مذاکرات ژنو ۶ در حالی نزدیک میشود که نوعی انسجام و حمایت کلی در بخشهای مختلف حکومت از مذاکره کنندگان هستهای دیده میشود. اما این حمایت در عین حال خالی از شکاف و اختلاف نظر نیست.
میتوان گفت توافق استراتژیک بین جناحهای مختلف وجود ندارد بلکه در مقطع فعلی نوعی همراهی مشاهده میشود که شکننده است و تضمینی برای تداوم آن وجود ندارد.
تفاوتهای راهبردی در نگاه هستهای
موفقیت در دستیابی به تفاهم هستهای برای دولت روحانی و جریانهای سیاسی حامی آن اعم از اصولگرایان منتقد وضع موجود و اصلاحطلبان ارزشی استراتژیک دارد و فوریت در آن نیز فاکتور مهمی است. اما اصولگرایان اعم از سنتی و افراطی چنین رویهای ندارند.
اصولگرایان سنتی به رویکرد محافظهکارانه و دفاعی در عرصه سیاست خارجی بها میدهند اما در عین حال تمایلی به تغییر استراتژیک در راهبرد سیاست خارجی ستیزهجو ندارند. اصولگرایان اقتدارگرا و مدافعان گفتمان سوم تیر در نقطه مقابل دولت ارزش استراتژیک برای رویکرد خصومت محور و غربستیزی در سیاست خارجی قائل هستند. از دید آنها تفاهم هستهای صرفا وقفهای محدود بر ماجراجویی هستهای است.
به عبارت دیگر اهداف، انگیزه و مقصد بین جناحهای مختلف حکومت متفاوت است. آنچه آنها را فعلا در مسیر مشترکی قرار داده است متغیرهای کلانی چون فشارهای غیرقابل تحمل تحریمها ، نگرانیهای امنیتی از تشدید بحران اقتصادی و نیاز به ارائه سیمایی واحد از حاکمیت بعد از ۲۴ خرداد است.
در ادامه معلوم نیست هماهنگی کنونی ادامه پیدا کند. رفتوآمد های تیم مذاکرهکننده هستهای به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نشان دهنده اختلافنظر های بین نگاه دولت و اصولگرایان افراطی مسلط بر کمیسیون است.
نقشه راه رهبری در مذاکرات هستهای
اصولگرایان افراطی همراه با رهبری نگاهی دیالکتیکی به تفاهم هستهای دارند آنها از یکسو برای مدیریت تنش با آمریکا در محدودههای کنترل شده و رفع تحریمهای کمرشکن نیاز به مصالحه هستهای دارند اما در عین حال این مصالحه برای آنها جنبه موقت و تاکتیکی دارد. آنها میخواهند مصالحه و رفع تحریمها را وسیلهای برای رفع موانع کنونی پیشروی سیاست تقابلی در روابط خارجی قرار دهند تا ماجراجویی هستهای در مسیر های جدید ادامه یابد .
آنها برای رسیدن به این هدف محدوده و تنگناهایی را برای مذاکرهکنندگان هستهای ترسیم کرده و مصالحه را مشروط ساختهاند. از دید آنان اصل بر حداکثر کردن امتیازات دریافتی و حداقل کردن امتیازات پرداختی است و همچنین مصالحه نباید نقطه فرار و یا گزیر هستهای را منتفی نماید.
از این رو می بینیم حکومت بر روی تکمیل تاسیسات آب سنگین اراک، حفظ ذخیره اورانیوم غنیشده با غلظت بالا و حفظ قدرت نرمافزاری و ظرفیت تولید سوخت هستهای اصرار دارد. این مسئله باعث شده تا بخش مسلط قدرت راهبرد دو مسیره “مصالحه مشروط و موقت” و “تقابل استراتژیک” را تئوریزه و دنبال نماید.
این بخش از سخنان خامنهای، از راهبرد دو مسیره فوق رمزگشایی میکند: «این مذاکرهای که امروز دارد انجام می گیرد… فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر… منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم. من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد، به دست بیاید. اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعالیت میکنند، کاری کنند، قرص و محکم حمایت میکنیم اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد میافتد بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزد و مواجب – از روی سادهلوحی- نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند… مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه نکند.»
بنابراین خامنهای پیشاپیش خود را در موقعیت برد-برد قرار داده است. در صورتی که مصالحه در چارچوب مد نظر او عملی شود آنگاه وی توانسته در ارائه تصویر واحد از حکومت و جلوگیری از شکل گیری دوگانگی در حاکمیت در سیاست خارجی و خنثیسازی بخشی از آثار منفی تحریم ها موفقیت کسب نماید. اما در صورتی که مذاکرات ناکام شود آنگاه میتواند به صحنه آمده و بر روی درستی پیشبینی خود تاکید کند. به احتمال زیاد او با بیان مردودی غرب در آزمونی دیگر خواهان ادامه سیاست تقابلی گذشته و تکیه بر توانمندی های داخلی میشود.
اهمیت راهبردی مصالحه هستهای برای روحانی
اما موضوع برای روحانی و دولتش متفاوت است. موفقیت در مذاکرات در مرحله مقدماتی، کمک زیادی به دولت برای جلو بردن برنامه هایش میکند. نخستین پسامد مثبت، ایجاد جو روانی مثبت نسبت به دولت و گفتمان اعتدال در جامعه است تا با مانور دادن بر روی این موفقیت، امیدها به توانایی دولت یازدهم و ظرفیت مشکلگشایی گفتمان اعتدال افزایش یابد.
کاهش محدود تحریمها و دسترسی دولت به بخشی از میلیاردها دلار بلوکه شده در شرایطی که خزانه خالی است و دولت بدهی سنگینی دارد، فرصت مغتنمی است. اگر طرفین به توافقنامه جامع برسند آنگاه منافع و مزیتهای بزرگی نصیب دولت میشود.
دور از واقعیت نیست اگر گفته شود سرنوشت دولت روحانی به میزان زیادی به نتیجه دور جدید مذاکرات هستهای گره خورده است.
تنوع نظر در بده بستانهای اتمی
در خصوص امتیازاتی که ایران باید بدهد هم نظری کاملی برقرار نیست. به نظر میرسد در محور های زیر توافق وجود دارد:
– کاهش تعداد ماشینهای سانتریفوژ فعال
– تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم بیست درصدی
– کاهش فعالیتها در فوردو
– توقف موقت به کارگیری سانتریفوژهای نسل ۲ (IR2)
اما در حوزههای زیر اختلاف نظر وجود دارد:
– پذیرش فوری پروتکل الحاقی
– تعلیق کلیه فعالیتها در فوردو
– انتقال و یا تبدیل ذخیره اورانیوم با غلظت بالا
– پذیرش سقف برای تولید اورانیوم با غلظت ۵ درصدی
– وقفه در تکمیل و بهرهبرداری تاسیسات آب سنگین اراک
البته تاکید بر عدم امتیاز در حوزههای اختلافی متکی به حفظ قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات و رسیدن به توافقی متوازن و منصفانه نیز است.
واکنش جناحهای حکومتی بعد از ژنو ۵
رصد کردن موضعگیریهای درون حکومتی بعد از نشست ژنو ۵ نشانگر موارد زیر است:
– حمایت از مذاکرهکنندگان هستهای
– پشتیبانی از اقدام قاطعانه ظریف در عدم پذیرش نظرات اصلاحی فرانسه بر پیشنویس اولیه توافقات
– حمله به دولت فرانسه و متهم کردن آن به تبانی با اسرائیل و عربستان سعودی
– تعریف از اقدامات هماهنگ تیم مذاکرهکننده با مقامات ارشد نظام و اجتناب از عملهای نابجا
– ضرورت ایستادگی بر روی موضع و مقابله با مطالبات زیادهخواهانه غرب از دید حکومت
– نگاه بدبینانه به آمریکا که در هماهنگی با فرانسه نقش پلیس خوب را بازی کرده است
اما علاوه بر خطوط مشترک فوق، تفاوتهایی نیز وجود دارد. برخی چون روزنامه کیهان و جمعی از تحلیلگران خبرگزاری فارس چون رضا سراج ،مهدی محمدی و محمد عبداللهی و فرماندهان سپاه چون جزایری و سلامی از همین الان زمزمه ناکامی و عدم خوشبینی به مذاکرات را سر دادهاند. به باور آنها روند کنونی مذاکرات تکرار روند توافقهای ۸۲ تا ۸۴ با تروئیکای اروپا است و در نهایت غرب حاضر نمیشود حقوق هستهای ایران و خواستههای حکومت را بپذیرد.
به باور آنان راهبرد غرب در سه مرحله مهار و متوقفسازی ایران در موضوع هستهای، بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران و برچیده شدن برنامه هستهای ایران تنظیم شده است. بنابراین پایان برنامه غرب تعطیلی کامل برنامه هستهای حکومت و نپذیرفتن حق غنیسازی در خاک ایران است.
البته همه گرایشها اعم از میانهرو و تندرو مدافع ادامه گفتگو ها هستند و رویکرد تیم هستهای فعلا مورد توافق است. اما اگر مراحل بعدی مذاکرات چشمانداز روشنی را نشان ندهد، آنگاه هماهنگی شکننده کنونی دستخوش دگرگونی خواهد شد. روحانی حداکثر ۹ ماه از موعد زمانی یک ساله را در دست دارد تا پرونده هستهای را به سرانجام برساند.