با گذشت بیش از سه هفته از بحران غزه، ابعاد فاجعه انسانی به درگیری های خونین سال۲۰۰۸ -۲۰۰۹ نزدیک شده است. در سومین روز از حملات زمینی ارتش اسرائیل، حملات سنگین به الشجاعیه تعداد کشته شدگان فلسطینی بر اساس گزارش وزارت بهداشت غزه را به بیش از ۵۸۰ نفر رساند. تا کنون در حدود ۲۷ اسرائیلی کشته شده اند. در ادامه ارتکاب جنایت ها و هدف قرار دادن غیر نظامیان راکت های ارتش اسرائیل به بیمارستان ها نیز اصابت کرده است.
به نظر می رسد با توجه به شدت عمل دولت اسرائیل و ناتوانی عملیات موشک پراکنی حماس و گروه های همسو در جلوگیری از تهاجم زمینی ارتش اسرائیل تعداد تلفات انسانی در روز های آینده افزایش یابد. تا کنون اگرچه دولت های ترکیه، قطر، فرانسه و آمریکا خواستار توقف درگیری و صلح شده اند ولی عملا دولت مصر پیشنهاد مشخص آتش بس ارائه داده است که با پاسخ منفی حماس بلاتکلیف باقی مانده است. سفر بانکی مون به خاورمیانه تلاش سازمان ملل برای جلوگیری از کشتار غیر نظامیان را نشان می دهد. اما عملا با توجه به کاهش چشمگیر فعالیت های دول عربی در متوقف کردن حملات اسرائیل و کاهش حمایت از حماس چشم انداز امیدوار کننده ای در برقراری صلح فوری دیده نمی شود. بانکی مون و جان کری در قاهره می کوشند تا نسخه جدیدی از طرح صلح را ارائه بدهند که مورد موافقت حماس قرار بگیرد. آنچه باعث افزایش سطح درگیری شده است به مانند شروع آن ترکیبی از سیاست سختگیرانه، ناقض حقوق بشر و تهاجمی اسرائیل در تضعیف هر چه بیشتر فلسطینی ها و ممانعت از صلح عادلانه و سیاست مقابله نظامی و ستیزه جویی حماس و گروه های سیاسی همسو است. به نظر می رسد دولت نتانیاهو تحت فشار دستگاه امنیتی، گروه های دست راستی و یهودی های افراطی پاسخ منفی حماس به طرح آتش بس دولت مصر را تبدیل به فرصتی برای کاهش توان موشکی و نظامی حماس کرده است. حملات سنگین که در ۵ سال گذشته بی سابقه بوده است با هدف از بین بردن مراکز پرتاب موشک، انهدام ذخایر موشکی، از بین بردن تونل ها و شبکه های ارتباطی زیر زمینی، تضعیف موقعیت سیاسی حماس و دیگر گروه هایی که موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند، صورت می گیرد. با توجه به موضع مخالف فتح و محمود عباس با برخورد نظامی و حمایت آنها از رویکرد سیاسی، شکاف بین فتح و حماس مجددا افزایش یافته است. بعد از اتحاد اخیر آنها بخش های تند روی اسرائیل به سمت برخورد با حماس متمایل شده بودند. در حالی که استمرار وحدت بین حماس و فتح باعث تقویت رویکرد سیاسی در حماس می شد اما دولت نتانیاهو افزایش گسیختگی و چند پارگی در بین فلسطینی ها را مطلوب ارزیابی می کند. حماس دلیل رد پیشنهاد آتش بس مصر را عدم همراهی با باز کردن گذرگاه های غزه از سوی دولت های مصر و اسرائیل اعلام کرد. از آنجاییکه پیش از درگیری اخیر این وضعیت برقرار بود لذا می توان نتیجه گیری کرد حماس در بحران موجود در پی امتیاز گرفتن از اسرائیل و دولت مصر است که اینک بر خلاف مرسی پشتیبان حماس نیست. تاکید بر باز کردن گذرگاه رفح و مرز با اسرائیل مورد حمایت تمام ساکنان غزه است و از این رو حماس می خواهد هم مردم غزه را در پشت سرش بسیج نماید و اگر با این خواسته موافقت شد استدلال کند که این پیروزی ارزش قربانی شدن جان ها و زندگی صد ها نفر را داشته است. چون به زعم اسماعیل هنیه زندگی در محاصره حکم مرگ خاموش را دارد. این رویکرد برگ تایید دیگری است که حماس دغدغه افزایش تعداد کشته شدگان فلسطینی را ندارد. این مسئله زمانی پیچیده می شود که حماس توان گرفتن امتیاز فوق را ندارد. البته رفع محدودیت های تردد که وضعیت فاجعه آمیزی را در غزه ایجاد کرده ضرورت دارد منتها این موضوع در شرایط نابرابر رویارویی نظامی میسر نمی شود. دولت اسرائیل و دولت مبارک بخشی از قرار داد صلح ۲۰۱۲ را اجرا نکردند که قرار بود نقاط مرزی غزه و بخصوص گذرگاه رفح به صورت کامل باز شود. البته آنها نیز مدعی هستند تلاش حماس برای انتقال موشک و جنگ افزار های سنگین باعث ایجاد محدودیت در تردد شده است. اما حماس در شرایط بسته بودن مرز ها نیز موشک هایش را تامین کرده است. بنابراین فقط مردم عادی غزه قربانی سخت گیری ها در تردد ها شده اند و با پیامد های آن چون مشکل بیکاری و بحران غذا و دارو دست و پنجه نرم می کنند. ده ها هزار شغل به خاطر محدودیت در تجارت و تعطیلی پروژه های عمرانی از دست رفته اند. حماس اگر چه هنوز حمایت قطر و ترکیه را دارد اما در مقایسه با گذشته به نحو چشمگیری پشتیبانی های منطقه ای از آن کاهش یافته است. به غیر از مصر هیچ دولت دیگری به صورت جدی برای میانجیگری پا وسط نگذاشته است. حماس به دولت السیسی اعتماد ندارد. اما خودداری حماس از پذیرش آتش بس و یا کاهش سطح درگیری عملا باعث شده است تا دولت اسرائیل بهانه لازم برای افزایش سطح درگیری را پیدا کند. اتحادیه عرب و کشور های عربی منفعل عمل کرده اند و حکومت هایی چون جمهوری اسلامی و سوریه نیز از گسترش درگیری و برجسته شدن مقابله نظامی در برابر اسرائیل و نفی موجودیت آن استقبال می کنند. همین اتفاق در شروع ماجرا نیز رخ داد. پرتاب موشک های پراکنده باعث شد تا اسرائیل در قالب دفاع مشروع به واکنش تلافی جویانه بپردازد و به نحو گسترده ای مناطق مسکونی غزه را مورد حمله قرار دهد. اسرائیل حماس را متهم می کند که موشک هایش را در بین خانه های مردم قرار داده است ادعایی که راست آزمائی آن محتاج تحقیق پیرامون مستندات است. اما برخورد اسرائیل در عدم تفکیک بین نظامی ها و غیر نظامیان این توجیه ها را زایل می سازد. همچنین عدم تناسب واکنش دولت اسرائیل نیز توسل به دفاع مشروع را زیر سئوال می برد. این واقعه و همچنین مقایسه تعداد تلفات انسانی از سال ۲۰۰۶ تا کنون نشانگر ناکارآمدی رویکرد حماس و کلا مقابله نظامی با اسرائیل است. موشک پراکنی به سمت اسرائیل چه به صورت پراکنده و چه مستمر نمی تواند تغییری بزرگ در موازنه قوا ایجاد نماید. این رویکرد نه تنها به لحاظ نظامی و سیاسی ثمری ندارد بلکه به دلیل هدف قرار دادن غیر نظامیان اسرائیلی با معیار های انسانی و حقوق بشری نیز تعارض دارد. تصمیم گیری حماس در مقابله نظامی امری نبود که از سوی اسرائیل تحمیل شده باشد بلکه موشک پراکنی در ابتدا و امتناع از پذیرش آتش بس دلایلی هستند که آنها به صورت اختیاری رویارویی نظامی با اسرائیل را پذیرفتند و باعث تشدید درگیری شدند. در واقع می توان گفت حماس و جهاد اسلامی بنزین بر روی آتش برخورد تهاجمی و ستیزه جویانه دولت اسرائیل ریختند. اساسا کشتن سه جوان غیر نظامی اسرائیلی و ابراز شادمانی برخی از فلسطینی ها از این اقدام خشونت طلبانه و مغایر با حقوق بشر استارت بحران غزه را زد. از این رو شناخت و محکوم کردن اقدام گروه و یا افرادی که دست به این اقدام زدند ضرورت دارد اگرچه این اقدام حملات ارتش اسرائیل که مصداق جنایت های جنگی هستند را توجیه نمی کند. آنها ده ها برابر این جنایت را در انتقام گیری مرتکب شدند و اصل منسوخ و بدوی مجازات جمعی را اعمال کردند. در نتیجه دولت اسرائیل از فرصت بدست آمده استفاده کرده و برنامه خود در فشار به حماس و ضربه اساسی به زیر ساخت ها و توان نظامی این گروه را ادامه خواهد داد. بعید به نظر می رسد اسرائیل به دنبال اشغال نظامی کامل غزه برود و تهاجم زمینی در روز های آینده پایان خواهد یافت. پیامد بحران اخیر غزه ضمن صدمات اقتصادی، عمرانی و انسانی، پیچیده تر شدن و دور گشتن صلح اسرائیل و فلسطین خواهد بود. این وضعیت چه بسا برنامه و میل تند رو های اسرائیل پیش خواهد رفت که ضمن جدایی بین غزه و کرانه باختری، گسترش جغرافیایی از طریق توسعه شهرک ها ادامه یابد و تشکیل دولت مستقل فلسطینی در طول زمان منتفی شده و یا به قلمروی کوچک و فاقد اهمیت بدل شود.