ژنو-۲ سوریه و دولت مستعجل دعوت از ایران

بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل کمتر از ۲۴ ساعت دعوت از حکومت ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو۲ سوریه را پس گرفت. بدین‌ترتیب پرونده شرکت ایران در اجلاس فوق بسته شد. این موضوع مذاکرات را در حالت ریسک عدم برگزاری قرار داده بود.

کشمکش بر سر حضور ایران از زمانی آغاز شد که بانکی مون اعلام کرد از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو ۲ دعوت کرده است. وی دلیل این کار را اطمینان از سخنان ظریف در ایفای نقش مثبت و سازنده در مذاکرات اعلام کرد. هم‌چنین گفت ایران پذیرفته که مبنای مذاکرات بر اساس توافقات نشست ژنو۱ باشد.

2

بعد از این اعلام، دولت آمریکا و مخالفین سوری موضع منفی اتخاذ کردند. مخالفین اولتیماتوم دادند که ایران باید تا ساعت ۷ روز ۲۰ ژانویه رسما تعهد کند که نیروهای خود و حزب الله را از جنگ داخلی سوریه کنار بکشد و نقشه راه ژنو۱ را برای تشکیل دولت انتقالی بپذیرد. در غیر این صورت دبیر کل سازمان ملل باید دعوت از ایران را لغو نماید. آن‌ها تهدید کردند اگر شرایط یاد شده محقق نشود در نشست شرکت نمی‌کنند.

دولت آمریکا نیز اعلام کرد تنها در صورتی با دعوت ایران موافق است که حکومت طی بیانیه‌ای به شکل کامل و صریح اعلام کند که مفاد و اصول توافق‌نامه ژنو ۱ را قبول دارد. نقش نداشتن بشار اسد و نزدیکانش در دولت انتقالی ، معنای مشخص هم‌راهی با توافقات ژنو۱ است.

دولت‌های بریتانیا و فرانسه نیز موضعی مشابه د‌ولت آمریکا اتخاذ کرده و شرط ورود ایران را پذیرش تشکیل دولت انتقالی عنوان کردند. عربستان سعودی نیز به دعوت از ایران اعتراض کرد.

اما حکومت ایران از ابتدا از اتخاذ چنین موضعی امتناع ورزیده و بر عکس بر ابقای اسد در قدرت تاکید دارد. بر خلاف آن‌چه بانکی مون به نقل از جواد ظریف اعلام کرد، مرضیه افخم و امیر عبداللهیان سخنگو و معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه اعلام کردند ایران هیچ پیش شرطی را نمی‌پذیرد. عبداللهیان گفت: «ما در ژنو یک حضور نداشته‌ایم و ایران نقشی در تنظیم بیانیه ژنو یک نداشته است. اصرار برای اعلام پذیرش بیانیه ژنو ۱، غیر قابل قبول و مردود است.»

بعد از این اظهارات سخن‌گو بانکی مون به نقل از وی سخنان مقامات مسوول ایرانی را عمیقا ناامید کننده نامید. دور فشرده و اضطراری از گفتگوها و تلاش‌های دیپلماتیک برای نجات مذاکرات انجام شد و در نهایت مارتین نسیرکی سخن‌گوی دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد دعوت از حکومت برای شرکت در نشست ژنو ۲ پس گرفته شد.

دقایقی بعد از این موضع‌گیری، ائتلاف مخالفین سوری نیز اعلام کرد در نشست ژنو۲ شرکت می‌نماید.

هنوز چگونگی دعوت غیرمنتظره بانکی مون و لغو سریع آن معلوم نیست. در نگاه اول به نظر می‌رسد شتابزدگی دبیر کل سازمان ملل و عدم رایزنی با طرفین درگیر علت کار بوده است . تهدید مخالفین به عدم شرکت و فشار آمریکا در نهایت دبیر کل سازمان ملل را قانع ساخته تا در تصمیم اولیه‌اش تجدید نظر نماید.

اما ویتالی چرکین سفیر روسیه در سازمان ملل مدعی شد روسیه و آمریکا برای دعوت از ایران تحت مشورت قرار گرفته بودند. این ادعا بر ابهامات می‌افزاید.

دولت روسیه از ابتدا موافق شرکت ایران بود و عدم حضور ایران را خطایی جبران ناپذیر می‌داند. ولی بعید است روسیه به خاطر لغو دعوت از ایران در مذاکرات شرکت نکند.

اگر چه تاکنون مواضع دولت روحانی و نهادهای انتصابی در خصوص سوریه یکسان بوده و شکافی در داخل حکومت در این خصوص وجود نداشته است ،اما این احتمال را نمی‌توان از نظر دور نگاه داشت که ممکن است جواد ظریف دیدگاهی متفاوت اتخاذ کرده و سعی نموده از طریق گفتگو موانع پیشرو را بردارد.

برای حکومت ایران مهم بود که ایران در مذاکرات حضور داشته باشد. این کار از دید حکومت ایران به معنای پذیرش قدرت منطقه‌ای تلقی می‌شود. در این میان دولت روحانی و جواد ظریف تاکید بیشتری بر شرکت و مزیت‌های آن داشتند تا بگویند دولت جدید باعث پایان انزوای ایران در عرصه خارجی و منطقه‌ای شده است.

چون بانک مون مدعی است که پس از اطمینان از موضع حکومت ایران مبنی بر قبول توافقات ژنو۱ دعوت‌نامه را ارسال کرده است. سازمان ملل و بخصوص اخضر ابراهیمی نماینده ویژه آن در سوریه از ابتدا موافق حضور ایران بودند و حداکثر تلاش‌شان را برای برداشتن موانع انجام دادند. آمریکا، بریتانیا، فرانسه و مخالفین سوری نقش آفرینی حکومت ایران را مشروط به پایان مداخله در سوریه و موافقت با خروج بشار اسد از قدرت کرده بودند.

بنابراین منطقی است با توجه به این تمایل بانکی مون و ظریف راهی برای حل مشکل پیدا کرده باشند تا حرف‌های مبهم ایران بدون این‌که تبدیل به سندی بشود مجوز ورورد را صادر نماید. اما موضع‌گیری کشورهای غربی بر موضع‌گیری رسمی و صریح حکومت ایران و پافشاری مخالفین سوری از یک طرف میدان و موضع‌گیری وزارت خارجه مبنی بر عدم تغییر در مواضع ایران از سوی دیگر اوضاع را عوض کرد.

اتفاق فوق برای حکومت ایران ضربه سنگین دیپلماتیک و حیثیتی بود و نشان داد که در جامعه جهانی هنوز حکومت ایران جای‌گاه نامناسبی دارد و در بین ۴۰ کشور در موضوعی منطقه‌ای که در نزدیکی خاک ایران است، امکان مشارکت و نقش آفرینی پیدا نمی‌کند. این ماجرا برای بانکی مون نیز تاثیر منفی داشت و ثبات در رفتار و تصمیم‌گیری‌هایش را خدشه‌دار ساخت.

از سوی دیگر شکاف بین روسیه و امریکا نیز تشدید می‌شود. هم‌چنین بحث شرکت ایران، تاکید بر کناره‌گیری اسد از قدرت در مذاکرات را برجسته‌تر ساخت، امری که با توجه به اصرار دولت سوریه بر حفظ قدرت و آمادگی اسد برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده احتمال بن بست در مذاکرات را افزایش می دهد.

مخالفت با حضور ایران، نشان می‌دهد تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا فقط در حوزه هسته‌ای است و مناقشه‌ها در حوزه‌ها دیگر به قوت خود باقی است.

البته از آن‌جایی‌که دولت بشار اسد در مذاکرات حضور دارد و هم‌چنین ۳۹ کشور دنیا شرکت کرده‌اند و عربستان سعودی و قطر نیز در میان دعوت شدگان هستند ، مخالفت با حضور ایران و یا حضور مشروط برخوردی غیر منطقی را نمایان می‌سازد. اگر بحث حمایت از بشار اسد و یا جنایات وی باشد، خود او در مذاکرات حضور دارد و هم‌چنین روسیه که قوی‌ترین حامی وی است نیز یک پای اصلی مذاکرات است. اگر قرار باشد جنگ داخلی سوریه از طریق مذاکرات حل شود یک متغیر مهم مسئله جمهوری اسلامی ایران است و حذف آن از معادله ممکن نیست.

از سوی دیگر عدم حضور ایران در کنفرانس مانعی برای نقش آفرینی و یا مداخله‌های مخرب ایجاد نمی‌کند. در مجموع واقعیت حاکم بر فضای مخالفین سوری و کشور‌های غربی و اصرار حکومت بر حفظ موضعش، اجازه حضور به ایران در نشست ژنو۲ نداد. حال روند مذاکرات نشان می‌دهد عدم حضور حکومت ایران تاثیر مثبتی داشته یا منفی خواهد بود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.