ناراحتی حسن نصر الله و کنترل بیشتر حوزه علمیه قم

محمد صادقی صالحی منش استاندار قم در حاشیه افتتاح استودیوی پخش زنده مسجد جمکران خبر از ناراحتی سید حسن نصرالله از برخی شبکه های تلویزیونی در قم داد. وی در این باره گفت : « برادر عزیزم سید حسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکه ‌های ماهواره ای که از قم تغذیه می‌ شوند، کنترل شوند و گله مند بودند که چرا چنین زمینه ای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود.»

download
استاندار قم که از چهره های سابق امنیتی است مشخص نکرد منظورش کدام شبکه است. اما می توان حدس زد که اشاره اش به شبکه های وابسته و نزدیک به آیت الله شیرازی و برخی دیگر از مراجع سنتی حوزه علمیه قم است که مواضع تندی نسبت به شخصیت های محترم اهل سنت دارند.
برخی شنیده ها حاکی است مسئولان امنیتی و انتظامی قم در تماس با مسئولان شبکه های یاد شده خواستار کنترل فعالیت های رسانه ای آنها شده و از فرصت استفاده کرده اند و گفته اند نباید نامی غیر از خامنه ای در برنامه های آنان به عنوان مرجع تقلید برده شود.
این اتفاق سوء استفاده آشکار است که ایراد های آن تنها به نقض استقلال حوزه علمیه قم و تحدید آزادی های مذهبی محصور نمی شود.
سخن درستی است که برخی از نظرات در حوزه های علمیه حال توهین آمیز به شخصیت های مورد احترام اهل سنت دارند و در این شرایط این حرف های ناشایست بر تنور اختلافات و درگیری های خونین بار شیعه و سنی در منطقه خاور میانه می دمد. اما حل این مساله از روش های دستوری و استفاده ابزاری برای تثبیت مرجعیت کاذب خامنه ای بر حوزه های علمیه بدست نمی آید.
نخست باید توجه کرد سید حسن نصر الله در جایگاهی نیست که برای حوزه علمیه قم تعیین تکلیف کند. او یک روحانی ساده است که اجتهادش نیز محل سئوال است و ثانیا وی ایرانی نیست. حساسیت نسبت به کنترل نظراتی که باعث رنجش خاطر اهل سنت می شود و فضای نزاع و درگیری در جهان اسلام را تشدید می کند نباید وابسته به حساسیت خارجی ها و از جمله نصر الله شود بلکه باید خود حکومت و مراجع بزرگ تقلید این دغدغه را داشته باشند و از طریق آنها این حساسیت ها اعمال شود.
سوابق گذشته نشان می دهد روش های از بالا و دخالت نیرو های امنیتی و دولتی در سامان دهی امور در حوزه های علمیه کارگشا نیست و نتیجه معکوس می دهد. عدم صلاحیت حکومت در امور مذهبی ،مخالفت با آن را حتی اگر سیاست خاص مورد نظرش درست باشد را نیز از نظر مذهبی وجاهت می بخشد و نفس مخالفت را ارزش می بخشد.
شکل درست کار رجوع به بزرگان حوزه علمیه است تا با هم اندیشی از طریقی غیر دولتی راهکاری برای حل مشکل پیدا نمایند. این موضوع تا زمانی که توسط خود مراجع و بخصوص سنتی ها و مشارکت آنها مورد بحث واقع نشود و بخواهد شکل تحمیلی پیدا نماید حل نخواهد گشت.
در داخل سنت حوزه علمیه قم میراث آیت الله بروجردی در زمینه تقریب مذاهب اسلامی وجود دارد. همچنین عنصر مصلحت دیگر راهکار موثری است که می توان با تکیه به آنها راه حل های خوبی برای جلوگیری از اشاعه نظرات توهین آمیز به اهل سنت و رعایت حساسیت ها در جهان اسلام پیدا کرد.
بیانیه ای که در یک قرن پیش مراجع برجسته عصر دادند نیز در این خصوص مفید است. آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی، آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ‌الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی در بیانیه ای مشترک اظهار داشتند :
«چون دیدیم که اختلاف فرقه‌های پنج‌گانه مسلمین (اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست) موجب انحطاط دول اسلام و استیلای خارجیان شده‌ است، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام، که روسای شیعه جعفریه هستند، و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام… و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمع مملکت های اسلامی از تشبهات دول بیگانه و حمله‌های سلطنتهای صلیبیه، متحد شد رای جمیعا برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را براین خصوص مبذول داریم و از هیچ گونه اقدامی که مقتضی است فروگذار نکنیم… چنانچه حق تعالی فرموده اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم و متذکر می سازیم عامه مسلمانان را به برادری که خداوند بین تمام مومنین بست و اعلان می کنیم وجوب اجتناب از چیزهایی که موجب نفاق و شقاق است…»

اما حکومت حق ندارد به بهانه اظهارات حسن نصر الله در این موضوع دخالت کرده و با سوء استفاده در صدد تحدید بیشتر آزادی های مذهبی بر بیاید.
ورود به این مبحث به صرف پاسخگویی به شکایت حسن نصر الله هتک حیثیت و اعتبار حوزه علمیه قم و نا دیده گرفتن غرور ملی است. در وهله نخست خود نیرو های مذهبی ایران و شیعیانی که مخالف دعوا و دشمنی شیعه و سنی هستند و از وحدت در جهان اسلام دفاع می کنند خواستار جلوگیری از پرخاشگری به فرق دیگر اسلامی هستند. حساسیت حسن نصر الله به خودی خود موضوعیت ندارد. تند ترین سخنان علیه چهره های مورد احترام اهل سنت از سوی یکی از روحانیون منسوب به حزب الله لبنان زده شد که البته حسن نصر الله بر علیه اظهارات وی موضع گرفت.
در این میان عامل مهم دیگر جلوگیری از فعالیت ها و اظهارات ضد شیعی در منطقه است. وقتی شخصیت های مورد احترام شیعه در سوریه از سوی گروه های تکفیری و سلفی های افراطی مورد بی حرمتی قرار می گیرند طبیعی است واکنش های مشابه نیز در ایران صورت می گیرد. حل مشکل نیازمند محکومیت و اعمال محدودیت بر علیه توهین و پرخاشگری از هر دو سوی میدان است. این معادله را نمی شود یک طرفه حل کرد. امروزه بیش از هر موقع دیگر دمیدن بر تنور خصومت بین شیعه و سنی و فرقه گرایی در جهان اسلام برای ایران و منطقه خاور میانه مشکل آفرین است.
سوء استفاده از شکایت نصر الله برای محدود کردن شبکه های مذهبی غیر دولتی عملی در خور محکومیت است. رعایت حساسیت های اهل سنت و جلوگیری از سخنان و موضعگیری هایی که به وحدت جهان اسلام لطمه می زند سیاست درستی است منتها باید در شکلی غیر دستوری و با مشارکت خود مراجع قم برای آن راهکاری بدست آورد. در عین حال حرکت مشابهی نیز باید برای کنترل هیات های مذهبی وابسته به حکومت و بخصوص مداحان آنها باید صورت بگیرد که بعضا اظهارات موهنی بر علیه شخصیت های محترم اهل سنت ایراد می کنند. استاندارد های دوگانه حکومت در این زمینه باید کنار گذاشته شوند. نمی توان در مراسم افتتاح شبکه جمکران شرکت کرد و سخن از رعایت حساسیت ها گفت. بزرگ کردن مسجد جمکران و تصویر پردازی نا درست از آن نیز تفاوت مبنایی با پرخاشگری به شخصیت های اهل سنت ندارد. شواهد دال بر اعتبار و صحت جایگاه مسجد جمکران و ارتباط آن با امام زمان ضعیف بوده و حجیت ندارند.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.