افغانستان و بحران امنیتی

کمتر از یک هفته به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مانده است. این انتخابات تاثیر خیلی مهمی در آینده افغانستان دارد و در شرایط حساس و دوران سازی صورت می گیرد. برای نخستین بار انتقال قدرت در افغانستان از طریق انتخابات انجام می شود. کماکان صلح و امنیت مهمترین موضوع رقابت های انتخاباتی است.

th

علی رغم گذشت تقریبا ۱۳ سال از اشغال نظامی افغانستان توسط غرب و متحدانش، سقوط طالبان و شکل گیری نهاد های دولت جدید و پایه های دموکراسی هنوز ناامنی و بی ثباتی بزرگترین معضل افغانستان است و جنگ داخلی مجال برخورداری از زندگی امن و آرام را از مردم این کشور سلب کرده است.

مسئله امنیت، چگونگی مواجهه با طالبان و امضای پیمان امنیتی مهمترین مسائل مربوط به وظایف رئیس جمهور آینده است. حامد کرزای در نهایت از امضای پیمان نامه امنیتی با آمریکا سرباز زد و شکاف وی با دولت آمریکا در سال های آخر ریاست جمهوری تشدید شد.

او در حالی که ریاست جمهوری اش مدیون حمله نظامی آمریکا به افغانستان و ساقط کردن طالبان بود اما در نهایت کارش به رویارویی و دلخوری از مقامات آمریکایی کشید. آغاز و پایان کار کرزای نمونه خوبی برای بطلان نظریه هایی است که همکاری و یا همسویی مقطعی بین نیرو های سیاسی یک کشور با دول خارجی را به معنای وابستگی و یا سرسپردگی در نظر می گیرند.

او نشان داد بر خلاف برخی ادعا ها آلت دست منفعل و مسلوب الاختیاری در دست دولتمردان آمریکایی نیست. البته ایستادگی وی در عدم امضای توافقنامه امنیتی بلند مدت و پیش شرط هایی که وی تعیین کرد با انتقاد ها و مخالفت هایی در داخل جامعه افغانستان مواجه شده است. لویی جرگه و پارلمان افغانستان هر دو سند فوق را تایید کردند.

اکثریت قریب به اتفاق نامزد های ریاست جمهوری و از جمله قیوم کرزای و زلمی رسول که مورد حمایت کرزای هستند، اعلام کردند در صورت پیروزی در انتخابات پیمان امنیتی با آمریکا را امضا خواهند نمود.

کرزای بعد از جریان افتتاح دفتر طالبان در قطر که بعد از گفتگو های پنهانی امریکا با مقامات طالبان صورت گرفت، مسئله دار شد. او بعد از تشکیل لویی جرگه شروط تأمین صلح، مداخله نکردن غرب در انتخابات و پایان بمباران و بازرسی خانه های شهروندان افغانستان را برای امضای پیمان نامه تعیین کرد.مسئله مصونت قضایی دیپلمات ها و نیرو های نظامی دیگر مسئله مورد اختلاف بود.

بعدا کرزای شروطی دیگر را نیز افزود و نسبت به حملات هواپیما های بی سرنشین که در چندین مورد افراد غیر نظامی را هدف قرار داده است، اعتراض کرد. روند گفتگو ها بین مقامات امریکایی و وی به جایی نرسید و روابط به مرور تیره شد. کرزای خود نیز به مذاکره مخفی با طالبان پرداخت. علنی شدن این مسئله بر سوء ظن بین غرب و دولت وی افزود. اما او بی اعتنا به این مساله اعلام کرد از امریکایی ها عصبانی است. کرزای معتقد است امریکا مسائل صلح و امنیت در افغانستان را صرفا از زاویه منافع خود دنبال می کند و تعهدی به منافع افغانستان ندارد. آزادی تعدادی از زندانیان طالبان توسط دولت افغانستان در راستای صلح با طالبان نیز بر اختلافات افزود.

اوباما به وزارت دفاع دستور داد تا طرح برای خروج کامل سربازان آمریکایی از خاک افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ را آماده کند. این اقدام افزایش فشار ها بر دولت افغانستان و بی اعتباری کرزای را به دنیال داشت.

برخی از اعتراضات کرزای به دولت آمریکا از جمله مسئله مصونیت قضائی نیرو های آمریکایی و عدم توازن بین منافع آمریکا وافعانستان در فعالیت های نظامی و همچنین بی مبالاتی نیرو های آمریکایی نسبت به امنیت غیر نظامیان افغان وارد است.

دولت آمریکا از حضور نظامی در افغانستان علاوه بر خنثی سازی تهدید طالبان، کنترل پاکستان و نیرو های افراطی آن را دنبال می نماید. یکی از اهداف اصلی آمریکا از پیمان نامه امنیتی حفظ مراکز نظامی برای ارسال و هدایت هواپیماهای بی سرنشین به خاک پاکستان و همچنین کنترل و دیده بانی فعالیت های هسته ای این کشور است. یکی از نگرانی های پنتاگون در صورتی که ارتش آمریکا مجبور به خروج از خاک افعانستان شود از دست دادن پادگان های نزدیک مرز پاکستان است که امکان خوبی برای حمله به مواضع متحدان القاعده در داخل خاک پاکستان برای آنها فراهم می کند.

اما مشکل اصلی عدم امضای پیمان امنیتی دراز مدت با امریکا و خروج کامل نیرو های نظامی به خطر افتادن ثبات و امنیت در افغانستان است. در حال حاضر بر مبنای ارزیابی ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا وضعیت امنیتی در افغانستان حتی با حضور نیرو های نظامی آمریکاو ناتو تا سال ۲۰۱۶ بد تر خواهد شد. در چنین شرایطی خروج کامل سربازان خارجی ریسک سقوط دولت با کنترل اکثر بخش های خاک افغانتسان توسط دولت طالبان را در پی دارد.

مذاکرات و گفتگو های نمایندگان کرزای با مقامات طالبان هیچ نتیجه ملموسی در بر نداشته است. طالبان به حملات و عملیات های نظامی اش ادامه می دهد. رویکرد طالبان در خصوص انتخابات نیز ایجاد اختلال و جو وحشت است تا تعداد رای دهندگان کاهش یابد. به نظر می رسد طالبان از گفتگو ها برای خرید زمان و همچنین ارزیابی طرف مقابل استفاده می کند و هدف دستیابی به صلح را دنبال نمی کند. حملات نیرو های وابسته به طالبان و القاعده به موازات نزدیک شدن به ایام انتخابات افزایش یافته است. حتی نیرو های طالبان در منطقه نزدیک به خانه اشرف غنی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بمب منفجر کردند.

طبق اکثر نظرسنجی ها میل به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان بالا است و بین ۷۰ تا ۸۰ درصد ابراز تمایل کرده اند تا در پای صندوق های رای حضور یابند. اما درتحلیل اخر میزان امنیت در حوزه های رای گیری فاکتور تعیین کننده است. از این رو طالبان می کوشد تا با نا امن جلوه دادن انتخابات از میزان آراء ریخته شده به صندوق ها بکاهد و رئیس جمهور منتخب را با بحران مقبولیت مواجه ساد.

در این وضعیت حضور نیرو های نظامی آمریکا و عدم تحقق گزینه صفر برای حفظ ثبات و امنیت در افغانستان ناگزیر است. این حضور تا زمانی است که نیرو های نظامی و امنیتی افغانستان بتوانند نیاز های امنیتی کشور شان را تامین کنند و یا صلح در افغانستان تحقق یابد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.