السیسی و سودای بازگشت «ناصریسم» به مصر

ژنرال عبدالفتاح السیسی سرانجام از ریاست ارتش و وزارت دفاع استعفا داد تا مسیر ورودش به کاخ ریاست جمهوری مصر هموار شود. او در برنامه تلویزیونی در روز چهارشنبه ۲۶ مارس آمادگی‌اش را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد.
از همان روزی که السیسی به مرسی اولتیماتوم داد تا زمان استعفا، قابل پیش‌بینی بود که برنامه‌ای جدی برای صعود به رأس هرم قدرت دارد. هر چه تحولات بعد از ریاست جمهوری مرسی جلوتر رفت، این تصور قوت بیشتری گرفت که السیسی در اندیشه رسیدن به مقام ریاست جمهوری است.

alsisi
اینک دیگر پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌ها قطعی شده‌اند. ژنرال ۵۹ ساله که تحصیلات عالی خود را در آمریکا گذرانده است، در راه تکمیل برنامه خود تا پرده آخر است. او ابزار های لازم را برای پیروزی در دست دارد. مخالفان را با اعمال خشونت گسترده و روش‌های پلیسی کنار زده است. رقیبی جدی در برابر وی وجود ندارد. برگزارکنندگان انتخابات با او همسو هستند. درواقع مرد اصلی قدرت در دوره دولت انتقالی عدلی منصور، السیسی بوده است.

امتیازات تقلب و تخلف احتمالی به نفع وی خواهد بود. امکانات و رسانه‌های تبلیغاتی عمومی و دولتی در خدمت او هستند. ارتش به صورت یکپارچه از او حمایت می‌کند . پشتیبانی مالی جمعی از ثروتمندان و تجار برجسته مصر همراه اوست و حامیان پر شور و بااراده‌ای در میان مردم مصر دارد. این عوامل باعث می‌شود تا پیروزی السیسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر کار دشواری نباشد.

اما السیسی علاوه بر طرفداران جدی و قابل اعتنا، مخالفان مصممی نیز دارد که به راحتی به او اجازه نمی‌دهند کارش را جلو ببرد. در توازن قوای جهانی و منطقه‌ای، السیسی فاصله ببشتری در مقایسه با مبارک و مرسی با غرب دارد. از دید اروپا و آمریکا او متحدی قابل اطمینان نیست. عملکرد نظامیان در برخورد با مخالفان مورد انتقاد غرب است. اما در عین حال قائل به کار کردن با وی هستند. السیسی در واکنش به برخورد انتقادی غرب، به روسیه نزدیک شده است. پوتین در کرملین، پیشاپیش و آشکارا از قصد او برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری مصر استقبال کرد.
در منطقه خاور میانه نیز عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت رابطه خوبی با السیسی دارند، اما موضع ترکیه و قطر در قبال او منفی است. ایران نیز هنوز سیاست جدیدی را نسبت به وضعیت سیاسی جدید مصر پیش نگرفته است.

نامزدی بدون رقیب

فضای کنونی مصر روشن می‌سازد که رسیدن السیسی به مقام ریاست جمهوری امر قطعی است. مخالفان و منتقدان وضعیت سیاسی مصر، امکان جلوگیری و یا شکست او را ندارند. برخی از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری گذشته مصر چون عبدالمنعم عبدالفتوح و خالد علی اعلام کردند که در این دوره انتخابات شرکت نمی‌کنند. عبدالفتوح گفته در انتخاباتی که قرار است مردم فریب داده شوند که در کشور دموکراسی برقرار است، شرکت نمی‌کنم.

نگرانی از تکرار اتفاقاتی که در جریان همه‌پرسی قانون اساسی مصر رخ داد ، باعث شده است تا عده‌ای تردید کنند که انتخابات پیش روی مصر، آزاد، منصفانه و سالم باشد.

اسلام‌گرایان با محوریت «اخوان‌المسلمین» با فشارها و محدودیت‌های فزاینده دست و پنجه نرم می‌کنند. توان آن‌ها فرسوده شد و نتوانسته‌اند برنامه ارتش به رهبری السیسی و متحدان سیاسی آنها را خنثی سازند. صدور حکم اعدام برای ۵۲۹ نفر از رهبران و فعالان اخوان و از جمله محمد بدیع، مرشد عام این گروه به اتهام قتل، تحریک به کشتار و خشونت و همکاری با گروه‌های مسلح برانداز، شدیدترین تهاجمی است که تاکنون علیه آنها شده است.

این اقدام دادگستری مصر که با عدول از موازین دادرسی منصفانه صورت گرفت، با انتقادهای زیادی در داخل و خارج مصر و به خصوص سازمان ملل متحد مواجه شد. دادگاه بیش از ۹۰۰ نفر دیگر از اعضای اخوان‌المسلمین همچنان در حال برگزاری است.در شرایط کنونی، این گروه اسلامی اگرچه توانسته بقای خود را حفظ کرده و به اعتراض‌های خیابانی ادامه دهد، اما توان اخلال در انتخابات ریاست جمهوری مصر را ندارد. این گروه حداکثر می‌تواند در مشروعیت‌زدائی از انتخابات موفق باشد.

تقریبا همه گروه‌های اسلامی و حتی حزب سلفی «نور» در قطب مقابل السیسی قرار گرفته‌اند. اما در بین نیروهای مذهبی که خواهان حکومت دینی چون رهبران «الازهر» نیستند، الیسسی طرفدارانی دارد. بخش مهمی از تکنوکرات‌ها و نیرو های سکولار و غیر مذهبی‌ نیز حامی وی هستند.

مخالفت جوانان و جنبش دانشجویی

در عین حال جوانان و جنبش دانشجویی مصر مهم‌ترین مخالفان سکولار و متجدد السیسی و بازسازی قدرت نظامیان در دوران پس از مبارک به شمار می‌روند. بعید به نظر می‌رسد نرخ مشارکت در انتخابات پیش روی مصر به بیش از پنجاه درصد برسد. اما هر چقدر مخالفان بتوانند تعداد رای‌هایی را که به صندوق‌ها ریخته می‌شوند، از حد نصاب نیمی از جمعیت واجد حق رای دورتر سازند، اعتبار الیسسی و ادعای مقبولیت عمومی او بیشتر آسیب خواهد دید.

البته ریاست جمهوری السیسی تغییر چندانی در عرصه سیاسی مصر نیز محسوب نمی‌شود، در واقع دولت سایه از پشت مناسبات قدرت به روی صحن علنی می‌آید.

اما سئوال اصلی این است که السیسی بعد از ورود به کارزار انتخابات ریاست جمهوری تا چه میزان می‌تواند اقتدار را در مصر پیاده و موقعیت کنونی‌اش را حفظ کند؟ ریاست جمهوری لزوماً وزن سیاسی السیسی را افزایش نمی‌دهد بلکه حتی می‌تواند برای او مشکل ایجاد کند. از این رو برخی از ناظران تحولات سیاسی مصر معتقد هستند السیسی با توجه به مشکلات زیاد مصر ریسک بزرگی کرده و شاید بهتر بود که در جایگاه ریاست ارتش می‌ماند.

السیسی و متحدانش به دنبال بازسازی حاکمیت نظامیان در مصر هستند. آنها می‌خواهند وضعیتی را که از ۱۹۵۲ شروع شد و ریاست جمهوری یکساله مرسی وقفه‌ای کوتاه بر آن بود، استمرار بخشند. الگوی مورد نظر السیسی بیش از انکه مشابه حسنی مبارک باشد، شبیه جمال عبدالناصر است. او می‌خواهد اقتدارگرای محبوبی باشد و مردم مصر قبول کنند سعادت و نجات کشورشان در گرو حکومت مقتدارنه او است. او حتی می‌کوشد مانند عبدالناصر محکم و بی‌رحمانه با رهبران اخوان برخورد کند.سیاست مشت آهنین

السیسی از دموکراسی سخن به میان می‌آورد و خود را ادامه دهنده و حافظ انقلاب مصر معرفی می‌کند اما در واقع مشی و عملکرد او در نقطه مقابل اهداف انقلاب مصر قرار داشته و متعلق به دوران پیش از انقلاب است.

او تا کنون سیاست مشت آهنین را در برخورد با مخالفان در پیش گرفته و سعی کرده مهار تروریسم و ایجاد ثبات را به اولویت اصلی در مصر تبدیل سازد و بدین گونه محدودیت در آزادی‌ها را توجیه کند.

السیسی اگر چه در تضعیف و کنار زدن اخوان از قدرت موفق بوده است، اما تاکنون قادر به حذف کامل آنها نشده و فعالیت‌های تروریستی نیز در مصر گسترش پیدا کرد‌اند. آینده اقتدار او در مصر در گرو وضعیت اخوان است. بعید به نظر می‌رسد احکام اعدام‌های گسترده اجرا شود. هدف السیسی افزایش فشار بر اخوان و نابودی آنها است اما اگر قادر به این کار نشود، ناگزیر از اقدامات آشتی‌جویانه است. چون بعید به نظر می‌رسد وضعیت اقصادی در مصر در افق پیش دیدنی دچار تحولی مثبت شود.

بنابراین به حتمال زیاد او با ریزش رای مواجه می‌شود. حال اگر سیاست مشت آهنین با اسلام‌گرایان به موفقیت کامل نرسد آنگاه او در وضعیت دشواری قرار خواهد گرفت.

ولی شدت خصومت و درگیری بین السیسی و رهبران اخوان‌المسلمن که او را خائن می نامند، آنقدر شدید است که جای خوشبینی برای ترمیم روابط بین آنها باقی نمی‌گذارد.

بنابراین السیسی راهی برای بازگشت ندارد. سرنوشت وی در ادامه مصاف با اخوان‌المسلمین شروع می‌شود که او را از یک نظامی ناشناخته به فرماندهی ارشد ارتش مصر ارتقاء دادند و بعد توسط خود او به پایین کشیده شدند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.