رفراندوم کریمه، مداخله “پدرخوانده” یا رهنمود پترکبیر

پارلمان شبه جزیره کریمه با اکثریت قریب به اتفاق (۹۶ درصد) به “اعلامیه استقلال جمهوری خودمختار کریمه و شهر سواستوپل” رای مثبت داد. این تصمیم‌گیری درست ۵ روز قبل از برگزاری رفراندوم روز یکشنبه ۱۶ مارس انجام شد.
پارلمان محلی اعلام کرد در صورتی که مردم کریمه در رفراندوم به جدایی از اوکراین و الحاق به روسیه رای بدهند آنگاه تصمیم یاد شده را عملی ساخته و خود را دولتی مستقل اعلام می‌کند.

بیلبورد-تبلیغات-رفراندوم

ابهام در این تصمیم‌گیری پیامدهای متفاوتی خواهد داشت. گزینه‌ای که در رفراندوم قرار است به رای گذاشته شود جدایی از اوکراین و الحاق همزمان به روسیه در قالب ‌منطقه‌ای خود مختار است . این رای ارتباطی با تشکیل دولت مستقل ندارد. بنابراین از یک سو ممکن است این اقدام انعطافی از سوی روسیه قملداد شود که راه را برای مصالحه با غرب و پیدا کردن راهی مرضی الطرفین باز کند. بدین ترتیب شبه جزیره کریمه ضمیمه روسیه نمی‌شود. کمااینکه تقاضای اوستیای جنوبی و آبخیز برای پیوستن به قلمرو جغرافیایی روسیه از سوی مسکو پذیرفته نشد.
در عین حال این اقدام می‌تواند در صورت تداوم بن‌بست دیپلماتیک کنونی، شبه جزیره کریمه را به خاک روسیه متصل سازد که برای بیش از دو قرن نگین تاج روسیه تزاری و تفرجگاه رهبران شوروی بود. به‌خصوص که طبق قانون اساسی روسیه شرط الحاق هر منطقه نیازمند توافق اولیه با دولت خارجی دارای حق حاکمیت در آن منطقه است.

در حال حاضر طبق قوانین داخلی و جهانی، کریمه متعلق به اوکراین است و دولت موقت اوکراین بشدت مخالف جدایی است و اقدام روسیه را تعرض به تمامیت ارضی خود و اشغال نظامی کریمه می‌داند. بنابراین اعلام استقلال می‌تواند مانع قانونی پیشروی الحاق کریمه به روسیه را بر طرف سازد.

اما اظهار نظر “سرگئی ژلزنیاک” نماینده حزب “روسیه واحد” و معاون رییس مجلس دومای روسیه، قطعیت و فوریت الحاق کریمه به روسیه را با تردید مواجه ساخت. او ارائه طرح برای تدوین پروسه قانونی پیوستن کریمه در مجلس دوما را تکذیب کرد. البته درستی این تکذیب نیز محل تردید است و همچنین معلوم نیست آیا موضع او نشانگر تمایل روسیه به حل مشکل با غرب است یا بخشی از فعالیت‌های حقوقی و سیاسی روسیه برای تسهیل انضمام کریمه است.

مقامات دولت روسیه در هفته گذشته بر حضور جان کری در روسیه و ملاقات حضوری با پوتین در سوچی اصرار داشتند. اما کری این خواسته را رد کرد و پذیرش را به زمانی که روسیه نشانه های مثبت از خود نشان دهد موکول کرد. گفتگو بین روسیه و آمریکا علی‌رغم تیره شدن روابط این دو کشور و تنزل آن به سطحی بی سابقه در فضای بعد از جنگ سرد همچنان در جریان است.

در ادامه گفتگو های روسای جمهور، وزرای خارجه دو کشور مسئول یافتن راه‌‌حلی شده‌اند. شده‌اند اما طرحی که جان کری ارائه داده از سوی روسیه رد شده است. مفاد اصلی این طرح، عقب‌نشینی سربازان روسی به پایگاه نظامی روسیه در کریمه، کنار رفتن گروه‌های شبه نظامی طرفدار روس در کریمه، پذیرش مشروعیت دولت جدید اوکراین از سوی روسیه در عوض ارائه تضمین برای حراست از منافع روسیه در اواکراین، حفاظت از حقوق روس‌تباران و تشکیل دولت وحدت ملی است.
برای بررسی تحولات و گمانه‌زنی پیرامون وضعیت پیش روی کریمه نخست باید نگاهی به تاریخچه کریمه انداخت و مروری بر تحولات رخ داده کرد.

تاریخ پر تلاطم کریمه

منطقه خوش آب و هوای کریمه در طول تاریخ طولانی خود مسیر پر فراز و نشیبی را پیموده است. قدیمی ترین ساکنان این منطقه به شهادت فرضیه‌های تاریخی کنونی کیمری‌ها، تارها و سکاها بوده اند. بعدها یونانی‌ها و رومی‌ها آن را در اختیار گرفته وبناهای با شکوهی در آن ساختند. یونانی‌ها نام توریکا را برای این شبه جزیره انتخاب کردند بعدها بلغارها، گوت‌ها، ونیزی‌ها و روم شرقی صاحبان کریمه شدند. سپس هون‌ها (مغولان سفید)، مغول‌ها و تاتارها به ترتیب بر کریمه حاکم شدند. حکومت مغول پس از جهانگشایی نام قریمِ را بر شبه‌جزیره نهاد و کریمه روسی شده این نام است. مغول‌ها همراه با قرم ، قازان، سیبری، استراخان، کریمه را نیز جزو واحد خانات قبچاق قرار دادند.
بعد از فرو پاشی خانات قبچاق هر کدام از این مناطق به صورت قدرت‌های مستقل در آمدند. تاتار ها کنترل شبه‌جزیره کریمه را در دست گرفتند. در آن دوران اقتدار خان کریمه در حد خان‌نشین مسکو بود و حتی خان کریمه در ۱۵۷۱ به مسکو حمله کرد و این شهر را ویران ساخت. از قزن شانزدهم به بعد کریمه به تابعیت امپراطوری عثمانی در آمد. با گسترش خان‌نشین مسکو به روسیه تزاری از طریق ادغام مناطقی که تا پیش از آن دولت شهر و ایلات مستقل و پراکنده‌ای بودند، به تدریج توجه روس‌ها به کریمه جلب شد.

کاترین کبیر در قرن هجدهم توانست شبه‌جزیره کریمه را از عثمانی بگیرد. اما این موضوع پایان کار عثمانی در کریمه نبود. در نبرد معروف کریمه بعد از جنگی دو ساله در اوایل قرن نوزده بین ائتلاف عثمانی، بریتانیا و فرانسه با روسیه تزاری و علی‌رغم مقاومت ۳۵۹روزه مردم کریمه، روسیه متحمل شکست سختی شد و دوباره کریمه تحت تابعیت عثمانی در آمد. اما این دوره طولی نکشید و با تغییر آرایش سیاسی در اروپا مجددا روس‌ها بر کریمه استیلا یافتند. در جریان انقلاب روسیه و جنگ داخلی کریمه ابتدا از مناطق اصلی فعالیت ارتش سفید بود و از آخرین مناطق خاک روسیه بود که به تملک نیروهای انقلابی و بلشویک‌ها در آمد.

شوروی نیز در ادامه سیاست‌های روسیه تزاری، کریمه را تحت عنوان جمهوری خود مختار سوسیالیستی و عضوی از اتحاد جماهیر شوروی تعریف کرد. در جنگ جهانی دوم برای چند ماه آلمان نازی بعد از جنگی سخت و مقاومت ۸ ماهه مردم کریمه، آنجا را در اختیار گرفت. با شکست آلمان تسلط شوروی مجددا بر قرار شد اما در سال ۱۹۵۴ خروشچف در تقسیمات داخلی شوروی، کریمه را از روسیه جدا کرد و به اوکراین داد. بعد از فرو پاشی شوروی، کریمه در اخرین تحول خود بخشی خود مختار تحت حکومت اوکراین در آمد.همانگونه که دیده می‌شود کریمه در طول تاریخ کهن خود بارها دست به دست چرخیده و هر کدام از فاتحان تاریخ مدتی بر آن حکومت کرده‌اند. دشوار می‌توان از نیرو های بومی کریمه صحبت کرد. در حال حاضر ۶۰درصد جمعیت دو میلیونی این جزیره، روس‌تبار بوده و هویت خود را روسی می‌دانند. تعداد کسانی که به روسی صحبت می‌کنند از این رقم خیلی بیشتر است. اگر چه اوکراینی زبان رسمی است اما روسی زبان مسلط است.

اما مسلط شدن روس‌ها بر کریمه امری تاریخی است که تنها دو قرن قدمت دارد. تاتارها که پیشینه نزدیکی با مغول‌ها داشتند بین ۳ تا ۷ قرن بر کریمه حاکم بودند. روسی شدن کریمه از دوران کاترین کبیر با مهاجرت زیاد روس‌ها و آواره شدن تاتار‌ها شروع شد و در دوره استالین به اوج رسید.

استالین به بهانه همکاری تاتارها با نیروهای آلمان نازی، کلیه جمعیت تاتارها نزدیک به سیصد هزار نفر را در قالب تنبیه جمعی به شکل اجباری به آسیای میانه کوچ داد. سیاست پاکسازی نژادی استالین در کریمه محدود به تاتارها نماند بلکه گریبان یونانی‌ها، ارمنی‌ها و بلغارها را هم گرفت. بنابراین موقعیت مسلط روس‌ها امری متاخر و محصول تبعید ساکنان قبلی جزیره بوده است.

بدین ترتیب سخت می‌توان گفت ساکنان بومی کریمه چه کسانی هستند. این مشکل برای همه مناطق و کشور هایی که به صورت ترکیبی و چند تکه ایجاد شده و حالت ملت ندارند، صادق است. البته با اطمینان می‌شود گفت کریمه نسبت خاصی با اوکراین ندارد و حاکمیت اوکراین نیز تا کنون سایه‌ای بیش بر کریمه نبوده است. کریمه پیوند سیاسی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی پر دامنه‌ای با اوکراین ندارد و فقط بیش از نیم قرن حضور در کشور اوکراین، حلقه اتصال کریمه با کیف است. بنابراین شاید اگر وضعیت کنونی چند قرن دیگر ادامه پیدا کند آنگاه پیوند آنها مستحکم گردد ولی اکنون شکننده است.
در حال حاضر کریمه بیش از هر چیز شکل و شمایل روسی دارد و عملا نمادهای آن و گذشته پر قهرمانی که بر روی آن مانور داده می‌شود، با روسیه مشترک است.

اما شکاف سیاسی موجود اگر چه بر جدایی نژادی وقومی تکیه دارد ولی کاملا برابر نهاد آن نیست. همه روس‌تبار‌ها موافق پیوستن به روسیه نیستند. برخی از آنها فقط خواهان رابطه خوب با روسیه هستند و نگاه مثبت مردم منطقه غرب اوکراین نسبت به غرب را ندارند. برخی از کسانی که در کریمه در مخالفت با الحاق به روسیه فعال هستند یا روسی‌تبار هستند ویا به زبان روسی صحبت می‌کنند.
اگر سابقه تاریخی را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که مردم اوکراین و روسیه در طول تاریخ با هم اختلاط هایی داشتند در دوره‌هایی از تاریخ عضو یک واحد سیاسی و جغرافیایی بوده‌اند. در زمان تشکیل امپراطوری روسیه برخی از ساکنان منطقه کنونی اوکراین به روسیه مهاجرت کردند. همچنین از آن دوران برخی از روس‌ها به اوکراین رفتند.

برخی از نیرو های نظامی اوکراین در اصل روسی تبار هستند که پدر و مادر شان روس هستند اما در زمان فروپاشی شوروی پذیرفتند تابع اوکراین شوند و در واقع اوکراین برای آنها مرزی سیاسی است تا هویتی ملتی و فرهنگی.

این مسائل وضعیت کنونی کریمه را پیچیده می‌کند اما این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که کریمه در وضعیت کنونی‌اش بیشترین شباهت را با روسیه دارد.

بررسی مشروعیت رفراندوم

مردم کریمه و اساسا هر منطقه‌ای در جهان حق دارند که خواهان جدایی شوند و یا اینکه در مورد آینده و واحد سیاسی و جغرافایی محل زندگی خود تصمیم بگیرند. بنابراین نفس برگزاری رفراندوم و یا مراجعه با آراء عمومی ایرادی ندارد.

اما تحقق این حق شرایط و ملزوماتی دارد. تا پیش از بحرانی شدن روابط روسیه و اوکراین، صحبتی از جدایی و اعلام استقلال شبه جزیره کریمه در میان نبود. حتی در سال ۲۰۰۹ در نظرسنجی که دولت اوکراین انجام داد تنها سی درصد شرکت‌کنندگان که از ساکنان کریمه بودند نظر موافق به استقلال داشتند.

سرعت تصمیم‌گیری پارلمان محلی کریمه و همچنین تاثیرگذاری حضور نیروهای ارتش روسیه و شبه نظامیان طرفدار مسکو رفراندوم را از حالت طبیعی خارج ساخته است. تحریک و مداخله روسیه در مدیریت و شکل‌دهی به این رفراندوم آن را از حالت موجه دور کرده است. روش متعارف، طرح موضوع در شرایطی آرام و انجام مذاکرات اولیه است.
شده مشروع و موجه نیست.

بررسی فرجام رفراندوم

سرعت زیاد تحولات، گمانه‌زنی پیرامون فرجام آن را دشوار ساخته است. روسیه در استفاده از کارت کریمه جدی است و آینده کریمه تابعی از امیدواری و یا مایوس شدن روسیه از امتیازگیری در تحولات اوکراین است. اگر مسیر دیپلماسی باز نشود آنگاه به احتمال زیاد کریمه مجددا بخشی از خاک روسیه خواهد شد و توصیه پتر کبیر با تاخیری چند دهه‌ای محقق می‌گردد که پرچم روسیه اگر بر روی سرزمینی به اهتزاز در آمد هرگز نباید پایین کشیده شود.

نتیجه محتمل رفراندوم رای مثبت به الحاق به روسیه خواهد بود و تنها فاکتور ناشناخته، نرخ مشارکت است. اما حتی اگر اکثریت ساکنان رای به الحاق به روسیه بدهند این مسئله لزوما به فعلیت نخواهد رسید. روسیه بیشتر تلاش می‌کند تا امتیاز لازم را از غرب بگیرد تا توازن روسیه- غرب در معادلات اوکراین به نحوی برقرار شود. روسیه می‌خواهد جمهوری‌های اقماری شوروی سابق حوزه نفوذش باشد. هرچند اگر کریمه به خاک روسیه ضمیمه گردد، نخستین قسمتی است که بعد از فرو پاشی شوروی به روسیه باز می‌گردد.

اما بازسازی روسیه تزاری به همان میزان که ناسیونالیست‌ها و اور آسیاگرایان در روسیه را خشنود می سازد غرب و بخصوص کشورهای اروپای شرقی را مضطرب می‌کند. آنها می‌خواهند همسایگان روسیه در مدار آن نباشند. ابزار کنونی غرب تحریم‌های اقتصادی است اما اروپا در این خصوص یکپارچه نیست و بخش غربی پذیرای پیشنهاد بخش شرقی این قاره در اعمال تحریم‌های سنگین نیست. این مسئله کار را برای تاثیرگذاری تحریم‌های آمریکا نیز سخت می‌سازد.

در حال حاضر آمریکا شماری از افراد روسی و اوکراینی دخیل در نا آرامی‌های اخیر را با ممنوعیت صدور ویزا مجازات کرده است. همچنین پنتاگون همکاری با ارتش روسیه را به تعلیق در آورده است. توقف گفتگو های تجاری با روسیه، بایکوت اجلاس “جی هشت” در مسکو از دیگر اقدامات بازدارنده هستند. اروپا فعلا مذاکرات برای لغو ویزا برای شهروندان روسی و گفتگوهای تجاری و نظامی را متوقف کرده و آماده اعمال تحریم‌های اقتصادی است.

اما وابستگی به گاز روسیه و دیگر ملاحظات اقتصادی استفاده از ابزار تحریم را محدود می‌کند. در ان سوی میدان نیز بخشی از نیرو های سیاسی روسیه و تجار و سرمایه‌داران روسی نگران تحریم‌ها بوده و تحمل هزینه‌های آن را منطقی نمی‌دانند. حتی این دیدگاه در مدافعان پوتین هم طرفدارانی دارد. به عنوان مثال کنستانتین رمچکوف سردبیر روزنامه نیزاویسیمایاگازتا به شدت با ضمیمه کردن کریمه به روسیه مخالفت کرد.
بنابراین فاکتور های اقتصادی برای طرفین عاملی مهم در تصمیم‌گیری سیاسی است. اما بحرانی شدن اقتصاد روسیه و تداوم وضعیت رکود در آن فرضیه‌ای را قوت می‌بخشد که پوتین برای بازدارندگی در برابر اعتراضات احتمالی به تنگناهای معیشتی از بحران‌سازی در سیاست خارجی استقبال می‌کند تا دمیدن بر تنور ناسیونالیسم و متوجه کردن اذهان عمومی به دشمن خارجی و ملاحظات امنیتی، پرده‌ای برای استتار ضعف‌های اقتصادی شود.

اگر این فرضیه صحت داشته باشد آنگاه روسیه به سمت بالابردن سطح تنش خواهد رفت و چه بسا بخش‌های شرقی اوکراین نیز آماج حمله قرار بگیرد. شواهد موجود فعلا برای راست‌آزمایی این فرضیه کافی نیستند و احتمال حمله نظامی روسیه به شرق اوکراین نیز بالا نیست. فاکتور مهم دیگر ظرفیت دولت موقت اوکراین و نیرو های سیاسی و جنبش اجتماعی پشتیان آن در امتیازدهی به روسیه است.

با توجه به ملاحظات فوق می‌توان نتیجه گرفت که همه‌پرسی در ۱۶ مارس برگزار شده و نتیجه محتمل آن نیز پذیرش جدایی از اوکراین و الحاق به روسیه باشد. اما ضمیمه‌شدن به خاک روسیه فرایندی جداگانه است که بعد از رویارویی اقتصادی و سیاسی غرب و روسیه تکلیف آن معلوم می‌شود. پسامد های رفراندوم ۱۶ مارس تنها شبه جزیره استراتژیک و سوق‌الجیشی کریمه را در بر نمی‌گیرد بلکه کل دنیا و مناسبات جهانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

هنوز زود است که از بازسازی جنگ سرد سخن گفته شود اما آنچه مشخص است در فصل جدید روابط روسیه و غرب، سویه تقابلی بر تعاملی می‌چربد. حتی اگر پارلمان روسیه نیز به الحاق اوکراین رای دهد و اقدامات حقوقی، سیاسی، اداری و لجستیک نیز انجام شود، باز سازمان ملل و غرب حاکمیت روسیه بر شبه‌جزیره کریمه را به رسمیت نخواهد شناخت. البته این مسئله در وضعیت موجود و عملی تغییری ایجاد نمی‌کند اما موضوع به حالت حل‌نشده و ناپایدار باقی می‌ماند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.