ناکامی سجادی و گسترش فاصله بین مجلس و دولت

نصرالله سجادی سومین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان روحانی نیز نتوانست رای اعتماد مجلس را کسب کند. وی از ۲۵۳ رای ماخوذه توانست ۱۲۴ رای موافق کسب نماید و تنها با ۳ رای کمتر از رفتن به ساختمان خیابان سئول باز ماند.

ناکامی سجادی امر غیر‌منتظره‌ای بود. پیش‌بینی می‌شد بعد از مخالفت مجلس با سلطانی‌فر و صالحی امیری این بار کارت ورود به وزارت ورزش برای گزینه پیشنهادی روحانی صادر می‌گردد.

sajadi

آن‌چه در هنگام رای اعتماد گذشت

سید محمد بیاتیان، نماینده بیجار، زهره طبیب‌زاده نوری، نماینده تهران، نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه، فاطمه رهبر، نماینده تهران به عنوان مخالفین و اسماعیل جلیلی، نماینده مسجد سلیمان، سید شریف حسینی، نماینده اهواز و پیرموذن، نماینده اردبیل به عنوان موافق وزیر پیشنهادی به ایراد نطق پرداختند. مخالفین اکثرا به فراکسیون اصول‌گرایان که گرایش افراطی مجلس را نمایندگی می‌کند، تعلق داشتند. اما کسانی که به سجادی رای ندادند فراتر از وزن این فراکسیون در مجلس بودند. بخشی از فراکسیون اکثریت که رهبری آن را علی لاریجانی بر عهده دارد نیز روی خوشی به سجادی نشان ندادند. اگر فراکسیون رهروان ولایت ( اکثریت) تصمیم می‌گرفت که به وی رای دهد، سجادی الان جامه وزارت را به تن کرده بود.

روحانی و رعایت حساسیت‌های مجلس

مخالفت مجلس علاوه بر نمایش حساسیت نسبت به مدیریت وزارت ورزش و جوانان، نشان‌گر فاصله رو به گسترش بین علی لاریجانی و حسن روحانی نیز است یا حداقل پسامد رویداد فوق منجر به اصطکاک بین روابط طرفین می‌شود.

روحانی در انتخاب وزیر ورزش و جوانان از گزینه‌های حداکثری با خط مشی سیاسی برجسته چشم پوشید و کسانی را به مجلس معرفی کرد که فاصله زیادی با برآیند گرایش‌های سیاسی نمایندگان مجلس نهم نداشتند. البته همه آن‌ها یا عضو جریان اصلاحات بودند و یا نزدیکی با آن داشتند. با این وجود مجلس سخت‌گیری نشان داد و جریان اکثریت نیز با اصول‌گرایان افراطی که از ابتدا بنای تقابل با دولت روحانی را گذاشته‌اند، همراهی کرد.

روحانی از آنجایی‌که ملاحظات علی لاریجانی را رعایت کرده و افرادی از نزدیکان وی در کابینه حضور دارند، انتظار دارد او فضای مجلس را مدیریت کرده تا مسیر هم‌کاری مجلس و دولت ناهموار نگردد.

سوابق سجادی

سجادی از چهره‌های وابسته به بخش محافظه کار اصلاح‌طلبان است. در گذشته نیز عضو جناح چپ( خط امام) بود. سجادی فعالیت‌هایش را از آموزش و پرروش شروع کرد. اولین مسئولیت وی مدیر کلی تربیت بدنی آموزش و پرورش در کابینه رجایی بود. سمت‌های بعدی وی عبارت هستند از: ریاست فدراسیون فوتبال، قائم مقام سازمان تربیت بدنی، دبیرکلی کمیته ملی المپیک و معاون تربیت بدنی و تندرستی وزیر آموزش و پرورش.

سجادی هم‌چنین در بازی‌های المپیک ۱۹۸۸ سئول، ۱۹۹۶ آتلانتا، ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۸ پکن و پنج دوره بازی‌های آسیایی سرپرست کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران بود. در کابینه دوم خاتمی معاون وزیر آموزش و پرورش بود. بعد از سرپرست شدن صالحی امیری، وی به سمت معاونت حرفه ای و قهرمانی وزارت کشور برگزیده شد.

سجادی در مقایسه با دو وزیر پیشنهادی قبلی به میزان بیشتری سابقه و دانش ورزشی داشت. اشراف و دانایی وی در زمینه مسائل ورزشی در سطح قابل دفاعی است. در حال حاضر استاد یار دانشکده تربیت‌بندی دانشگاه تهران است و تالیفاتی نیز در این خصوص دارد. وی در جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم با آن‌ها هم‌راهی کرد و از سمت خود استعفا داد. اما هیچ‌وقت موضع‌گیری‌های سیاسی خاص و برجسته‌ای نداشته است. ضمن این‌که خطوط قرمز نظام را نیز رعایت کرده است.

سجادی در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی مربوط به جوانان سابقه در خوری ندارد البته سالیان زیاد فعالیت در آموزش و پرورش نوعی شناخت به وی در زمینه جوانان بخشیده است.

دلایل ناکامی سجادی

اما آن‌چه باعث شد تا سجادی رای نیاورد در وهله نخست به حساسیت ویژه مجلس بر روی وزارت ورزش و جوانان بر می‌گردد که تمایل ندارد این وزارت‌خانه در اختیار اصلاح‌طلبان ولو گرایش محافظه کار و کم‌رنگ آنان قرار بگیرد.

ولی مسائل دیگری نیز مطرح است که باعث شد وی لب مرزی رای نیاورد. تنش بین مجلس و فرجی دانا بر سر انتصاب توفیقی و میلی منفرد به سمت‌های مشاور و معاون آموزشی وزارت علوم کار را برای سجادی سخت کرد.

اکثریت مجلس که شمشیر استیضاح را بر سر فرجی دانا بلند کرده است ترجیح داد تا نسبت به سجادی سخت‌گیری نماید تا تجربه مشابهی رخ ندهد. بنابراین از وی انتظار داشتند تا تضمین دهد زیر مجموعه اش را از معاونینی مشابه فرجی دانا انتخاب نمی‌کند.

اما تنش آمیز‌ترین بعد رویارویی مجلس با سجادی ماجرای استعفای وی در حمایت از تحصن نمایندگان مجلس بود. آن‌گونه که محمد رضا باهنر تصریح کرد نمایندگان انتظار داشتند وی در صحن علنی مجلس اقرار به اشتباه کرده و از اقدام خود عذر خواهی نماید. نادر قاضی پور نماینده ارومیه مدعی شد سجادی در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس گفته که اشتباه کرده است. اما سجادی در نطق دفاعش گفت: « دوستان فرمودند درباره استعفای من در سال ۸۲. به عنوان یک مدیر حرفه‌ای و نه چندان سیاسی، به عنوان مدیری که سعی کردم سرباز انقلاب، امام و رهبری معزز باشم تصمیمی گرفتم که از آن نمی‌توانم دفاع کنم. من آدم جناح سیاسی نیستم و مدیر ورزشی هستم. بنا به شرایط زمانی کاری کردم که از حرکتم نه دفاع می‌کنم و نه دفاع خواهم کرد.»

این حرف‌های سجادی نمایندگان مسئله‌دار را قانع نکرد و بیشتر از این از وی انتظار داشتند. سجادی نطقش را بر روی مسائل حرفه‌ای ورزش تنظیم کرده بود و سعی کرد بدون وارد شدن به مسائل سیاسی کارش را جلو ببرد و در عین حال کاملا نیز در برابر نمایندگان مجلس تسلیم نشود. اما در نهایت استراتژی وی کارساز نیافتاد.

افزایش فاصله بین مجلس و دولت

ولی حساس‌ترین علت عدم توفیق وی به نطق حسن روحانی و واکنش برخی از نمایندگان به ارتباط پیدا می‌کند. این موضع در سرنوشت هم‌کاری‌های آتی مجلس و دولت نیز موثر است. روحانی در نطقش اشاراتی به ویژگی‌های جریانی داشت که در انتخابات شکست خورد و تلویحا مخالفین و برخی از نمایندگان را به کارشکنی متهم نمود.

او در بخشی از نطقش گفت: «مردم در ۲۴ خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی دادند.»

همان‌گونه که احمد توکلی اظهار داشت بخشی از نمایندگان تصور کردند که روحانی آن‌ها را مخاطب قرار داده که هر شخصی که به سجادی رای ندهد طرف‌دار استبداد، خشونت و تندروی است که این مسئله تاثیر منفی بر تصمیم‌گیری اکثریت نمایندگان داشت.

فاطمه رهبر عضو فراکسیون رهروان ولایت و شورای مرکزی جمعیت موتلفه در نطق مخالفت خود چنین روحانی را مخاطب قرار داد: «آقای رئیس‌جمهور بگوید شعار حفظ منافع ملی در معرفی نصرالله سجادی به عنوان وزیر ورزش و جوانان به مجلس یعنی چه؟ چه ضمانتی وجود دارد که دوباره با یک موضوع خاص و جریان سیاسی خاص، خروج از حاکمیت دوباره اتفاق نیافتد؟ آقای سجادی پیش از این گفته که حزبی نیست، سوالم این است آیا استعفای شما در سال ۸۲ حزبی، جناحی، گروهی و سیاسی نبود؟ که الان می‌ گویید حزبی نیستم، آقای رئیس‌ جمهور بگوید افراط، تفریط، خشونت و خود‌رایی کجا بود؟ الان است یا سالی که مجلس ششم تحصن کردند و خروج از حاکمیت را رقم زدند و آقای سجادی هم امضا کرد؟»

هم‌چنین روحانی غیر مستقیم از انتصابات در وزارت علوم دفاع کرد و گفت: «این موضوع برای همه روشن باشد که فردی که ۴۰ درصد حمایت نمایندگان را دارد مطمئناً برای سمت‌های پایین‌تر از وزارت رأی خوبی دارد و این رأی پشتوانه فعالیت سیاسی این عزیزان خواهد بود.»

این اظهارات که به معنای حمایت از معاونت میلی منفرد تفسیر شد، بر فاصله مجلس و دولت افزود.

فاصله فوق فقط محدود به رای نیاوردن سجادی باقی نمی‌ماند و می‌تواند روابط نسبتا عادی فعلی بین مجلس نهم و دولت یازدهم را تغییر دهد. طرف‌داران روحانی مجلس را متهم می‌کنند که می‌خواهد با عدم هم‌راهی با رئیس جمهور انتقام شکست در انتخابات را بگیرد. اما اکثریت مجلس نیز در برابر تعقیب سیاست‌های تحول خواهانه از سوی دولت بیش از گذشته مقاومت می‌نماید. این وضعیت روابط را تنش‌آلود ساخته و به سمت رویارویی نهایی در انتخابات مجلس دهم پیش می‌برد.

عوامل جانبی رای نیاوردن سجادی

در عین حال ضعف سجادی در دفاع از خود نیز در ناکامی وی بی‌تاثیر نبود. برخی از نمایندگان از جمله حسین فتاحی نیز معترض بودند چرا رئیس جمهور قبل از معرفی وزیر با مجلس مشورت نکرده است.

به هر حال پرونده وزارت سجادی بسته شد. مجلس نهم رکورد مجلس هفتم در سه بار رای عدم اعتماد به وزیر نفت پیشنهادی را در وزارت ورزش تکرار کرد.

وزیر جدید پیشنهادی در یک نگاه

محمود گودرزی چهارمین وزیر پیشنهادی، چهره‌ای شاخص در بین اساتید تربیت بدنی در دانشگاه‌ها است. او بیشتر مهارت‌های آکادمیک و نظری در ورزش دارد. سوابق و تجارب سجادی از وی بیشتر است. گودرزی چهره سیاسی نیست و در عین حال سوابق مدیریتی قبلی وی فاصله زیادی با وزارت دارد. در سوابق کاری وی مواردی چون ریاست فدراسیون تیراندازی کشور و معاونت فنی سازمان تربیت بدنی در سال‌های ۵۹ تا ۶۱، مسئولیت تربیت بدنی جهاد دانشگاهی درسال‌های ۶۳ تا ۶۸ دیده می‌شود. سپس برای ۹ سال مدیر تربیت بدنی دانشگاه تهران بوده است. او از بنیان‌گذاران دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران و پایه گذاری سطوح تحصیلات تکمیلی در آن است.

برای بار نخست در سال ۱۳۷۵ رئیس این دانشکده شد و از سال ۱۳۸۷ تا کنون نیز مجددا در این سمت فعالیت کرده است. او در طرح‌های پژوهشی بسیاری در حوزه رشته‌های ورزشی مشارکت داشته است. هم‌چنین در برخی نشریات پژوهشی ورزشی کشور نیز حضور دارد. بنیان‌گذاری انستیتوی تربیت داوران و مربیان کشور جنبه دیگری از فعالیت‌های گودرزی را آشکار می‌سازد.

دانش و تخصص ورزشی گودرزی نقطه قوت او است. اما فقدان تجارب مدیریتی بالا، سیاسی نبودن و هم‌چنین فقدان هر گونه سابقه در زمینه مسائل جوانان نقطه ضعف او است. اما از آنجایی‌که عملا قسمت ورزش در وزارت ورزش و جوانان دست بالا را دارد لذا نداشتن کارنامه قابل ارائه در زمینه مدیریت مسائل جوانان برای وی زیاد مشکل ساز نخواهد شد. او وابستگی به اصلاح‌طلبان ندارد. اما در عین حال به گفتمان اصلاح‌طلبی نزدیک‌تر از اصول گرایی است. وزیر شدن او برای جامعه ورزشی دانشگاهی کشور موفقیتی محسوب می‌شود و از زاویه‌ای تخصص محوری در دولت را تقویت می‌نماید. حالا باید دید سرنوشت وزارت او چه خواهد شد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.