تلاش محتاطانه ایران برای تداوم نخست‌وزیری مالکی

ایران با وجود تاکید بر عدم دخالت در امور عراق، متمایل به نخست وزیری مالکی است اما روی این موضوع بازی صفر و یک نخواهد کرد و جانب احتیاط را خواهد گرفت.
نفوذ و جایگاه ایران در عراق امری است که همه بازیگران داخلی و خارجی سیاست عراق بر روی آن اتفاق نظر دارند. دامنه این نفوذ به عنوان یک واقعیت تغییرناپذیر تا بدانجا است که اصل نقش آفرینی ایران مورد مناقشه نیست بلکه چگونگی آن مورد بحث است.

نوری-مالکی-600x346

اگر چه در حال حاضر این نفوذ ناشی از سیاست‌های جمهوری اسلامی و بر مبنای شیعه محوری است اما ژرف‌کاوی موضوع آشکار می‌سازد که پایه اصلی موقعیت بالای ایران در عراق به پیوندهای تاریخی ، فرهنگی، جغرافیایی، مذهبی و سیاسی بین دو کشور بر می‌گردد.عراق برای قرن‌های متوالی بخشی از حوزه تمدنی ایران بوده است. همچنین قلمرو های کنونی ایران و عراق در سده‌هایی، واحد سیاسی مشترکی بوده‌اند. سقوط صدام حسین بعد از اشغال نظامی آمریکا روند روابط دو کشور را به مناسبات حسنه استراتژیک برگرداند که بعد از کودتای خونین عبدالکریم قاسم علیه ملک فیصل دوم دچار خدشه شده و روابط به سمت خصومت میل کرده بود.

به همین دلیل و اهمیت مناسبات خوب با عراق، محمد رضا شاه پهلوی بعد از اعلام جمهوری در عراق در اندیشه حمله به این کشور برای بازگرداندن خاندان فیصل به سلطنت بود اما نهایتا این کار را نکرد.

سیاستگذاری جمهوری اسلامی در عراق عمدتا بر روی محوری‌هایی چون رشد و گسترش قدرت شیعیان، دور شدن عراق از بلوک مدافع غرب، تضعیف عربستان و پان عربیسم در عراق، جلوگیری از استقلال کردستان، حفظ روابط حسنه با کردها و همکاری و یا عدم تزاحم در مسیر فعالیت‌های مشترک ایران، سوریه و حزب‌الله لبنان استوار است.

با این مقدمه به بررسی نقش و ملاحظات ایران در سومین دوره انتخابات پارلمانی عراق پرداخته می‌شود.

مروری تاریخی

بدون توجه به نقش جمهوری اسلامی در انتخابات دومین دوره پارلمان و فرایندی که منجر به تداوم نخست وزیری مالکی شد، تحلیل سیاست‌های کنونی ایران دشوار است. حکومت ایران در انتخابات سال ۲۰۱۰ خواستار تشکیل ائتلاف واحد شیعی بود. همچنین گزینه اصلی ایران منتخب بلوک حکیم و صدر یعنی ابراهیم جعفری بود. علی‌رغم تلاش‌ها و مذاکرات بسیار مالکی حاضر به حضور در ائتلاف واحد نشد.
اما نتیجه انتخابات و پیروزی فهرست العراقیه با محوریت ایاد علاوی باعث شد تا نیروهای شیعی اسلام‌گرا مجبور به ائتلاف شوند. در این شرایط ایران نقش مهمی در اقناع نمایندگان شیعی و کرد در پذیرش نخست وزیری مالکی ایفا کرد. مالکی در دوره دوم نخست وزیری‌اش روابط نزدیکی با تهران برقرار نمود . او هیچگاه به شکایت از ایران نپرداخت و در زمینه سیاست‌های منطقه‌ای با مواضع حکومت ایران همگرا بود. البته مقامات تهران از او انتظارات بیشتری داشتند ولی در مجموع عملکرد مالکی با سیاست‌های حکومت تطابق داشت.

پیش از انتخابات

بررسی موضع‌گیری‌ها و علائم و نشانه‌ها نشان می‌دهد ایران بر خلاف دوره گذشته، اصراری بر شکل‌گیری ائتلافی مشترک و واحد بین شیعیان عراق نداشت. اگر چه پالس‌های ظاهرا غیر منسجمی از سوی مقامات مسئول صادر شد ولی راهبرد کلی ایران حمایت محتاطانه از مالکی و تداوم نخست‌وزیری او بود. برخی از منابع مدعی تلاش‌های پنهان قاسم سلیمانی بر روی وحدت گروه‌های سیاسی شیعه هستند اما تاکنون مدارک معتبری برای تایید این ادعا ارائه نشده است.

این خبر اگر صحیح باشد می‌تواند در راستای اقناع بلوک حکیم- صدر و ائتلاف‌های شهروند و مدافعان صدر بر روی تداوم نخست‌وزیری نوری المالکی تفسیر شود.اما در عین حال ایران انعطاف بیشتری برای جایگزینی مالکی نیز نشان داد. دانایی سفیر ایران در عراق از تغییر در این کشور حمایت کرد و در عین حال عملکرد مالکی را نیز مثبت خواند. به نظر می‌رسد در فضایی که بین نیرو های شیعه تشتت نظر وجود داشت و همچنین رقابت‌ها از حالت بین فرقه‌ای به درون فرقه‌ها و خانواده‌های سیاسی تغییر جهت داده بود. جمهوری اسلامی مصلحت را در این دید که در مرحله ماقبل انتخابات تمامی تخم مرغ‌هایش را در سبد مالکی قرار ندهد و به صورت غیر آشکار از او حمایت کند.همچنین اعلام بی‌طرفی آیت‌الله سیستانی و ابزار نارضایتی اکثر مراجع و چهره‌های برجسته روحانیت عراق از جمله آیت‌الله بشیر نیز پشتیبانی علنی از مالکی را برای حکومت پرهزینه ساخته بود. اکثریت روحانیت در عراق از ائتلاف صدر – حکیم در انتخابات حمایت کردند.

بعد از انتخابات

بعد از انتخابات عراق، موضع‌گیری حکومت ایران به طور نسبی صریح‌تر شده است. نتایج مقدماتی نشانگر برتری ائتلاف دولت قانون به محوریت مالکی است و پیش‌بینی می‌شود این ائتلاف بتواند بین ۸۰ تا ۱۰۰ کرسی را بدست آورد. این تعداد کرسی، سومین دوره نخست وزیری مالکی را محتمل می‌سازد اما تضمینی برای تحقق آن ایجاد نمی‌کند.

همچنین مالکی برای حفظ مقام نخست‌وزیری باید با فرایند زمان‌بر و دشواری از چانه‌زنی و مذاکره روبرو شود. در عین حال ممکن است مالکی به سرنوشت ایاد علاوی دچار شود که علی‌رغم برد در انتخابات راهی به نخست‌وزیری نیافت.

در این شرایط باز نقش جمهوری اسلامی تعیین‌کننده خواهد بود. هنگامی که انتخابات عراق بازتاب دهنده رویارویی شیعیان علیه شیعیان شود، فضا برای میانجیگری حکومت که روابط خوبی با همه گروه‌های شیعی در عراق دارد، هموار می‌گردد.

از بین گروه‌های شیعه، روحانیت در عراق به طور نسبی زاویه بیشتری با جمهوری اسلامی دارد. اما گروه صدر و مجلس اعلای عراق از نظرات تهران تاثیرپذیر هستند. روابط مالکی با جمهوری اسلامی در سالیان گذشته مستحکم‌تر شده، بخصوص که وی به ائتلاف بدر پیوسته است. این تشکیلات نظامی – سیاسی دیگر پیوندهای سابق خود با مجلس اعلای عراق را ندارد.در گذشته مجلس اعلای عراق و خاندان حکیم متحد اصلی حکومت محسوب می‌شدند. به‌خصوص که عمار حکیم رابطه نزدیکی با رهبری جمهوری اسلامی دارد. اما به نظر می‌رسد در سالیان گذشته اولویت‌های حکومت در عراق تغییر پیدا کرده است.

اگر چه مالکی برای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی اولویت دارد اما صحنه‌گردانی ایران در عراق محدود به وی نمی‌شود. رابطه ایران با بلوک حکیم و صدر نیز کماکان خوب است و مشکل بینادی با باقر الزبیدی، احمد چلبی نامزدهای مورد حمایت ائتلاف شهروند ندارد. اما چهره‌های وابسته به جریان صدر ارزش راهبردی برای حکومت ندارند چون ناسیونالیسم عربی در این نیرو ها قوی است و در نهایت عراق را به عنوان بخشی از جامعه عرب می‌خواهند. این ویژگی با تمایلات و رویکردهای استراتژیک ایران تعارض دارد.

بر این مبنا امیر عبداللهیان، معاونت آسیایی و آفریقایی وزارت خارجه در مصاحبه با شبکه العالم به صورت تلویحی حمایت ایران از تداوم نخست وزیری مالکی را اعلام کرد. البته او تصریح نمود که ایران مداخله‌ای در سیاست داخلی عراق نمی‌کند و هر آنچه پارلمان عراق تصمیم بگیرد برای ایران محترم خواهد بود. اما فرازهایی در حرف‌های وی وجود دارد که حاکی از تمایل ایران به مالکی و در سطحی بالاتر به جمعیت شیعیان عراق است.

او مدل تقسیم مناصب سیاسی عراق مبنی بر اختصاص ریاست جمهوری به کردها، نخست وزیری به شیعیان و ریاست پارلمان به سنی‌ها را مناسب‌ترین شیوه توزیع قدرت در عراق بر اساس تقسیم‌بندی عقیدتی و قومیتی به شمار می‌آورد. عبداللهیان در فراز دیگری از حرف‌هایش می‌گوید: «هر آنچه که در مسیر قانونی در پارلمان عراق مورد تایید و توافق قرار بگیرد، به عنوان رای نمایندگان منتخب مردم عراق، مورد تایید ما است.»سپس در پاسخ به سئوال خبرنگار العالم در خصوص اینکه آیا افراد مشخصی مدنظر ندارید که آنها را برای نخست وزیری یا ریاست مجلس عراق ترجیح ‌دهید، می‌گوید: «ما معتقد هستیم در داخل عراق در سال‌های اخیر، نوری مالکی، علی‌رغم فشارهای خارجی و فشارهای مختلفی که حتی در سطح منطقه علیه دولت حاکم در عراق وجود داشت، توانست بر مشکلات به مقدار زیادی غلبه کند و موفقیت‌هایی را برای عراق ایجاد کند. ما علاقمند هستیم کسانی در راس دولت در عراق و در راس سیستم‌های حکومتی در عراق قرار بگیرند که به حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی این کشور کمک کنند و با گروه‌ها و جریان‌های تروریستی در این کشور مقابله کنند و نیز به صلح و پیشرفت و ثبات در این کشور و به برقراری یک روابط متوازن با کشورهای منطقه کمک کنند.»

تحلیل محتوایی سخنان وی تمایل ایران به تداوم نخست وزیری مالکی را آشکار می‌سازد. اما همانطور که پیشتر توضیح داده شد ایران روی نخست وزیری مالکی، بازی صفر و یک نخواهد کرد و حمایتش را به صورت مبهم و محتاطانه پیش می‌برد و در عین حال برای تغییر نیز انعطاف نشان می‌دهد.

اگر چه انتخابات عراق به لحاظ نتیجه و برونداد برای جمهوری اسلامی مفید است و آن را متنفع می‌سازد اما شکل و فرایند آن و به خصوص تکثرگرایی و درجه آزادی انتخابات به لحاظ تاثیرات دراز مدت برای حکومت مشکل آفرین است و در نگاه ناظران داخلی و خارجی بیش از پیش اعتبار نظام انتخاباتی در ایران را زیر سئوال می‌برد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.