سناریو‌های پیش روی بحران عراق

با گذشت نزدیک به سه هفته از بحران جدید عراق و قدرت گرفتن داعش به نظر می‌رسد سخن مسعود بارزانی در حال تحقق است که عراق وارد فصل جدیدی شده است. ساختار و شرایطی که بعد از خروج نیرو‌های نظامی آمریکا تا برگزاری سومین دوره انتخابات پارلمانی عراق شکل گرفته بود در حال تغییر است. اوضاع بحران انسانی در عراق بسیار وخیم است. طبق گزارش سازمان ملل در ماه گذشته تعداد کشته شدگان به ۱۰۷۵ نفر رسیده است و بیش از هفتاد درصد آن افراد غیر نظامی بوده‌اند.

iraq

یورش داعش به عراق دور جدید از نزاع‌های نفرت انگیز فرقه‌ای را دامن زده است. مردم عراق اعم از شیعه و سنی قربانی اعمال افراطی و غیر انسانی دو طرف درگیری شده‌اند. علاوه برارتکاب جنایت علیه بشریت توسط داعش، برخی از شبه نظامیان شیعی نیز برخورد مشابهی را با مردم سنی عراق انجام می‌دهند.

روند تحولات و چشم انداز تیره پیش روی عراق نشان می‌دهد که بحران فوق زمان‌بر خواهد شد و مانند درگیری‌های گذشته داعش با دولت عراق حالت تهاجم موردی و موقت را ندارد. در واقع داعش بر موج نارضایتی گسترده سنی‌های عراق از دولت مالکی و همچنین تنش‌های داخلی در عرصه سیاسی عراق سوار شده است. حال با این توضیحات سناریو‌های محتمل در آینده عراق به صورت خلاصه تشریح می‌شود.

 

تداوم نخست وزیری مالکی

در این حالت مالکی می‌تواند تهدید داعش و سقوط دولت مرکزی در عراق را تبدیل به فرصت برای تداوم نخست وزیری خود نماید. اگر چه ائتلاف قانون به رهبری وی توانست در انتخابات پارلمانی عراق برنده شود ولی برای حفظ نخست وزیری نیاز به همراهی دیگر بلوک‌های شیعه و یا کرد‌ها را داشت. در این سناریو وی می‌تواند موفق به تثبیت نخست وزیری خود شده و در سایه حمایت‌های نظامی و سیاسی دولت ‌های آمریکا و ایران داعش و نیرو‌های حامی آن را عقب براند. تحقق قطعی این سناریو محل تردید است اما احتمال آن وجود دارد. مجلس اعلای عراق و گروه مقتدی صدر خواهان کناره گیری مالکی هستند و یا حداکثر ابقاء وی را تا فروکش کردن بحران می‌پذیرند. اما مالکی در صورت انتخاب مجدد نمی‌تواند طرح قبلی خود مبنی بر تشکیل دولت حزب برنده را عملی سازد.

 

جنگ فرسایشی

در این حالت بحران موجود ادامه پیدا کرده و مانند سوریه داعش بخش‌هایی از خاک عراق را در کنترل خود برای مدت نا‌معلومی نگاه می‌دارد. در این سناریو داعش می‌تواند عملا کشور جدیدی با ترکیبی از خاک عراق و سوریه تشکیل دهد و برآن حکومت کند. دو طرف نخواهند توانست همدیگر را شکست بدهند. داعش نمی‌تواند به بغداد پیشروی نماید و ارتش عراق نیز نمی‌تواند کنترل بر موصل را باز ستاند.

 

جنگ داخلی تمام عیار

در این سناریو بحران عراق به جنگ فرقه‌ای تمام عیار بین سنی‌ها و شیعیان ارتقاء پیدا می‌کند و عملا به نبردی دراز مدت تبدیل شده و تبعات آن کل جهان اسلام و منطقه خاور میانه را در بر می‌گیرد.

 

تشکیل دولت فراگیر

در این حالت مالکی از نخست وزیری کنار رفته و فرد دیگری که مورد پذیرش اکثر جریان‌های سیاسی عراق است و رویکرد میانه رو دارد و تکثر گرایی در دولت را می‌پذیرد دولت جدید را تشکیل می‌دهد. این سناریو با جلب نظر مثبت رهبران شاخص سنی و ایجاد هم‌گرایی و وحدت در داخل عراق و منطقه موجب بازسازی همبستگی ملی شده و مشابه سال ۲۰۰۷ دوباره قبائل سنی در همکاری با ارتش عراق نیرو‌های داعش را به بیرون از مرز‌های عراق و یا مخفی شدن عقب می‌رانند.

 

تجزیه عراق

در عین حال این امکان وجود دارد که عراق به سه بخش شیعه، سنی و کردستان مستقل تجزیه گردد. تسخیر کرکوک توسط دولت اقلیم خود مختار کردستان و همچنین مواضعی که مسعود بارزانی اتخاذ کرده است این احتمال را قوت بخشیده که کرد‌ها در صدد اعلام استقلال و تشکیل دولت مستقل هستند. نیروهایی از سنی‌های عراق که با داعش همکاری دارند نیز رسما مطالبه جدایی و یا خود مختاری دارند.

در شرایطی ممکن است عملا عراق به سه بخش تجزیه شده و نقشه جغرافیایی و ژئوپلتیک خاور میانه تغییر پیدا کند. دشوار به نظر می‌رسد که کرد‌ها کرکوک را به دولت مرکزی برگردانند. در این سناریو موازنه قوا عملا می‌تواند تمامیت ارضی عراق را از بین ببرد. در حال حاضر خواست قدرت‌های برتر دنیا و همچنین منطقه مخالفت با چنین اتفاقی بر اساس یک توافق رسمی است. اما ممکن است فضا به سمتی برود که گریزی از این مساله نباشد. این سناریو در مرحله کنونی قطعی نیست و ممکن است به وقوع نپیوندد.

 

هر کدام از این سناریو‌ها امکان وقوع دارند. وضعیت کنونی در عراق پیچیده است و پیش‌بینی در خصوص فرجام تحولات اگر ناشدنی نباشد کار بسیار دشواری است. آن‌چه با قطعیت می‌توان گفت این است که عراق وارد فصل جدیدی شده است که پیامد‌های جهانی و منطقه‌ای دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.