فرجی دانا و صورتبندی کاذب از تشکل های دانشجویی

دیدار وزیر علوم فرجی دانا با تشکل های دانشجویی آئینه تمام نمایی از وضعیت نابسامان جنبش دانشجویی در شرایط کنونی و تعارضات حاکم در دولت اعتدال است.

وزیری که به نام دفاع از استقلال دانشگاه و حقوق دانشجویان بر سر کار امده است و در حوزه امور غیر دانشجویی به طور نسبی عملکرد موفقیت آمیزی داشته است در جلسه ای حضور داشته که منهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران تمامی گروه های موجود وابسته به حکومت بوده و همه آنها با هم اقلیتی از جمعیت دانشجویی کشور را نمایندگی می کنند.(۱)

vazir-300x184

این گروه ها جایی در جنبش دانشجویی کشور نداشته و همیشه ابزار تحکیم سلطه استبداد دینی در دانشگاه ها بوده اند. آنها شاخه شبه نظامی سپاه و یا شاخه دانشجویی گروه های مختلف اصول گرایان هستند.

تحکیم وحدت حاضردر جلسه نیز تحکیم جعلی ساخته پرداخته بیت رهبری و نیرو های امنیتی بوده است.

انجمن اسلامی دانشگاه تهران نیز به طیف محافظه کار اصلاح طلب ها تعلق داشته و به دلیل ساختار بسته فاقد شرایط لازم برای نمایندگی دانشجویان دانشگاه تهران است.

در این شرایط سئوال اصلی آن است چرا چنین جلسه ای به نام دیدار وزیر با تشکل های دانشجویی برگزار شده در حالی که اکثریت جمعیت دانشجویی کشور وجنبش دانشجویی نماینده ای نداشته است؟

در جلسه افطاری وزیرعلوم نماینده ای از دانشجویان منتقد حضور نداشت
در جلسه افطاری وزیرعلوم نماینده ای از دانشجویان منتقد حضور نداشت
اگر وزیر و معاونانش بخصوص هاشمی می خواسته اند به تعامل با گروه های دانشجویی وابسته به اصول گرایان، کاهش انتقاد های آنها و یا تمهید مقدمات برای دور کردن استیضاح بپردازند می توانستند در قالب دیگری این کار را انجام دهند نه اینکه صورتبندی کاذبی از جریان دانشجویی کشور ارائه دهند و عملا جلسه فوق به جولان دیدگاه های اصول گرایان و حمله به اقدامات تحول گرایانه فرجی دانا و طرح ادعا های دروغ بر علیه جنبش سبز تبدیل شود . در این جلسه از نام تشکل دانشجویی که باید مستقل و متکی به مقبولیت و مشروعیت دانشجویی باشد ، سوء استفاده گردید.

فرجی دانا تا کنون در زمینه تغییر مدیران وابسته به نهاد های امنیتی، سامان دادن مدیریت دانشگاه ها در جهت رضایت هیات های علمی، حل مشکل برخی از دانشجویان ستاره دار ، برخورد با جریان های رانتی در وزارت علوم و افزایش کیفیت علمی و آموزشی در دانشگاه ها به طور نسبی موفق بوده است. جهت عملکرد مدیران ارشد وزارت علوم به استقلال دانشگاه ها و رعایت آزادی های آکادمیک نزدیک تر شده است اما هنوز فاصله زیادی دارد. مدیران جدید انتخاب شده نیز غالبا گرایش محافظه کار در اصلاح طلبی دارند و مزیت آنها فقط در برابر مدیران دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد متقدم است.

نقطه ضعف مشهود عملکرد فرجی دانا تعلل در کاهش فضای پلیسی در دانشگاه ها و بر طرف نشدن موانع بر سر فعالیت تشکل های دانشجویی مستقل است.

فضای فعالیت های دانشجویی در دانشگاه ها فرق خاصی با گذشته نکرده است. طبیعی است در شرایط رکود و انفعال ، نیروهای امنیتی نیز برنامه ای برای برخورد و یا ایجاد تنش های ساختگی ندارند.

در این میان تداوم غصب دفتر تحکیم وحدت از سوی جریان های جعلی امنیتی بنیاد و عدم بازگرداندن رسمیت به صاحبان اصلی از اهمیت زیادی برخوردار است.

دعوت از تحکیم جعلی نشان می دهد اظهارات ضیاء هاشمی در چند ماه پیش نظر وزارت علوم است. وی چند ماه پیش گفته بود تنها یک دفتر تحکیم وحدت وجود دارد و حال با دعوت از جریان جعلی نشان داد منظور وی از تحکیم واحد چیست. او قبلا به نوعی پیام داده بود که انجمن های اسلامی واقعی بروند و برای تشکل جدید مجوز گرفته و سپس اتحادیه جدید تشکیل بدهند.

البته نه در صلاحیت هاشمی و نه وزارت علوم و نه حکومت است که تعیین کنند کدام تحکیم رسمی و موجه است. آنها موظف هستند طبق ادعا هایی که کرده اند ، انصاف و اصول دانشگاهی و حقوقی ، انجمن های اسلامی دانشجویان را به متولیان اصلی آنها بازگردانند.

ارجاع به تاسیس گروه دیگر و رسمیت بخشیدن به جریان جعلی و ساختگی نوعی دیگر از موازی سازی و نادیده گرفتن کیان تشکیلاتی بزرگترین وقدیمی ترین تشکل دانشجویی موجود است.

با توجه به نقش محوری ضیاء هاشمی در برنامه فوق می توان نتیجه گرفت نشست فوق که در واقع توهین به کیان دانشجویان و تشکل های اصیل دانشجویی بود، توسط وی طراحی شده است. او در جلسه به برخی از تشکل های دانشجویی حاضر در جلسه طعنه زده که به شکل سازمانی نام شان در بین رانت خور ها است اما علی رغم درخواست برخی حاضر نشد تا اسم آنها را بیاورد.

شجاعت وی در بیان این حرف قابل تقدیر است اما سئوال مهم تر این است چرا باید چنین گروهی تحت نام تشکل دانشجویی به جلسه وزارت علوم مدعی اصلاح در دانشگاه ها دعوت شود ؟ می توان حدس زد منظور وی بسیج دانشجویی بوده است. این نهاد اگر چه برخی از دانشجویان در آن فعالیت می کنند اما یک نهاد شبه نظامی است و فرمانده آن توسط مسئولان سازمان بسیج سپاه تعیین می شود.

البته هاشمی تذکری به نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تهران نیز داد و از وی خواست تا مودبانه حرف بزند! (۲)

اساسا منهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران موجودیت دیگر گروه های حاضر در جلسه رانتی است. یعنی ریشه ای در دانشگاه و بین دانشجویان ندارند بلکه به برکت امکانات و حمایت حکومت و جناح های دولتی حیات مصنوعی در دانشگاه ها دارند. جنبش دانشجویی یعنی بخش معترض دانشجویان که خارج از نهاد های موجو دبه دنبال تثبیت استقلال دانشگاه و دموکراسی در کشور است. گروه های موجو دبخشی از جمعیت دانشجویی کشور هستند اما تعلقی به جنبش دانشجویی ندارند. در اصل آنها میهمانان همیشگی بیت رهبری هستند.

این اقدام فرجی دانا نقطه سیاه بزرگی در کارنامه وی است و انتظار می رود تا دیر نشده به جبران مافات بپردازد.

منابع :

۱- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930431000818
۲- http://tunelbad.ir/?p=2955

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.