۶ آذر و ۱۸ تیر دو رویداد مهم در تاریخ جنبش دانشجویی پیش و بعد از انقلاب هستند. هر دو حالت آئینی و نمادین برای جنبش پیدا کرده اند و به نوعی شناسنامه هویتی جریان دانشجویی ایران را تشکیل می دهند. ۱۶ آذر نقطه عزیمت شکل گیری خصلت سیاسی متمایز جنبش دانشجویی ایران است. این خصلت متمایز بر اساس ویژگی خاص فضای بسته سیاسی ایران و دیرپایی ساخت مطلقه قدرت متولد شد و تا کنون تداوم یافته است.
شاید نقاط مهم دیگری در تاریخ جنبش دانشجویی بعد از انقلاب باشند که اهمیت آنها کمتر از ۱۸ تیر نباشد. اما هیچ رویدادی به اندازه ۱۸ تیر مورد توجه عام دانشجویان نبوده و در ضمیر خودآگاه و نا خودآگاه آنها ثبت نشده است. به نوعی نسل های مختلف دانشجویی با این دو رویداد احساس همدلی و همسنخی می نمایند. اگر چه تفسیر و تعریف از این دو رویداد بین گرایش های مختلف دانشجویی در هر نسل و همچنین بین نسل ها یکسان نیست. اما احترام به مبارزات و اتفاقات بوقوع پیوسته در این دو روز ، بزرگداشت آئینی و اهمیت نمادین عناصری هستند که جمعیت دانشجویی کشور را در هیات کلیتی واحد همبسته می سازد .
صرفنظر از جنبه نمادین و ریشه دار بودن در نگاه دانشجویان شباهت های شایان توجهی بین ۱۸ تیر و ۱۶ آذر وجود دارد. این شباهت ها به نوعی روشنگر چرایی شکل گیری جنبش دانشجویی در ایران نیز هستند. همچنین به فهم اینکه چرا دانشگاه به کانون تحولات سیاسی و فکری در کشور تبدیل شده است ، یاری می رسانند.
شباهت ها را به صورت کلی می توان در دسته های زیر تفکیک کرد:
۱- نابهنگامی و غافلگیری
در هر دو رویداد دانشجویان غافلگیر شدند. هم در ۱۸ تیر و هم در ۱۶ آذر قرار بر انجام برنامه و حرکتی از پیش نبود. سازماندهی قبلی صورت نگرفته بود. همچنین اطلاع و خبری از حمله سنگین عوامل حکومتی وجود نداشت. ظاهرا دست تصادف هر دو رویداد را خلق کرد.
۲- برخورد واکنشی دانشجویان
در هر دو واقعه عوامل حکومتی شروع کننده ماجرا بودند و دانشجویان در دفاع از کیان دانشگاه و حقوق خود به واکنش پرداختند. البته در ۱۸ تیر ابتدا جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت خودجوش راهپیمایی آرامی را انجام دادند. اما آن چیزی که ۱۸ تیر را از حرکت های مشابه قبلی در کوی دانشگاه تهران متمایز ساخت. حضور گارد ویژه و انجام اقدامات تحریک آمیز و آمرانه آن بود در ۱۶ آذر نیز دانشجویان کمال خونسردی و آرامش را به خرج دادند تا بهانه ای به دست نیروهای نظامی مدافع شاه ندهند. اما وقتی ستم ، بدرفتاری و تحقیر عوامل حکومت به اوج رسید ، خشم و اعتراض خود را علنی ساختند.
۳- تقابل با راس حکومت
در هر دو واقعه راس حکومت اعم از شاه و ولی فقیه آماج اصلی حمله و خشم دانشجویان قرار گرفتند. مرگ بر شاه ومرگ بر دیکتاتور در فضای دانشگاه تهران طنین انداز شد. شعار ” فرمانده کل قوا پاسخگو” به بهترین وجهی نشان داد که دانشجویان چه کسی را مقصر اصلی یورش وحشیانه به کوی دانشگاه تهران محسوب می کردند . دانشجویان ستون فقرات نظام استبدادی را طرف مقابل خود می دانستند . از اینرو فرمانده های نیروی های یورشگر هر دو دلیل صدور حمله و شلیک گلوله را توهین به عالی ترین مقام کشور از سوی دانشجویان اعلام کردند. خادمان قدرت خودکامه ، به شدید ترین وجه شکستن قداست کاذب اربابان خود را مجازات کردند.
۴- حضور نیروی نظامی در دانشگاه
فاجعه های سنگین و خونین ۱۶ آذر و۱۸ تیر هر دو توسط گروه های ویژه و خشن نیروی های نظامی هر دو حکومت انجام شد. این یگان ها از بی رحمی و قساوت ویژه ای برخوردار بودند . ۱۸ تیر ۴۸ سال بعد از ۱۶ آذر ضرورت اصل ” دست نظامیان کوتاه از دانشگاه ” را یاد آور شد. ضرورت مصون بودن دانشگاه و محیط های علمی از حضور نظامیان و برخورد های پلیسی و امنیتی نتیجه و پسامد دو رویدادی است که کیان دانشگاه مورد حمله قرار گرفت.
۵- دفاع از نقادی و آزادی در دانشگاه
در هر رویداد دانشجویان با فداکاری و جانفشانی و شجاعت از اصل آزادی و نقادی در دانشگاه دفاع کردند. ۱۶ آذر و۱۸ تیر نشانگر هویت سیاسی و حق طلبانه دانشگاه هستند که مکمل علم آموزی و کسب تخصص است. این دو رویداد تعهد و پایبندی دانشگاه به تربیت نیروی انسانی کارامد را بازنمایی می کنند . پیام آنها ضرورت پرورش نیروی معتقد به آگاهی ، رویکرد علمی ، مسئول در برابر کشور و رشد یافته در دامان سنت نقادی در نظام دانشگاهی است . هر دوی آنها تخصصی که بدون پیوند با آگاهی وارزش سازش ناپذیری در برابر قدرت خوکامه و هر نوع ساختار سلطه بخش بدست آید را نفی می کنند.
۶- گریز از مسئولیت حکومت ها
شدت پلشتی و عمق فاجعه در ۱۶ آذر و ۱۸ تیر آنقدر بالا بود که هر دو حکومت از پذیرش مسئولیت حمله شانه خالی کردند و برخورد خو دسرانه ویا تحریک متقابل را عامل وقوع حادثه بشمار آوردند. هم شاه و هم خامنه ای از اتفاق رخ داده ابراز ناراحی کردند. اما در هر دو حکومت پرونده ای برای تعقیب آمران و عاملان فاجعه فوق تشکیل نشد. دانشجویان در فرایند های قضائی نیز مجددا قربانی شدند. پرداختن به دلایل و چرایی ماجرا و روشن کردن مسببان جزو خطوط قرمز دستگاه های امنیتی قرار گرفت . ارعاب مطبوعات و نمایندگان افکار عمومی را از تعقیب حادثه و کشف حقیقت دور کرد.
شباهت ها در موارد فوق محدود نمی شود. اما این شباهت ها عناصر مهم مشابهی هستند که در هر دو حرکت دیده می شود. در عین حال تفاوت ها هم چشمگیر است. ولی در کل همسانی قابل توجهی بین ۱۶ آذر و۱۸ تیر وجود دارد و چونان دو سر پل حرکت های اعتراضی دانشجویان در دهه های گذشته را پیوند می دهند.