدادیان، محمود کریمی، مهدی امیدی مقدم،عبدالرضا هلالی، میثم مطیعی، محمد رضا طاهری، حاج علی قربانی،مجید بنی فاطمه،مهدی میردامادی و… اداره می‌شود از مراکز مهم جذب نیرو و بسیج نیرو‌های میدانی و لباس شخصی برای سرکوب اعتراضات بوده است.

در عین حال سخنان و سمت گیری‌های خامنه‌ای در خصوص نوع عزاداری کاملا منسجم نیست. به عنوان مثال در سال ۱۳۷۳ چنین گفته است:

«برخى کارهاست که پرداختن به آن‌ها، مردم را به خدا و دین نزدیک مى‌کند. یکى از آن کارها، همین عزاداری‌هاى سنّتى است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین مى‌شود. این‌که امام فرمودند «عزادارى سنّتى بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته‌هاى عزادارى به راه‌انداختن، از امورى است که عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش مى‌کند و بسیار خوب است.»

به نظر می‌رسد این سخن وی در تقابل با کوشش‌های جریان نوگرایی دینی در تغییر جهت مراسم عزاداری به مباحث معرفتی و برتری شناخت بر محبت و جوانب احساسی بیان شده است.

حال در فضای ایجاد شده برقراری توازن و مدیریت فضای هیات‌های عزاداری برای رهبری کار راحتی نیست. البته او در سالیان گذشته از این هیات و ارتش مداحان حامی استفاده زیادی کرده است. آنها در محیط‌ها و مجالس مذهبی دوگانه حق و باطل عاشورا در زمانه کنونی را در قامت مدافعین و مخالفین خامنه‌ای بازسازی کرده‌اند.

خامنه‌ای با قلب و تحریف عاشورا که گفتمان مظلومین و اپوزیسیون است هم‌واره سعی کرده خود را در موقعیت عاشورایی تعریف کند. منتها این موقعیت عاشورایی در اصل بیان کد وار هر تهدیدی است که بقاء وی در قدرت را با مشکل مواجه سازد. بنابراین در دوران اصلاحات هشدار داد که در ایران تحت حکومت وی صلح نمی شود بلکه عاشورا خواهد شد. هم‌چنین هواداران و نیرو‌های تحت امرش مرتب به اصلاح‌طلبان و نیرو‌های تحول خواه هشدار می‌دادند که منتظر هستند محرم و هنگامه امتحان فرا برسد.

خامنه‌ای هواداران و پایگاه اجتماعی نظام را نیز با استفاده از ادبیات عاشورایی انذار می‌دهد که مبادا وی را تنها بگذارند! به عنوان مثال در سال ۱۳۷۵ گفت:

«اگر کسانى براى حفظ جان‌شان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جان‌شان به خطر مى‌افتد، یا براى مقامشان یا براى شغل‌شان یا براى پول‌شان یا محبت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستان‌شان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌على‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتل‌گاه کشیده خواهند شد.»

بررسی نظرات و اعمال خامنه‌ای و نیرو‌های مدافع وی نشان می‌دهد منظور آن‌ها از تشبیه اوضاع کنونی به عاشورا استفاده از خشونت بر علیه معترضین و مخالفان با استبداد دینی حاکم در پوشش «اسلام‌خواهی» است. خامنه‌ای و مردانش با زدن نعل وارونه واقعه عاشورا را معکوس کرده و از منطق یزیدی تحمیل عقیده با روز پیروی می‌کنند. امام حسین قربانی زیر پا گذاشتن اجباری نبودن بیعت و روی‌کرد تحمیلی و خشونت آمیز حکومت یزید شد.

البته شبیه‌سازی شرایط کنونی با عاشورا و محرم سال ۶۱ هجری قمری نوعی نابه‌هنگامی و زمان پریشی است و ره به واقعیت نمی‌برد.

اما به قطعیت می‌شود گفت در جمع زعمای جمهوری اسلامی حسینی و عاشورایی پیدا نمی شود. عاشورا گفتمان مظلومین و قربانیان خشونت و اجبار دولتی است نه جماعتی که سیاهه بلند بالایی از زورگویی، ظلم و بیدادگری دارند و تمامی ابزار قدرت سخت در دست آنها است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.