مذاکرات وین، تهاجم خامنه‌ای و تزلزل روحانی

دور چهارم مذاکرات هسته‌ای مربوط به توافق دائمی از حساسیت خاصی برخوردار است. در این دوره قرار است متن پیش‌نویس تدوین گردد و تقریبا چشم انداز دستیابی به موفقیت مشخص می‌شود. جواد ظریف بعد از ضیافت شام با اشتون ابزار امیدواری کرد که در مهلت مقرر پایان اقدام مشترک شش ماهه ژنو متن توافق جامع توسط ایران و ۱+۵ امضا شود. ظریف توضیح داد: «درباره نحوه ادامه کار و چارچوب کار گفت‌وگو شد و یک بار دیگر توافق کردیم که روند باید این گونه باشد که دو طرف مشترک کار را به پیش ببرند و با همدیگر برای ادامه کار برنامه ریزی شود.»

khamRouhani

عباس عراقچی نیز در این باره گفت: «آنچه درباره آن با خانم اشتون بحث شد درباره نحوه شروع مذاکرات برای نگارش متن در فردا است. ما درباره نحوه مذاکرات و شروع آن و کلیات مربوط به مذاکره یک تفاهماتی کردیم.»

این اظهارات را نمی‌توان گمانه و علامت محکمی برای پیشبرد مذاکرات به حساب آورد. بیشتر حالت تعارف‌های متعارف دیپلماتیک برای شروع یک گفتگوی جدی را دارد که دو طرف امیدوار هستند بتوانند با هم به تفاهم برسند. از این رو صحبت‌های اولیه ظریف به گونه‌ای بود که انتظار قطعی برای موفقیت در رسیدن به توافق جامع در پایان اقدام مشترک ژنو حالت ایجاد نکند. وی گفت: «از ابتدا برنامه‌ریزی ما این بود که تلاش کنیم با رسیدن به اولین تاریخ کار رسیدن به توافق جامع را به پایان برسانیم. این بدان معنا نیست که ما مجبوریم این کار را انجام دهیم.»

این دوره از مذاکرات تحت‌الشعاع افزایش فشار اصول‌گرایان افراطی به دولت و مذاکره کنندگان هسته‌ای قرار دارد. ظریف به مجلس احضار گشت و هشدار نرمی به وی داده شد. خامنه‌ای نیز دوباره به میدان آمد و تاکید بر توانمند سازی داخلی را برجسته کرد.

او به انتقاد از مقام‌ها و مسوولانی پرداخت که پیام اقتدار و توانایی درونی را درک نمی‌کنند. او خواهان آن شد که نیازمندی‌های کشور و تحریم‌ها به مذاکره گره زده نشود. رمز گشایی از سخنان خامنه‌ای آشکار می‌سازد که هدف او و سپاه مصالحه پایدار نیست، بلکه توافق بخشی و کاهش تنش کنترل شده را می‌خواهند تا در موقع مناسب دوباره ماجراجویی‌های‌شان را شروع نمایند.

از این رو، رهبری می‌خواهد ساختار و توانمندی‌های هسته‌ای به لحاظ زیرساخت‌ها، سیستماتیک و راهبردی تغییری نکند و همچنین هدف در مذاکرات تثبیت موقعیت هسته‌ای ایران با عقب نشینی‌های تاکتیکی است و هدف از مذاکرات نباید برداشته شدن تحریم‌ها باشد. او شرایط توافق قوی و قابل قبول را روشن ساخت. علی لاریجانی نیز سخنان وی را تقویت کرد و گفت هدف از مذاکرات اثبات حقانیت مواضع هسته‌ای ایران است و مسوولان باید این جنبه را در نظر بگیرند.

نمایندگان مجلس نیز در آستانه مذاکرات طی بیانیه‌ای که همه نمایندگان امضا کردند چنین گفتند:

«نمایندگان مجلس شورای اسلامی به اینگونه دسایس قدرت‌های بزرگ که حکایت از نوعی عقب افتادگی ذهنی دارد هشدار می‌دهند. ملت ایران به هیچ عنوان از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای در همه ابعاد تنازل نخواهد کرد و پایداری این امر در قوانین مجلس شورای اسلامی مشخص شده است لذا وزیر محترم خارجه و هیات مذاکره کننده همراه باید در مذاکرات تمامی حقوق هسته‌ای ملت ایران بر اساس معاهده ان‌پی‌تی شامل تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف و همچنین آب سنگین اراک را صیانت نمایند و با هیچ وعده و وعیدی از این یافته‌های صلح‌آمیز هسته‌ای عقب‌نشینی ننمایند چرا که باید در این زمینه در مقابل نمایندگان ملت پاسخ‌گو باشند».

همچنین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز طی نامه‌ای به روحانی تعریفش از توافق خوب و عزتمند هسته‌ای را بیان داشته است. هدف از همه این تلاش‌ها ملزم ساختن دولت به تعقیب مذاکرات‌ها در چارچوب نظرات رهبری و رعایت خطوط قرمز است. نتیجه برخورد‌های فوق شرط گذاری سفت و سخت برای ظریف و محدود کردن حوزه انعطاف و امتیاز دهی مذاکره کنندگان است. وقتی نیرو‌های سپاه در آستانه مذاکرات سخن از توانمندی‌های آنها در حمله و نابود سازی ناوهای آمریکایی را طرح می‌کنند، طبیعی است فضای تردید و شک ایجاد شده و حسن نیت حکومت بیش از پیش برای مقامات غربی زیر سئوال می‌رود. در نتیجه مواضع مخالفان چارچوب مذاکرات کنونی در کشور‌های غربی تقویت می‌شود.

در این فضا می‌توان انتظار داشت حتی اگر اخلال در مسیر رسیدن به توافق جامع ایجاد نشود حداقل سرعت آن کاهش یابد. البته هنوز معلوم نیست خامنه‌ای دقیقا چه هدفی را در کوتاه مدت دنبال می‌کند و چه توازنی را بین دیدگاه‌های راهبردی و مصلحت سنجی‌های مقطعی اش می‌خواهد برقرار نماید. اما آنچه واضح است وی در این مقطع به دنبال کاهش تنش‌ها و مصالحه‌ای موقت با غرب است تا درگیری با آمریکا به سطح معمولی برسد و از حالت ریسک بالا بیرون بیاید. اما او مراقب است که اولا توافق جامع منجر به تغییر استراتژیک در روابط ایران و آمریکا نشود. ثانیا روحانی از این ماجرا حالت قهرمان پیدا نکند.

بنابراین فرجام مذاکرات هسته‌ای و به تبع آن سرنوشت دولت اعتدال بستگی به نوع بازی روحانی و مذاکره کنندگان هسته‌ای دارد. اما سخنان روحانی در بازدید از سازمان انرژی اتمی و رونمایی از دستاورد‌های جدید هسته‌ای ناامید کننده بود.

محتوی و مبانی سخنان وی به مواضع خامنه‌ای و گرایش‌های افراطی حکومتی نزدیک شده بود. البته وی حملاتی به جریان موسوم به دلواپس‌ها کرد و اتهاماتی نیز به آنان زد. او در مراسم گرامیداشت روز مدد کاری حرف‌های جدی زد و تا حدی جبران کرد و با تاکید بر صبر و حوصله زیاد خود گفت: «عده‌ای به نام اینکه باید در برابر ابر قدرت‌ها بایستیم در اصل جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند. نگذاریم آنها مسیری که مردم را با ۲۴ خرداد شروع کردند تحت الشعاع قرار دهند.» اما در پایان او از مردم خواست که به حرف‌های مخالفان و اصول گرایان افراطی اعتنایی نکنند.

رفتار محافظه کارانه روحانی دورنمای امیدوار کننده‌ای را ترسیم نمی‌کند. با بی‌اعتنایی نمی‌توان جلوی کارشکنی‌ها و برخورد‌های تهاجمی دولت سایه را گرفت. البته آنها نمی‌خواهند اصل توافقات انجام نشود اما می‌خواهند چارچوب مورد نظر آنان مبنا قرار گیرد که در آن صورت احتمال رسیدن به توافق کم می‌شود مشابه دوره‌هایی که سعید جلیلی رهبری مذاکرات را در دست داشت.

نقطه آسیب پذیر روحانی کاربست سخنانی است که با ادعای آشتی طلبی وی با دنیا همخوانی ندارد و همچنین رویکرد تعاملی در منازعه هسته‌ای را چالش پذیر می‌سازد. سخنان او در سازمان انرژی اتمی مبنای مشابهی با اصول گرایان و رهبری داشت. او پرونده‌ی هسته‌ای حکومت را از ابتدا تا به امروز بی‌عیب و نقص بر شمرد که با هیاهوی غرب ساخته و پرداخته شده و مصنوعی است. حال اگر این اعتقاد وجود داشته باشد دیگر مصالحه و توافق با کسانی که به زعم وی از در زورگویی و توطئه وارد شده‌اند، معنا ندارد.

بخشی از سخنان وی با اظهاراتش در گذشته تعارض دارد و او را در معرض خلاف واقع‌گویی قرار می‌دهد. روحانی در سازمان انرژی اتمی گفت: «آن روز که ما در پی غنی‌سازی بودیم تا در سوخت رآکتور روی پای خود بایستیم، تقریبا به همه مراجعه کردیم، به شرقش و به غربش، اینکه می‌گویند ایران فعالیت مخفیانه انجام می‌دهند دروغی بس آشکار است، اگر ما می‌خواستیم مخفیانه کاری را انجام دهیم، برای خرید سانتریفیوژها به بازارهای رسمی غرب و شرق مراجعه نمی‌کردیم.

…برای آنکه بتوانیم در مراحل مختلف ساخت سوخت نیروگاه و از جمله غنی ‌سازی اورانیوم حرکت کنیم به شرکت‌‌های مختلف شرقی و غربی مراجعه نمی‌ کردیم، کسی که کار سری می‌ خواهد انجام دهد، با شرکت‌‌های غربی و شرقی صریحا مذاکره نمی ‌کند، بنابراین آنها به تعهدات خود عمل نکردند، ما نیز شروع کردیم روی پای خود ایستادن و تلاش کردن.»

اما او در سخنرانی‌ای که بعد از خروج از ریاست مذاکره کنندگان هسته‌ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام ایراد کرد، حرف‌های دیگری زد. او در آن ایام تحت حملات سنگین جریان احمدی‌نژاد و اتهام جاسوسی به هیات نمایندگی تحت رهبری وی قرار داشت.

روحانی مدعی بود که ایران به دلیل عدم اطلاع فعالیت‌ها به آژانس مرتکب تخلف شده بود و آژانس مصمم به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل بود اما ترفند وی در خصوص تعلیق داوطلبانه جلوی این کار را گرفت. او همچنین مانور داد که توانست غربی‌ها را فریب دهد و زمینه رشد و گسترش تاسیسات هسته‌ای ایران را فراهم آورد. او دستاورد‌های هسته‌ای در دوران مسوولیتش را در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز تکرار کرده و در مصاحبه تلویزیونی چنین گفت:

«ما مذاکره تهران را در مهر ۸۲ انجام دادیم. می‌دانید یو سی اف در سال ۸۳ افتتاح شد؟ کیک زرد می‌دانید کی درآمد؟! زمستان ۸۳. ما متوقف کردیم؟ ما کامل کردیم! نه اینکه من، دانشمندان ما این کار را کردند. “ما” که می‌گویم یعنی نظام و رهبری. ۱۲ روز بعد از مذاکرات تهران رهبری فرمودند در این مذاکرات توطئه آمریکا و اسراییل شکسته شد. اگر بخواهید عین عبارت رهبری را هم می‌خوانم. این همان بد اخلاقی‌هاست که می‌گویم. این صدا و سیما شما آنقدر این بد اخلاقی‌ها را گفته است شما هم باور کرده‌اید. روزی که من پرونده را ترک می‌ کردم ۱۷۰۰ سانتریفیوژ آماده داشتیم.»

ادعای روحانی در مورد تعلیق تاکتیکی و افزایش ساختار و توانمندی‌های فنی در دوره مسوولیتش به صورت طبیعی دولت‌های غربی را نسبت به وی مظنون ساخته و سختگیری بیشتری را در مذاکرات اعمال می‌کنند. تعارض بین نظرات وی و رهبری آشکار تر از آن است که آن را بتوان پوشیده نگاه داشت و با تمجید از وی نگذاشت تقابل ایجاد شود. تبعیت از خامنه‌ای ناگزیر دولت را به سمت تداوم سیاست‌های موجود سوق می‌دهد.

همچنین تعارض سخنان کنونی و گذشته علاوه بر اینکه وی را در مظان دروغگویی قرار می‌دهد، تاثیری منفی نیز بر روند مذاکرات هسته‌ای خواهد گذاشت.

توافق جامع هسته‌ای در چارچوب منافع ملی نیازمند اتخاذ مبانی و رویکردی متمایز با دیدگاه دولت سایه و مدافعان ماجراجویی هسته‌ای است. با اتخاذ مواضعی مشابه آنها و ارائه تصویری کاملا خالی از ایراد از برنامه‌های هسته‌ای حکومت نمی‌توان بر موانع غلبه کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.