رسانه‌ها در ایران آزاد فردا

مطبوعات و رسانه‌ها در صورت تثبیت آزادی‌های حداقلی رسانه‌ای و استقرار دموکراسی شرایط و موقعیتی متفاوت با دوران کنونی و گذار خواهند داشت. مهمترین تفاوت کاهش حضور سیاسی و نقش آفرینی رسانه‌ها در عرصه سیاست است.

roozname

در ایران آزاد، رسانه‌ها کماکان در فضای سیاسی تاثیرگذار خواهند بود اما نسبت به مختصات کنونی از سیاست فاصله خواهند گرفت. نقطه کانونی، شکل دهی و تحکیم نهاد حرفه‌ای و صنفی برای ساماندهی رسانه‌ها است. در حال حاضر حکومت و دستگاه قدرت متولی این امر است. در دوران اصلاحات نیز اهالی سیاست و اصلاح‌طلبان عمدتا مدیریت انجمن صنفی روزنامه نگاران را در دست داشتند.

در دوره پس از گذار باید ساز و کاری توسط خود اهالی رسانه برای ساماندهی کار رسانه‌ای و تعریف مهارت‌ها و ضوابط لازم تدوین شود و حالت از هم گسیخته کنونی پایان یابد.

در دوره گذار، مرز‌های بین فعالیت سیاسی و روزنامه نگاری شفاف نیست و از نوعی در هم آمیختگی رنج می‌برد که شاید گریزی از آن نباشد. اما این ویژگی در دوره پسا گذار دیگر موضوعیت ندارد. ساختار قدرت دموکراتیک فردا باید استقلال نهادی و حقوقی رسانه و تعلق آن به جامعه مدنی را به رسمیت بشناسد. روزنامه‌نگاران باید سندیکاها و نهاد‌های خاص خودشان را داشته باشند. حقوق مادی و معنوی آن‌ها در قوانین تضمین شود. امنیت شغلی داشته باشند و مانند الان مرغ عزا و عروسی نباشند.

همچنین باید ساختار توزیع درآمد‌ها نیز به سمت عادلانه‌تر شدن برود. در حال حاضر به دلیل رانت‌ها و نبود قوانین حمایت کننده عملا حقوق روزنامه نگاران تضییع می‌شود و درآمد‌های حاصله از انتشار رسانه‌ها به صورت نا متوازن در اختیار مسوولان قرار می‌گیرد.

بنابراین مهم‌ترین موضوع رسانه در دوره استقرار دموکراسی باز شدن فضا تضمین آزادی‌های رسانه‌ای و الزامات گردش آزاد اطلاعات است و در وهله بعد حصول اطمینان از استقلال و عدم مداخله دولت در حوزه فعالیت‌های رسانه‌ای است.

در آن دوران دیگر نباید انتشار رسانه منوط به اخذ پروانه از سوی دولت باشد. بلکه بر اساس ضوابط عام هر کس باید بتواند رسانه‌ای را در چارچوب قانون و تضمین آزادی‌های رسانه‌ای اداره نماید. هیچ بخشی از جامعه نباید از وجود رسانه محروم شود. هیات منصفه که نماینده وجدان عمومی است باید به تخلفات رسیدگی نماید. اما آن‌چه مهم است حذف زندان به دلایل سیاسی و عقیدتی برای اهالی رسانه و توقیف نشریه از نظام مجازات است. همچنین علی‌القاعده مرکز ثقل رسانه‌های آزاد باید به داخل کشور منتقل گردد.

در آن دوران دیگر رسانه‌های فراگیر معنی نخواهد داشت. بلکه هر رسانه هدف و جامعه مخاطب خاصی را بر می‌گزیند و از این زاویه فعالیتش را بسط می‌دهد. گسترش رسانه‌های تخصصی و حرفه‌ای ضرورت آن دوران است که هر یک بخشی از نیاز جامعه را پوشش می‌دهند. احزاب و گروه‌های سیاسی رسانه‌های خود را خواهند داشت اما این رسانه‌ها ارگان‌های مطبوعاتی حزبی خواهند بود. ولی بار اصلی کار رسانه‌های بر دوش رسانه‌های حرفه‌ای و مستقل خواهد بود که وظیفه تولید محتوی و اطلاع رسانی خود را انجام خواهند داد.

کارکرد مهم رسانه‌های عمومی نظارت و نقد پی‌گیر و موشکافانه دولت‌مردان و اصحاب سیاست خواهد بود تا فساد و سو استفاده از قدرت به حداقل برسد. دیگر سانسور و هراس از زندان، محرومیت و تباه شدن زندگی نباید معنی داشته باشد.

از روزنامه نگاران و رسانه‌ها انتظار می‌رود با شفافیت و مسوولانه به دیده بانی عرصه عمومی و دفاع از حقوق مردم و کشف حقیقت‌ها بپردازند. بی‌طرفی به معنای اجتناب از وابستگی و یا تریبون تبلیغاتی شدن برای جریانات سیاسی است.

البته کارکرد حق‌طلبانه و آرمان‌گرایانه شاید به اندازه دوران کنونی مطرح نباشد. بیشتر روزنامه‌نگاری متعهد به چارچوب‌های اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای بایستگی دارد. در دوره گذار روزنامه نگاری آرمان‌گرا که به دنبال کشف حقیقت و مبارزه خستگی ناپذیر با آگاهی کاذب و سانسور است ارزش بالایی دارد. البته از همه روزنامه نگاران نمی‌توان چنین انتظاری داشت. اما آنانی که برای کار رسانه‌ای شرایط و اصول خدشه ناپذیری قائل هستند و حاضر نیستند تحت هر شرایطی کار کنند و محدودیت‌ها را تحمل می‌نمایند جایگاه ویژه‌ای دارند.

اما در دوره رونق آزادی‌های مطبوعاتی دیگر این کارکرد به مانند گذشته ضرورت ندارد بلکه انتظار عمل‌کرد حرفه‌ای و کیفیت بالا موضوعیت دارد.

تکثرگرایی و جلوگیری از وجود انحصار رسانه‌ای دیگر مولفه مهم است. طبیعی است که نمی توان انتظار داشت وزن رسانه‌ها یکسان باشد اما تکثر و تعدد هر چه بیشتر رسانه‌ها به شرط داشتن حداقل‌های لازم کمک می‌کند تا ابعاد بیشتری از حقیقت وقایع به اطلاع مردم برسد و بتوانند زوایای مختلف و بازنمایی‌های گوناگون واقعیت را درک نمایند.

البته شرایط و ویژگی‌های رسانه‌ها در دوران تاسیس فراتر از موارد ذکر شده است اما به نظر می‌رسد در مقطع کنونی وجود نقشه راه و منشوری بین فعالان رسانه‌ای در خصوص مولفه‌های پیش گفته مفید و کارگشا باشد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.