مخالفت خامنه‌ای با همکاری با آمریکا در عراق

بررسی اظهارات خامنه‌ای در خصوص تحولات اخیر در عراق روشن ساخت که وی به هیچ وجه قصد تعامل با آمریکا را نداد و نمی‌خواهد تصویر سیاهی که جمهوری اسلامی با زدن برچسب شیطان بزرگ به آمریکا ترسیم کرده است دچار خدشه شود.

خامنه‌ای در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه گفت : «در قضیه عراق قدرت‌های سلطه‌گر غربی و به‌طور مشخص رژیم ایالات متحده آمریکا، درصدد سوء استفاده از جهالت‌ها و تعصب‌های تعدادی عوامل بی‌اختیار هستند…هدف اصلی از قضایای اخیر در عراق، محروم کردن مردم این کشور از دستاوردهایی است که علیرغم حضور و دخالت آمریکا بدست آورده اند، که مهمترین آن، حاکمیت نظام مردم سالاری است…»

Untitled-1_1

خامنه‌ای در ادامه گفت: «آمریکا از روال کنونی در عراق یعنی برگزاری انتخاباتی با مشارکت خوب مردم و تعیین گزینه‌های مورد اعتماد مردم، راضی نیست زیرا آمریکا به دنبال آن است که عراق تحت سلطه قرار گیرد و افراد گوش به فرمان آمریکا، حاکم باشند...آنچه که در عراق روی داده است، جنگ شیعه و سنی نیست، بلکه نظام سلطه با استفاده از پس مانده‌های رژیم صدام بعنوان مهره‌های اصلی و عناصر تکفیریِ متعصب به عنوان پیاده نظام، تلاش برای برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهدید تمامیت ارضی این کشور دارد… عوامل اصلی فتنه در عراق، با سنی‌های مومن و معتقد به استقلال عراق همان اندازه خصومت دارند که با شیعه دشمن هستند…دعوای اصلی در عراق میان کسانی است که میخواهند عراق به اردوگاه آمریکا ملحق شود و کسانی که خواهان استقلال عراق هستند.»

خامنه‌ای به تصوراتی که در خصوص همکاری ایران و امریکا ایجاد شده بود پایان داد. البته در عین حال موضعگیری او بدین معنی نیست که هیچگونه هم‌سویی و یا هماهنگی بین ایران و آمریکا در عراق ایجاد نخواهد شد.

خامنه‌ای خطی که از سوی رسانه‌های وابسته به سپاه و اصول‌گرایان افراطی از ابتدای تصرف مناطق شمال و شمال غربی عراق توسط داعش طرح می‌شد و اعمال داعش را به امریکا منتسب می‌کردند به نقطه کمال رساند. موضع‌گیری او نارضایتی از اظهارات روحانی در نشان دادن چراغ سبز به آمریکا را نیز بازتاب داد و بار دیگر خواست فصل‌الخطابی خود در سیاست خارجی را به بخش‌های مختلف قدرت و بخصوص دولت خاطرنشان سازد.

اما برای درک چرایی موضع گیری خامنه‌ای باید توجه کرد بعد از اینکه اوباما تصریح کرد که امریکا مجددا نیرو‌های نظامی اش را وارد جنگ زمینی در عراق نمی‌کند و همچنین حمله هوایی را نیز مشروط کرد وی به میدان آمد و با حضور نظامی آمریکا در عراق مخالفت کرد. از اینرو خامنه‌ای با دادن آدرس غلط می‌کوشد مسائل را وارونه جلوه دهد و تقابل و ضدیت داعش با آمریکا را تحریف نماید. در این کار تا جایی پیش می‌رود که در گزافه گویی آشکار می‌گوید دولت آمریکا از انتخابات با مشارکت بالا در عراق راضی نیست. در حالی که با مداخله آمریکا امکان برگزاری انتخابات آزاد در عراق فراهم شد. مشارکت بالا منجر به افزایش ثبات در عراق شده و با منافع آمریکا در منطقه هم‌سویی دارد.البته آمریکایی‌ها از نتیجه انتخابات خرسند نبودند همانگونه که مقتدی صدر و مجلس اعلای عراق نیز نبودند. این مساله را نمی‌توان به مشکل آمریکا با مشارکت بالا در انتخابات مرتبط ساخت.

مخالفت خامنه‌ای حداقل در سطح ظاهر قابل پیشبینی بود. او نمی‌خواهد در سطح گفتمانی این تصور پیش بیاید که امریکا در موقعیتی خاص می‌تواند نقش مثبت ایفا کند. رضایت وی به این تصور و عدم مخالفت عملا عرصه در داخل حکومت را به نفع دیدگاه‌های مدافع تنش زدائی و آشتی جویی با امریکا هموار می‌گرداند. امری که خامنه‌ای سرسختانه در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی در برابر آن ایستاد. همچنین وی از ناحیه حضور نظامی آمریکا در خاور میانه به صورت استراتژیک احساس خطر می‌کند.

از سوی دیگر خامنه‌ای تصور می‌کند که بحران کنونی عراق قابل مهار کردن است. وی با اتکاء به تجربه سوریه اعتماد به نفس بالایی دارد تا بدون کمک آمریکا در سایه تحرکات فرماندهان سپاه قدس و نیرو‌های متحدش نفوذ و قدرت خود در عراق را گسترش دهد. او در اندیشه حضور نظامی پر رنگ ایران در عراق نیست. بلکه مزیت ایران را در سازماندهی ارتش به هم ریخته عراق می‌داند.

در عین حال دوگانگی عمل و نظر و مصلحت سنجی‌های تاکتیکی‌اش باعث می‌شود تا به مخالفت وی با حمله هوایی آمریکا منجر نشود. او در سخنانش فقط ورود ارتش آمریکا به عراق را محکوم کرد. حملات هوایی جنگنده‌های آمریکایی مزیت‌هایی را برای خامنه‌ای ایجاد می‌کند که نیازی به هماهنگی و همراهی ندارد.

برای خامنه‌ای و بخش مسلط قدرت اولویت حاکمیت دولتی هم‌سو بر کل قلمرو جغرافیایی عراق است. اما به نظر می‌رسد اگر از چنین وضعیتی نا امید شود آنگاه مشکلی با بی‌ثباتی در عراق مشکلی نخواهد داشت و حفظ هژمونی بر جنوب عراق و مناطق سکونت شیعیان را دنبال می‌کند. اما در مقطع فعلی در تقویت دولت مالکی و اعمال نفوذ بر کلیت عراق از ناحیه وی می‌کوشد.

تمایل آمریکا به کناره‌گیری نوری المالکی از نخست وزیری دیگر عاملی است که خامنه‌ای را به رویارویی سوق می‌دهد. او خواهان حفظ مالکی است و بر این مساله اصرار دارد و می‌خواهد وی را بیش از پیش به ایران وابسته سازد.

همچنین باید در نظر داشت همکاری احتمالی ایران و آمریکا بر رویارویی دو دولت در سوریه نیز تاثیر می‌گذاشت و حکومت لاجرم در ازاء همکاری امریکا باید از سطح تنش در سوریه می‌کاست. بنابراین خامنه‌ای که در بحران سوریه حاضر به عقب نشینی و مصالحه نشده است حاضر نیست با آمریکا تعاملی اعم از مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشد.

موضع‌گیری خامنه‌ای بر علیه آمریکا در تحولات اخیر عراق تند بود و پرونده همکاری علنی و حول یک پروژه مشخص را بست. اما این موضع جز در برخی از واکنش‌های شتاب زده محلی در دنیای واقعیت نداشت. پیش از خامنه‌ای فرماندهان ارتش امریکا خاطر نشان ساختند که امکان همکاری نظامی بین نیرو‌های دو کشور وجود ندارد. ارتش آمریکا نیز برنامه ای برای حضور در عراق ندارد. شکاف در مجلس نمایندگان و سیاست‌گذاران آمریکایی نیز اجازه تصمیم گیری در این خصوص را سلب کرده است. بنابراین چه بسا موضع گیری خامنه‌ای را بتوان با انگیزه مصرف داخلی و ایستادگی در برابر جریان‌های معتقد به مصالحه با آمریکا ارزیابی کرد و گرنه وی روغن ریخته را نذر امام زاده کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.