مصلحت سنجی روحانی و ناکامی فرجی دانا در روز استیضاح

حاضر نشدن حسن روحانی در جلسه استیضاح فرجی دانا به نفع موافقان استیضاح تمام شد. البته تضمینی نیز وجود نداشت که حمایت وی از فرجی دانا در مجلس می‌توانست فرجام کار را تغییر دهد. اما این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که روحانی نسبت به دفاع از فرجی دانا عملکرد موفقی نداشت.

hasanfaraji_0

وی از وقتی که استیضاح قطعی شد، حمایت خود را به صورت علنی از وزیر علوم ابراز داشت و با ستایش مراتب علمی و سوابق دینی، انقلابی و پای‌بندی وی به برنامه‌های دولت و گفتمان اعتدال مخالفت خود با استیضاح کنندگان را آشکار ساخت. در واقع او نشان داد که ادعاهای اصول‌گرایان افراطی در متهم کردن فرجی دانا به عدول از اعتدال مورد نظر دولت را قبول ندارد واز عملکرد فرجی دانا راضی است. روحانی در جلسه هیات دولت اعلام کرد که فرجی دانا توانسته ضمن برقراری نشاط در دانشگاه‌ها فضا را آرام نگاه دارد و دانشگاه‌ها در یک سال گذشته آرامش خوبی داشته‌اند.

در همین راستا فرجی دانا در نطق خود در مجلس مدعی شد نا آرامی‌ها در دانشگاه کاهش یافته است. وی چنین گفت: «نسبت تحرکات و تنش‌های افراد و تشکل‌های افراطی در سال تحصیلی ۸۸ حدود ۴۳ درصد است که در سال ۹۱ به ۱۹ درصد رسیده است و این حاکی از آن است که تحرکات و تنش‌ها کاهش یافته است، پس چرا ادعا کنیم که زیاد شده است؟ از این سیاه‌نمایی برای دولت و ملت چه حاصل می‌شود؟ … نسبت تحرکات اعتراضی غیرقانونی که بدون مجوز رخ داده است، در سال ۸۸ حدود ۴۳ درصد بوده که در سال تحصیلی ۹۲ و ۹۳ به ۲۰ درصد تقلیل یافته است و در سال ۹۱ نیز ۲۶ درصد بوده است.»

او تاکید کرد: «وزیر کشور که مسوول امنیت کشور است،‌ در مصاحبه‌ای شهادت داده است که آرام‌ترین فضا را در دانشگاه‌ها داریم، چرا می‌خواهیم القا کنیم که دانشگاه‌ها در مقابل نظام هستند؟ چه سودی برای ما دارد؟»

البته وی به غلط مبنای اتهام زنی اصول‌گرایان افراطی را پذیرفت و بر سر مصداق وارد بحث شد. اما در واقع افراط از سوی حکومت صورت گرفته است. جنبش دانشجویی در دهه هفتاد و هشتاد در کمال عقلانیت به انجام وظایف خود در قبال جامعه و دانشگاه پرداخت. اما او و روحانی توجه نمی‌کنند که آرامشی در دانشگاه موقعی ارزشمند است که توام با ایفای نقش دانشگاه در نقادی و گسترش آگاهی و تمرین ایفای مسوولیت باشد و گرنه در شرایط امنیت قبرستانی نیز آرامش برقرار است. در دوره گذار، دانشگاه ناگزیر کانون تحول‌خواهی است و وظیفه پرورش نیروی متخصص آگاه به مسوولیت‌های اجتماعی و دردهای مردم را بر عهده دارد.

 در سال گذشته در داخل دانشگاه تحرکات جدی وجود نداشته و آرامش موجود بیشتر محصول بی عملی بوده است. البته از شدت فضای پلیسی کاسته شده اما شکاف بین دانشگاه مستقل و ساخت قدرت مطلقه و اصحاب ولایت فقیه در حدی فعال نشده است تا واکنش دستگاه امنیتی و نیرو های تند رو را در بر داشته باشد. در عین حال استیضاح فرجی دانا روشن ساخت که همین فضای حداقلی نیز از سوی حکومت تحمل نمی گردد.

دلایل نیامدن روحانی

روحانی به دلیل سفر استانی به اردبیل در مجلس حاضر نشد و به‌جای او اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور حضور یافت. روحانی در هنگام حضور در اردبیل در حالی که استیضاح در جریان بود گفت: «دلم می‌خواست در کنار وزیر دانشمند و مودب علوم باشم و با زبان صریح از وی حمایت کنم. … به نمایندگان مجلس اعلام می‌کنم امروز هر چه وحدت و اتحاد ۳ قوه بیشتر باشد در دنیای پر آشوب کنونی دشمنان ما ناراحت و دوستان ما در جهان خوشحال خواهند شد.»

روحانی خاطر نشان ساخت: «رای مجلس هرچه باشد احترام می‌گذاریم.» او بعد از استیضاح نیز گفت نباید از این اتفاق عصبانی شد و دولت قواعد بازی را رعایت کرده و حق قانونی نمایندگان را به رسمیت می‌شناسد.

اما او می‌توانست سفرش به اردبیل را به تعویق بیاندازد، کما اینکه پیرموذن نماینده اصللاح‌طلب مردم اردبیل به این شهر نرفت و در مجلس ماند تا از فرجی دانا حمایت کند.

بررسی سیر حوادث این تصور را قوت می‌بخشد که چرایی نیامدن روحانی در تلاقی با سفر استانی وی به اردبیل نبود. روحانی ابتدا تصور می‌کرد استیضاح فرجی دانا رای نمی‌آورد و به حمایت‌های علی لاریجانی و هیات رئیسه فراکسیون رهروان ولایت دلخوش ساخته بود. ارزیابی وی نیز در ابتدا غلط نبود، فضا در روز استیضاح عوض شد. بنابراین روحانی با تاکید بر لزوم روابط خوب بین مجلس و دولت مدعی شد که استیضاح فصل جدیدی در روابط حسنه قوای مقننه و مجریه خواهد گشود، اما این اتفاق نیافتاد و برعکس معلوم شد دولت در تعامل با مجلس نهم مشکل دارد و از این بس سخت‌گیری‌های مجلس بیشتر می‌شود.

در این میان پخش نامه‌ای بر علیه روحانی در مجلس می‌تواند توضیح دهنده علت واقعی عدم حضور وی باشد در حالی که مسوولان دولتی تا شب قبل از استیضاح حضور وی در مجلس را محتمل می‌دانستند. چه بسا او گمان کرده است حضور در مجلس و طرح شبهه در مدرک دکتری وی و چگونگی استفاده از عنوان دکتری برای بیش از یک دهه در حالی که فاقد این مدرک بوده است، به وجهه او لطمه می‌زند. از این رو مصلحت در آن دید که در مجلس حضور نیابد و وارد بحثی نشود که در نهایت فرجام آن به نفع جریان رقیب خواهد بود.

البته اگر ادعای توزیع کنندگان نامه درست باشد که او در شرایط فقدان مدرک دکتری از حقوق معادل این مدرک در مجلس برخوردار بوده است، آنگاه وی در موقعیت آسیب پذیری قرارمی‌گیرد و عملا تلاش دولت یازدهم برای برخورد با سوء استفاده کنندگان از مدارک دانشگاهی با چالشی جدی مواجه خواهد شد.

با کنار هم گذاشتن قرائن و گمانه زنی‌ها می‌توان نتیجه گرفت که نگرانی از آسیب‌پذیری در برابر ایراداتی که پیرامون نحوه استفاده روحانی از عنوان دکتری وجود دارد، فرضیه‌ای قابل تامل در فهم دلیل واقعی عدم حضور روحانی در مجلس است. البته این احتمال را نیز نمی‌توان از نظر دور داشت که روحانی از رفت و آمدهای پشت پرده فهمیده است که تصمیم مجلس برای عزل فرجی دانا قطعی شده و حضور وی نیز نمی‌تواند سرنوشت اولین وزیر علوم کابینه‌اش را تغییر دهد.

انتخاب محمد علی نجفی برای سرپرستی وزارت علوم در شرایط فعلی اقدامی مناسب از سوی روحانی بود. او نشان داد در مواجهه با حرکت تهاجمی اکثریت مجلس اهل عقب‌نشینی است و کماکان اصرار دارد شخصیت‌های وابسته به اصلاح‌طلبان و دارای اعتبار نسبی در دانشگاه‌ها سکان اداره وزارت علوم را در دست بگیرند.

اقدام او اگر تا آخر دنبال شود و وزیری در سطح فرجی دانا در صدر وزار ت علوم قرار بگیرد می‌تواند آسیب‌ها و پیامدهای منفی استیضاح فرجی دانا را جبران نماید. در عین حال بعید به نظر می‌رسد روحانی نجفی را به مجلس پیشنهاد نماید اما با طرح وی می‌تواند مجلس را تحت فشار قرار دهد تا به فردی در سطح فرجی دانا رضایت بدهد. روحانی بعد از استیضاح وارد دعوا با مجلس نشد و در عوض می‌خواهد وزیری مناسب را جای‌گزین سازد.

البته مجلس نیز این بار بیش از گذشته سخت خواهد گرفت و امکان دارد روند مربوط به وزارت ورزش تکرار شده و گزینه پیشنهادی روحانی رای نیاورد. روحانی اگر تصمیمش در وزارت ورزش را عملی ساخته و فردی خنثی و صرفا تکنوکرات را برای وزارت علوم معرفی نماید آنگاه یکی از پایه‌های اصلی حمایت اجتماعی خود را از دست خواهد داد. او به اندازه کافی هوشیاری دارد که متوجه اهمیت استراتژیک دانشگاه‌ها باشد. ماه های آینده نشان خواهد داد دوئل روحانی و اصول‌گرایان افراطی در حوزه مدیریت دانشگاه‌ها به کجا خواهد انجامید.

ــــــ

*

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.