پنج سال پس از جاری شدن خون ندا بر سنگ فرش خیابان هنوز تصویر خونین وی در ذهنیت جامعه ایرانی زنده است. چرایی این زنده بودن و ننشستن گرد فراموشی زمان بر چهره او موضوعی مهم و شایان توجه است.
ندا آقا سلطان به نماد مبارزاتی جنبش سبز در مرحله اعتراضات خیابانی شد. ندا تا پیش از جان باختن فرد شناخته شده ای نبود. اما مرگ مظلومانه وی و از آن مهمتر ثبت آن رویداد غم انگیز باعث شد تا در پیشانی جنبش قرار بگیرد و هر جا که حمایتی و حرکتی برای دفاع از جنبش سبز و همبستگی با آن در داخل و خارج از کشور صورت گرفته است تصویر های وی به اهتزاز در آید.
آنچه باعث ارتقاء ندا به ندای اعتراض، آزادی خواهی، استبدا د ستیزی و مطالبه حق انتخاب مردم شد حالت و شیوه مرگ قهرمانانه و غمگینانه وی بود. قامت او که ناگاه بر زمین پهن شده بود و نگاه های متحیرش نخستین ایماژ ی بود که در معرض دید مخاطب قرار گرفت.
علی رغم تلاش آرش حجازی خون از دهان و بینی اش و پشت سرش چاری گشت و با چشمان باز دنیا را وداع گفت. صدای نگران استادش حمید پناهی که ابتدا فریاد می زد ندا نترس و بعد مویه می کرد که بمان هر وجدان آزاده ای را تکان می داد.
ندا که از تقلب در انتخابات عصبانی شده بود و می خواست بخشی از تلاش دیرینه ملت برای احقاق حقوق بنیادی خود باشد، به اعتراضات خیابانی پیوست. او نمونه خیل زیادی از جوانانی بود که با همین انگیزه در جنبش سبز شرکت کردند. البته آنها معرف همه بخش ها نبودند اما جریان مهمی را نمایندگی می کردند. حمید پناهی بعد ها تعریف کرد که او تقاضای خانواده در خصوص ماندن در خانه را نپذیرفته و پاسخ داده بود : “نگران نباشید، فقط یک گلولهاست و پس از آن همه چیز تمام میشود”.
در واقع مرگ او تصادفی نبود او آگاهانه به استقبال مرگ رفته بود. همانطور که پیشبینی می کرد کار او ظاهرا با گلوله تمام شد اما یاد و نامش جاودانه گشت. مرگ قهرمانانه وی خیلی زود جایگاه برتری در افکار عمومی پیدا کرد.
گلوله ای که روح را از کالبد بدن وی بیرون کشید، فقط بر تن وی ننشست بلکه پیکر جنبش اعتراضی را آماج تیر زهر آگین خود ساخت. همه حاضران در جنبش سبز و حامیان آن احساس همذات پنداری و همسانی با وی کردند. هدف قرار گرفتن ندا باعث وحدت همه قربانیان استبداد دینی شد. همه سرنوشت تیره خود را در خون های جاری شده ندا بر سنگفرش خیابان مشاهده کردند و در آن حسی یگانه را تجربه کردند.
این همذات پنداری و آگاهی به درد مزمن دیرینه عاملی مهم در بر کشیدن ندا در عرصه عمومی و وجدان جامعه داشت. او شهیدی بود که با مرگ پاکبازانه اش همگان را به بر سبوعیت و بیدادگری ولایت جور سید علی خامنه ای به شهادت طلبید.
پرواز روح ندا چنان صحنه تاثیرگذاری بود که حکومت مسئولیت قتل وی را نپذیرفت و به شیوه های نخ نما متوسل شد که مرگ او سناریوی ساختگی و توطئه شهید سازی برای بد نام سازی حکومت بوده است !
اما آنچه این صحنه شبه اسطوره ای را در مقابل چشمان ده ها میلیون نفر در داخل و خارج ایران قرار داد، قدرت تکنولوژی های اطلاعاتی در ضبط و ارسال لحظه جان سپردنی بود که به قول نشریه تایمز پر ببینده ترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت شد.
پیشرفت فناوری های ضبط و ارسال فیلم وشجاعت دکتر حجازی باعث شد تا با اعجاز باز نمائی واقعیت میلیون ها انسان متوجه بشوند که چگونه حاکمان مستبد برای تداوم بقاء حکومت نا مشروع شان حاضر هستند جان دختری جوان را بگیرند که در تجمعی مسالمت آمیز آمده بود تا اعتراضش را بیان کند.
در تجارب وفجایع رخ داده قبلی چنین امکانی وجود نداشت تا همگان بتوانند صحنه قتل و بخصوص استراتژی پیچیده سرکوب حکومت در هدف قرار دادن معترضان به صورت پراکنده و موردی را در شکلی مستند تماشا نمایند. خیل زیادی از این طریق به صورت بی واسطه نسبت به شدت خشونت دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی آگاهی حاصل نمودند.
ندا رفت ولی چون دیگر شهدای راه آزادی بر تنومندی مبارزه با خودکامگی افزود تا بشارت گر زوال استبداد دینی باشد.