آیت الله سید محمد شیرازی در عرصه سیاسی عراق فعال بود. وی خواهان حاکمیت احکام شرعی و تطبیق قوانین مجلس عراق با آموزه های اسلامی بود. این مساله برای حکومت جدید عراق و حزب بعث که ترکیبی از پان عربیسم و اصول فکری مارکسیسم را دنبال می کرد خوشایند نبود.
بعد از سقوط خاندان ملک فیصل و انقلاب سفید در عراق فشار ها بر مراجع شیعه و همچنین خاندان شیرازی ها گسترش یافت. البته دولت حسن البکر ابتدا کوشید تا از در ملایمت و نرمی با آیت الله شیرازی وارد شود. اما روابط حسنه آنها مدت کوتاهی بود و دیری نپایید که به طرف تیرگی رفت.
عوامل متعددی در این خصوص نقش داشت. نخست فعالیت های گسترده وی بود. سید محمد شیرازی به عنوان یک مرجع جوان اشتیاق زیادی به تثبیت جایگاه خود و افزایش شمار مقلدان داشت. از این رو بر خلاف مراجع سنتی به کار تشکیلاتی و شبه حزبی می پرداخت. استفاده از دستاوردهای فنی روز برای تبلیغ ، دعوت و تغییر از مهمترین مسائلی بود که همواره تنش میان حکومت و جریان آیت الله شیرازی تشدید می نمود.
اما مهمترین عامل تنش فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آیت الله سید محمد شیرازی بود که با پشتکاری خاص مسأله تدوین قوانین اسلامی در عراق پیگیری را می کرد، و در زمان دولتهای مختلف عراق بر این مسأله پای فشرده بود، این مسأله منجر به کشمکشهای لفظی تند بین دولت و آیت الله شیرازی شده بود. همچنین آیت الله شیرازی در مسأله ناسیونالیسم عربی مواضعی تند و غیرقابل انعطاف از خود نشان می داد و مساله وحدت اسلامی را جایگزین آن می کرد.
در عین حال با نظر مثبت و تایید آمیز وی خواهر زاده اش سید محمد تقی مدرسی، سازمان عمل اسلامی را در عراق تأسیس نمود و چهارچوبی روشن ومشخص برای مبارزه سیاسی و فرهنگی با حکومت وقت را تبلیغ وترویج می نمود.
مجموعه این عوامل باعث شد تا وی مغضوب حکومت عراق شود ودر گام اول حکومت نسبت به دستگیری نزدیکان وبستگان ایشان اقدام نمود. در این موج دستگیری بسیاری از اطرافیان و مرتبطین با بیت ایشان دستگیر و روانه زندان شدند.
از جمله شاخص ترین این افراد، برادر ایشان سید حسن شیرازی بود، وی را از کربلا به بهانه دیدار با احمد حسن البکر وارائه پاره ای مشورت ها درباره اوضاع حوزه علمیه به بغداد بردند، اما در حقیقت به زندان “قصر النهایه” منتقل ساختند ودر آنجا تحت شکنجه ها قرار گرفت. در دادگاه وی به اعدام محکوم شد اما پس از چندی با واسطه وفشار بزرگان از عشایر جنوب عراق آزاد شد.
پس از این فشارها، حکومت عراق در ادامه طرحی موسوم به تسفیر ایرانیان مقیم عراق، تصمیم به دستگیری و تحویل آیت الله شیرازی به حکومت وقت ایران گرفت. این مسأله بویژه با توجه به استقبال آیت الله شیرازی از آیت الله خمینی و برگزاری مراسم چهلم شهدای پانزده خرداد، می توانست منجر به اضمحلال تشکیلاتی جریان شیرازی ها شود.
از این رو وی تصمیم به خروج از عراق گرفت. مقصد سفر البته هنوز روشن نبود، اما شبکه روابطی که برادرش سید حسن در ۱۳۵۱ رهسپار سوریه شد. اقامت وی در سوریه چندان به طول نینجامید واز آنجا مدتی کوتاه به بیروت نقل مکان کرد.
اما موقعیت جغرافیایی دمشق و بیروت جغرافیای جهان تشیع چندان نبود که بتواند راه مرجعی جوان برای تثبیت مرجعیتش را هموار کند، از همین رو بود که به دعوت برخی از مقلدین خود در کویت، در نهایت این کشور را به عنوان مقصد سفر انتخاب کرد و پس از اقامتی چند ماهه به کویت منتقل شد.
البته برخی از منتقدین شیرازی ها معتقد هستند جهت گیری منفی بزرگان حوزه علمیه نجف حضور در عراق را برای آیت الله سید محمد شیرازی سخت کرده بود و او مجبور به خروج از عراق شد. اما این ادعا با واقعیت ها تطبیق نمی کند. جایگاه وی در کربلا و بین شیعیان مقیم آنجا و طلاب مذهبی جا افتاده بود. بر مبنای برخی از گزارش ها تعداد کسانی در حرم امام حسین به در نماز جماعت به وی اقتدا می کردند بیشتر از کسانی بود که پشت سر آیت الله خوئی در نجف نماز می خواندند.
در کویت سازماندهی و تأسیس حسینیه ها را به عنوان خط مشی استراتژیک برای تبلیغ تشیع در دستور کار خود قرار داد، و طرح هر خانه یک حسینیه وی در کنار مؤسسات خدمات اجتماعی چون درمانگاه ،کتابخانه و از میراث های ماندگار دوران اقامت هفت ساله او در کویت بود. پایگاه کنونی جریان شیرازی ها در کویت محصول فعالیت ها و کوشش های آیت الله سید محمد شیرازی در دوران اقامت در آن کشور است.
در آستانه انقلاب ایران فعالیتهای وی در حمایت از انقلاب و بازتاب صدای انقلاب بویژه در کشورهای عربی تشدید شد . آیت الله سید محمد شیرازی در آن مقطع دیدگاه انقلابی داشت و مخالف حکومت شاه بود. با اوج گرفتن انقلاب ایران او نیز به حمایت پرداخت و از رهبری آیت الله خمینی دفاع کرد. دوران آخر اقامت وی در عراق با تیرگی روابط با اطرافیان آیت الله خمینی همراه بود اما رابطه آنها اگر چه سرد شد ولی به اختلاف حاد منجر نشد و هر دو حرمت یکدیگر را حفظ کردند. آیت الله خمینی وقتی وارد قم شد با آیت الله شیرازی دیدار کرد.
اطرافیان آیت الله خمینی مدعی هستند که نزدیکان آیت الله شیرازی در کویت بر علیه آیت الله خمینی فعالیت می کردند و همچنین بیت وی در عراق محل حضور و تردد ساواکی ها بوده است. آنها مدعی هستند سید محمد شیرازی در کار انقلاب و رهبری آیت الله خمینی ایجاد اختلال می کرده است.
سید عباس خاتم یزدی در این خصوص می گوید : « اما بعد از استقرار ایشان در کویت، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهامهای ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان آقای شیرازی با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه یافت.
در زمینه مسائل سیاسی نیز بعضی از دوستان و هواداران حضرت امام مثل آقای محتشمی و آقای فردوسیپور که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، نقل می کردند که بیت و بیرونی آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه میکند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی ضد رژیم نگوییم.»
اما اطرافیان آیت الله شیرازی این ادعا را رد می کنند و می گویند بر عکس آیت الله شیرازی از انقلاب دفاع کرده و موضع سیاسی مخالفی بر علیه حکومت شاه داشته است. نزدیکان وی ادعا می کنند که وی به برادرش سید حسن شیرازی که در آن روزگار در سوریه و لبنان به سر می برد و از جایگاه مناسبی در میان شیعیان سوریه و لبنان برخوردار بود، دستور داد تا برای ترویج مرجعیت آیت الله خمینی در لبنان و در میان شیعیان این کشور تعداد زیادی رساله آیت الله خمینی را چاپ و توزیع نماید.
البته آیت الله سید محمد شیرازی مثل آیت الله خمینی موضع رادیکال بر علیه حکومت شاه نداشت اما با وی همسو بود. اگر ادعای طرفداران آیت الله خمینی درست باشد آنگاه این سئوال پیش می آید چطور او بعد از انقلاب سریعا به قم آمد و آیت الله خمینی نیز با وی ملاقات کرد. اگر وی سابقه حمله به آیت الله خمینی و دیدگاه مخالف با انفلاب داشت حداقل ملاقات فوق دیگر بی معنی بود.
البته اختلاف بین طرفداران طرفین وجود داشته است و ممکن است به بد گویی هم کشیده شده باشد اما دو مرجع پیش از انقلاب رو در روی هم قرار نگرفتند. آیت الله سید محمد شیرازی در بهار ۱۳۵۸به ایران برگشت و مدرسه و دفترش را در قم به راه انداخت.
ادامه دارد